بسم الله الرحمن الرحیم
حجت الاسلام قرائتی
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
رمضان 91 را در استان مازندران بحثهای گناه شناسی را پی گرفتیم. یکی از عواملی که گناه را توسعه میدهد بیحیایی است. آنچه گناه را کنترل میکند، حیا است. در این جلسه میخواهم راجع به حیا صحبت کنم. حیا در چشم، حیا در زبان، حیا در عمل، حیa
یکجا فقط گفتند: اگر کسی مظلوم بود آنجا فریاد بزن، لعنتش هم بکن. «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِم» (نساء/148) که «إِلاَّ مَنْ ظُلِم» هم چند رقم معنا شده است. ترجمهی «لا یُحِبُّ» را ترجمهاش بلد هستید. «لا یُحِبُّ اللَّهُ» یعنی؟ دوست ندارد.«الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» یعنی بدی مردم را علنی بگویی. خدا دوست ندارد بدی مردم را داد بزنی. «إِلاَّ مَنْ ظُلِم» مگر اینکه مظلومی بگوید: آخ! این ظالم است. این ستمگر است، این چاقوکش است. این قاتل است. لعنت خدا بر او، مال مرا برد. لعنت خدا بر او، چه و چه...
ادامه مطلب
سر کار خانم نیلچی زاده
سوال- راه کارهای مبارزه با چشم زخم را بیان بفرمائید؟
پاسخ- مهمترین راه کار، سپردن خود به خداوند است انسان مومن کسی است که یقین دارد ، فاعل عالم هستی ، خداوند است. در حقیقت این توحید افعالی ، کننده ی حقیقی و موثر در عالم خداوند است و موجب می شود که ما با اطمینان خاطر و اعتماد مضاعف به جلو برویم. پس از این طریق راه اصلی را به سمت خود باز می کنیم یعنی اول ایمان مان را اضافه کنیم . دوم اینکه صدقه دهیم و صدق خود را به خداوند ثابت کنیم که ما قطعا باور داریم که اگر بخشی از نعمتهایی که او به ما داده است را در راه خودش به دیگران کمک کنیم ، جریانها ی مثبت عالم هستی را از طریق اراده ی الهی به سمت خودمان جذب می کنیم . سومین کار این است که هر موقع در معرض نگاه آزار دهنده ای که می خواهد نعمت را از ما بگیرد قرار بگیریم یا نگاه تحسین کننده ای که نعمت ما به نظر او چیز عجیبی آمده ، ذکر شریف ما شاء الله لا حول و لا قوة الا بالله علی العظیم را سه با تکرار کنیم که این دستور شریفی از امام صادق (ع) است و نیز خواندن آیة الکرسی هم به عنوان یک پناهگاه ، به ما بسیار کمک خواهد کرد.
سوال- آیا چشم زخم باعث مرگ هم خواهد شد؟
ادامه مطلب
آیت الله احدی
خداوند می فرماید: «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا ?2?وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ »( هر کس پارسائی پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند و او را از جائی که گمان ندارد روزی می دهد. ) داستان زیرا این آیه را بیشتر توضیح می دهد:
مردی از اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در تنگنای زندگی قرار گرفت. وی که دارای شغل مناسبی نبود. و بسیاری اوقات از بیکاری رنج می برد، خانه نشین شد. روزی همسرش به وی گفت: ای کاش به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله می رفتی و از او درخواست کمک می نمودی! مرد با پیشنهاد همسرش به حضور رسول الله صلی الله علیه و آله رفت. هنگامی که چشم حضرت به او افتاد، فرمود: « من سألنا اعطیناه و من استغنی اغناه الله » هر کس از ما کمک بخواند، ما به او یاری می کنیم ولی اگر نیازی بورزد دو دست حاجت پیش مخلوق دراز نکند، خداوند او را بی نیاز می کند. او پیش خود فکر کرد که مقصود پیامبر، من هستم و بدون این که سخنی بگوید، به خانه برگشت و ماجرا را برای همسرش بازگو کرد زن گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله هم بشر است و از حال تو خبر ندارد. او را به وضع زندگی نکبت بار و پرمشقت خود آگاه کن!
ادامه مطلب
حجت الاسلام قرائتی
-احسان در راه اصلاح ذات البین5
اصلاح ذات البین، یک چیزی را از امام صادق بگویم و بعد یک چیزی را از امام خمینی. امام صادق یک پولی به یکی از اصحاب داد. فرمود: گاهی بین شیعیان ما دعوا است. این پول را بگیر هرجا دعوا شد، میبینی اختلاف سر پول است.بگو: آقا مشکل سر چند است؟ بیا من به تو میدهم، همدیگر را حلال کنید. دو نفر دعوا کردند و این بندهی خدا هم رفت و اینها را آشتی داد و پول قصه را حل کرد. بعد گفتند: ما شرمندهی شما هستیم پول دادی. گفت: نه، این پول برای امام صادق است. به من گفته: نگذار بین شیعهها اختلاف باشد. گاهی دو تا شیعه که با هم دعوایشان است، با پول حل میشود حل کنید. ما چقدر آدم داریم که در فامیل سر یک چیز جزئی با هم قهرند. و در همان فامیل هم پولدار است. احسان کنیم.
دادستان تهران، دادستان کل تهران به من میگفت: میگفت امام من را خواست زمانی که من دادستان بودم. گفت: گاهی افرادی با هم اختلاف دارند، سر مسائل مالی، و تا بروی قانون پیدا کنی و تبصره، شش ماه طول میکشد. اگر یک چیزی است با یک مبلغی میشود حل کرد، حل کن. میگفت: امام آن پول را به من داد، هیچکس هم از آن پول خبر ندارد. مبلغش معلوم نیست. مبلغش معلوم است کسی مبلغ را خبر ندارد. فقط امام به من داده است. من هم دیگر از دادستانی کنار میروم شما میشوی. به دادستان جدید میگفت: امروز شما دادستان هستی. بیا پولهایی که امام دست ما گذاشته به تو میدهم و در اختیار مشتری. خیلی از افراد متمول عرض کنم با یک مهمانی با یک عرض کنم به حضور جنابعالی که...
ادامه مطلب
آیت الله حق شناس
بسم الله الرحمن الرحیم
علمی را باید طلب کرد که منظور خاندان عصمت است ومو رد خطاب پروردگار است.نبی اکرم صلی الله علیه واله عرض می کردند :الهی اعوذبک من علم لاینفع معلوم می شود یک علم لاینفعی داریم ویک علم ینفع که مورد خطاب است:تعلم ان علم نافع ،الهی وماالعلم نافع ؟ قال ان تعرف جلالی و عظمتی و کبریایی و کمال قدرتی علی کل شی.فان هذا الذی یقربک الیه.
علومی مثل اصول یا شیمی و ... اینجا طریقیت دارند ، آن چه موضوعیت دارد آن علمی است که ما را به پروردگار نزدیک کند .
حضرت رسول اکرم (ص) :
الزم العلم ما یدلک علی صلاح قلبک و انت مسئول عنه .
ادامه مطلب
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در خدمت عزیزانی هستیم که وقتشان را صرف احسان به همنوع میکنند، این هم راجع به مسألهی سلامت. سلام و سلامتی، شعار اسلام است. در قرآن 46 بار کلمهی سلام آمده است. آرم ما سلام علیکم است، نه مرسی و فلان. اصلاً سلامتی کد ما است. اگر کسی وقتش را صرف سلامتی کند، چه پزشک و پرستار باشد، چه داوطلبانه باشد، چه در نیروهای نظامی باشد یا شهرداری باشد یا هرجا، این در همهی خیرها شریک است. بنده مشکلی پیدا میکنم، افرادی میآیند برای سلامتی من برنامهریزی میکنند یا پول خرج میکنند، یا آمپول و دوا و دکتر، تخصص و هرچه... آن گروهی که سلامتی مرا تأمین میکنند بعد من یک حدیث میخوانم چه در تلویزیون، چه بیرون تلویزیون، آن دانشجو درس میخواند. دبیرستانی، راهنمایی، مدرسه، کارگر، کشاورز، کاسب، هرکس هر خدمتی میکند براساس سلامتیاش، آن کسی که مسؤول سلامتی است این شریک است در هر کار. بگذارید یک حدیث بخوانم.
-پاداش کمک به مردم، برابر پاداش نماز و زیارت مستحبی1
ادامه مطلب
مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد تقی بافقی یکی از علمای بزرگ، جلیل القدر، صاحب مقامات و کرامات و در امر به معروف و نهی از منکر بسیار سختگیر و با شجاعت و بی باک بود. چنانکه در یکی از حمام ها دید سرهنگی ریش خود را می تراشد؛ نزدیک آمده به او گفت: مگر تو نمی دانی که در اسلام ریش تراشی حرام و گناه است؛ چگونه به این گناه اقدام می کنی؟ سرهنگ از جرأت و اهانت ایشان عصبانی شده؛ کشیده ای به صورت شیخ زد و گفت به تو چه من ریشم را می تراشم؟ شیخ با کمال خونسردی مانند یک پدر دلسوز که فرزندش را نصیحت کند؛ طرف دیگر صورتش را به سمت او گرفت و فرمود: یک کشیده هم به این طرف صورتم بزن؛ ولی خواهش می کنم ریشت را نتراش. سرهنگ از مشاهده این حلم و موعظه خیرخواهانه از عمل خود پشیمان شده از سلمانی حمام، سؤال کرد؛ این آقا کیست؟ سلمانی گفت: این آقا شیخ محمد تقی بافقی است. سرهنگ چون شیخ را شناخت؛ بیشتر ناراحت شد. آمد و دست آقا را بوسید و عذر خواهی کرد و بعد به دست ایشان توبه کرد. بالاخره از نفس پاک شیخ عاقبت به خیر شد. مرحوم شیخ محمد تقی بافقی در تمام شهر قم، ریش تراشی را قدغن کرد و از سلمانی های قم تعهد گرفته بود که ریش نتراشند. در ایام سلطنت رضاخان، دستگاه سلطنتی، تعمد داشتند که فحشا و منکرات را آشکار سازند؛ این مرحوم با همکاری سایر علمای قم با شدت با منکرات مبارزه می کرد. این جریان به گوش حکومت جابر رسید و از طرف دولت آگاهی منتشر شد که کسی حق نهی از منکر ندارد و باید مردم در اعمال وکارهای خود آزاد باشند. این اطلاعیه را به دیوارهای شهر نصب کردند. مردم متدین مخصوصا علماء قم از این اقدام دولت بسیار ناراحت شدند. ولی از ترس حکومت دیکتاتوری رضاخان، جرأت مخالفت نداشتند. در این هنگام بود که باز از طرف علما و حوزه علمیه، صدا بلند شد. مخصوصا وقتی که ایام عید رسید و مردم از هر طرف برای تحویل سال در حرم و صحن حضرت معصومه سلام الله علیها اجتماع کردند از طرفی خانواده سلطنتی با آن وضع بی حجابی و بزک کرده در جلو حجرات بالای صحن در انظار مردم، خود نمایی می کردند؛ مرحوم بافقی که طاقت تحمل این فحشا و منکرات را نداشت به خانواده سلطنتی پیام داد؛ اگر شما مسلمانید چرا با این وضع در حضور حضرت معصومه حاضر شده اید و اگر مسلمان نیستید اینجا چرا آمده اید؟!
![](http://www.ashoora.biz/weblog/pixel_3498.gif)