چرا در قرآن حکمی درباره ی برده داری نیامده است. آیا این دلیلی برای انتقاد رسانه های غربی از این کتاب نیست؟
پاسخ
ابتدا باید محضر مبارکتان عرض نماییم که از نظر اسلام، ارزش انسان ها به رنگ و زبان و جنسیت نیست، بلکه اسلام ارزش انسان ها را در میزان تقوا می داند. به همین دلیل یکی از مبارزات جدی اسلام، مسأله ریشه کن کردن برده داری بوده است، اما با شیوه ای خاص که ما برای روشن شدن بحث با توجه به کتاب شریف تفسیر نمونه مطالبی را از این کتاب گران بها خدمتتان ارائه می نماییم که انشاء الله با این توضیحات به جواب سؤال هایتان خواهید رسید.
طرح اسلام برای آزادی بردگان
آنچه غالبا مورد توجه قرار نمیگیرد این است که اگر نظام غلطی در بافت جامعهای وارد شود ریشهکن کردن آن احتیاج به زمان دارد، و هر حرکت حساب نشده نتیجه معکوسی خواهد داشت، درست همانند انسانی که به یک بیماری خطرناک مبتلا شده و بیماریش کاملا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادی که ده ها سال به اعتیاد زشت خود خو گرفته، در این گونه موارد حتما باید از برنامههای زمان بندی شده استفاده کرد.
بررسی الریطه در بحار الانوار جلد 43 صفحه 30
متن روایت
قب ، یج : روی أن علیا استقرض من یهودی شعیرا فاسترهنه شیئا فدفع إلیه ملاءة فاطمة رهنا وکانت من الصوف فأدخلها الیهودی إلى دار ووضعها فی بیت فلما کانت اللیلة دخلت زوجته البیت الذی فیه الملاءة بشغل فرأت نورا ساطعا فی البیت أضاءبه کله فانصرفت إلى زوجها فأخبرته بأنها رأت فی ذلک البیت ضوءا عظیما فتعجب الیهودی زوجها وقد نسی أن فی بیته ملاءة فاطمة ، فنهض مسرعا ودخل البیت فاذا ضیاء الملاءة ینشر شعاعها کأنه یشتعل من بدر منیر یلمع من قریب ، فتعجب من ذلک فأنعم النظر فی موضع الملاءة فعلم أن ذلک النور من ملاءة فاطمة ، فخرج الیهودی یعدو إلى أقربائه وزوجته تعدو إلى أقربائها فاجتمع ثمانون من الیهود فرأوا ذلک فأسلموا کلهم .
ترجمه:
روایت شده که علی علیه السلام مقداری «جو» از شخص یهودی قرض بگیرد ، و شخص یهودی چیزی به عنوان گرویی«رهن» خواست ، و حضرت ملاءه(چادر) حضرت فاطمه که از پشم بود را به عنوان گرویی به او داد. شخص یهودی آن را به داخل خانه برد و در خانه اش انداخت. پس شب همسرش وارد خانه ای شد و دید آن ملاءه (چادر) روشن است و نوری در اتاق دید که ساطع است ، پس به سوی همسرش بازگشت و گزارش داد که نوری عظیمی را در خانه دیده است. پس مرد یهودی از سخن همسرش تعجب کرد، درحالی فراموش نموده که ملاءه فاطمه در خانه است. به سرعت برخاست و وارد اتاق شد ، پس ملاءه(چادر) در خانه می درخشید و شعاع نورش که مثل شعله ای از ماه شب چهارده که آن را دو نیم کرده در خانه منتشر بود. پس تعجب کرد از آن نور به دقت بررسی کرد نگاهش را به جای ملاءه(چادر) بود، انداخت . پس دانست که آن نور از ملاءه(چادر) فاطمه است، پس یهودی به سوی خویشان رفت و همسرش نیز به سوی خویشانش رفت .پس هشتاد یهودی جمع شدند و آن نور را دیدند و همه ایشان اسلام آوردند.
بررسی لغوی کلمه الریطه
الملاء (به ضم میم ، همراه با مد )عبارت است پارچه ایی بلند یا کوتاه همچنان که در قاموس اللغه بیشتر کاربرد این کلمه پارچه ذات لفقین است،یعنی پارچه ای که بر روی پاها (ران ها) می کشند.
بیان : الملاءة بالضم والمد ، الازار و الریطة کذا فی القاموس. وفى اقرب الموارد : هى الریطة ذات لفقین و ـ ثوب یلبس على الفخذین. بحارالانوار 43/30
نص علیه فی الصحاح 1/ 73، و القاموس 1/ 29، و قال فی لسان العرب 1/ 160: الملاء- بالضم و المد- جمع ملاءه، و هی الازار و الریطه، و نحوه فی النهایه 4/ 352.
کما فی مجمع البحرین 4/ 277، و الصحاح 3/ 1165 و غیرهما.
ذکره فی لسان العرب 7/ 307، و مجمع البحرین 4/ 250، و قال فی القاموس 2/ 362: الریطه: کل ملاءه غیر ذات لفقین(برروی پا «ران ها» می کشند کلها نسج واحد و قطعه واحده( پارچه یک تکیه، چادر)، او کل ثوب لین رقیق(پارچه نرم و نازک)
نتیجه با بررسی روایت در کتب لغت
اولا- کلمه ملاءه تکه پارچه ای است که روی پا کشیده می شود، و ران ها را می پوشاند.
ثانیا- جنس این پارچه ممکن است پارچه نرم و نازک باشد یا مطابق روایت بیان شده، جنسش از پشم بوده و ضخیم باشد.
طبقه بندی: فاطمه زهرا -سلام الله علیها-
مسئله قرض گرفتن حضرت علی (ع) از یک یهودی برایم قابل هضم نیست و دون شأن ایشان میدانم.
در متن سؤال بیان شده است: آنها که خود ثروت داشتند و به دیگران نیز بذل و بخشش مینمودند ...، مضافاً بر این که چرا یک یهودی و چرا همان را به دیگران دادند، مگر در بخشش نیز امر به میانهوری نشده است « وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَلاَ تَبْسُطْهَا ... »؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: نباید مسائل را فقط از نگاه احساسی مورد مطالعه قرار داد. گاهی از همین راه وارد میشوند تا اذهان را نسبت به بسیاری از وقایع تاریخی دچار شک و شبهه کنند. مثلاً میگویند: یقیناً امام حسین علیهالسلام به دشمنان نفرموده که شما با من دشمنی دارید، پس این طفل را ببرید و سیرابش کنید. حال بحث ما این نیست که چنین اتفاقی افتاده یا خیر؟ بلکه میگوییم: اگر چنین نموده باشند نیز نه تنها دون شأن ایشان نیست، بلکه به تکلیف امام بودن، پدر بودن و انسان بودن خود عمل کردهاند. طفل صغیر است و تأمین آب و خوراک او بر پدر است .
چه کسی گفته که قرض گرفتن، دون شأن یک امام معصوم [ع] میباشد؟ مگر قرض گرفتن یا متقابلاً قرض دادن کار بدی است؟ و حال آن خداوند متعال در قرآن کریم قرض به دیگران را قرض به خود قلمداد نموده است، چنان چه نصرت به دیگران را نصرت به خود محسوب مینماید و وعدهی نصرت متقابل الهی میدهد.
محرم و صفر قبل از اسلام نیز از اهمیت خاصی برخوردار بوده اند محرم اولین ماه سال قمری است و محرم و صفر از ماههای حرام در نظر عرب بوده است یعنی ماههایی که جنگیدن و خون ریختن در آنها حرام می باشد. اما ویژگی خاص این دو ماه بعد از اسلام یکی حسین بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام) است که سالروز شهادت ایشان در محرم و دیگری پیامبر اسلام که شهادت ایشان در ماه صفر رخ داده است شاید قصد این سخن گزاف کمرنگ سازی نقش این دو بزرگوار در اسلام است که باید پرسید اگر پیامبر را از اسلام برداریم چه چیزی از اسلام خواهد ماند؟ و ممکن است منشأ این توهم سخن امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) باشد به این مضمون که فرمود: محرم است صفر است که اسلام را نگهداشته است. که این سخن امام می تواند به دو امر نظر کرده باشد یکی نقش خود پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امام حسین (علیه السلام) و اسوه بودن این دو الگوی کامل برای زندگی کل بشریت و یکی تعظیم شعائر و تبیین منزلت و مقصود آنان و بطور کلی دین مبین اسلام که در این دو ماه بیشتر توسط روحانیت روشنگر انجام می گیرد. اهمیت روشنگری در اسلام و تعلیم و تعلم احکام و معارف اسلامی چیزی نیست که نیازمند به تعلیل و توضیح داشته باشد اسلام دینی است که اولین نهال خود را بر پایه علم بنا نهاد (وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ) نساء/113 « و بیاموخت آنچه را نمی توانستی بدانی».
ادامه مطلب
پاسخ آیت الله العظمی سبحانی به یک شبهه وهابیت؛ |
حضرت آیت الله سبحانی در نوشتاری به شبهه وهابیت مبنی بر این که: «با اهل برزخ نمی توان ارتباط برقرار کرد»، با دلایل قرآنی و روایی پاسخ گفتند.
* امکان ارتباط با برزخیان
میان ما و برزخیان ارتباط برقرار است و برزخیان درودها و پیام هاى ما را مى شنوند. ما در این بخش از دلائل عقلى برای اثبات ارتباط ما با برزخیان بهره نمى گیریم چون طرف مقابل نسبت به این مسائل اظهار علاقه نمى کند فقط در این مورد با دلایل نقلى مسأله را پیگیرى مى کنیم.
* گفتگوى نبى صالح با ارواح قوم خود
«فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ * فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لَکِنْ لاَ تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ». (1)
«صیحه آسمانى همراه با لرزش قوم صالح را فرا گرفت و به زندگى آنان پایان بخشید در حالى که جسدهاى بى روح آنان در خانه هاى خود افتاده بود وقتى چشم صالح به آنها افتاد».
از آنها روى برگرداند و سپس به آنها چنین خطاب کرد: «وَ قَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لَکِنْ لاَ تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ» من پیام خدا را به شما رساندم و شما را پند دادم اما متأسفانه شما خیرخواهان را دوست نمى دارید.
حضرت صالح این گفتگوها را در حالى انجام مى دهد که چشمش بر بدن هاى بى روح آنان افتاده و به عنوان تبرّى روى از آنها برگردانده، آنگاه این گفتگوها را انجام داد.
زهى دور از انصاف است که بگوییم سخن گفتن حضرت صالح بسان سخن گفتن برخى با در و دیوار مى باشد این نوع تفسیر، تفسیر به رأى است و پیامبر بزرگوار (ص) ما را از این نوع تفسیر بیم داده است ما نباید به خاطر پیشداورى از ظاهر قرآن دست برداریم.
ادامه مطلب
منابع نقل روایت و متن آن: در مورد روایت فوق در منابع روائى جستجو شد و آنچه به دست آمد یک روایت است که از امام محمد باقر(علیه السلام) نقل شده و در کتب دعائم الاسلام، بحارالانوار و مستدرک الوسائل ذکر گردیده، بحار و مستدرک از دعائم الاسلام نقل مى کند.
پس در واقع تنها منبع این روایت، کتاب دعائم الاسلام است.
ادامه مطلب
آیا روایت : « نحن قریش ، وشیعتنا العرب ، و عدونا العجم » از قول امام حسین علیه السلام صحت دارد ؟
روایت مذکور در کتاب معانی الاخبار شیخ صدوق ص 404 از قول امام صادق علیه السلام آمده :
عن الحسن بن یوسف عن عثمان بن جبلة عن ضریس بن عبد الملک قال سمعت ابا عبد الله علیه السلام یقول : نحن قریش ، وشیعتنا العرب ، و عدونا العجم .
و علامه مجلسی در بحار ج 64 ص 176 این روایت را نقل و در ذیل آن فرموده :
شیعتنا العرب ای العرب الممدوح من کان من شیعتنا و ان کان عجما و العجم المذموم من کان عدونا ، وان کان عربا .
عرب خوب اگر هست ، از شیعیان ما است گر چه عجم باشد و عجم بد هر که هست ، از دشمنان ما است گر چه عرب باشد.
ولی آن چه که قابل توجه است این است که توجیه و تفسیر روایت بعد از بررسی سند آن است و این روایت از نظر سند اشکال دار زیرا در سند او عثمان بن جبلة قرار گرفته که مجهول است و همچنین سلمة بن الخطاب در سند او هست که نجاشی متخصص فن رجال، می گوید: او در حدیث ضعیف است .
از این روی این روایت هیچ اعتباری ندارد و نمی شود آن را به امام نسبت داد .
لازم به ذکر است که در زمان ائمه علیهم السلام عده ای از سوی حکومت اموی و عباسی ماموریت داشتند که احادیثی را در مذمت افراد و یا قبایل و شهرها از قول آنان بسازند و در میان مردم منتشر کنند تا موقعیت آن بزرگوران را در جامعه مخدوش کنند . بعید نیست که این روایت نیز از همان ها باشد .
طبقه بندی: امام حسین عاشورا ایران دشمن عرب عجم
آیا امام حسین-علیه السلام-برای خون خواهی مسلم ابن عقیل به محاربه با بنی امیه نپرداخت؟
بى گمان امام حسین (ع) از ماهیت کوفه و کوفیان آگاهى افزون ترى از ناصحان خویش در مکه داشت. و معرفت به ماهیت کوفیان ، گر چه عمیق بود و ریشه دار ، اما رسیدن انبوه نامه ها از سوى مردم کوفه ، حجت را براى امام تمام مى کرد و مانع از آن مى شد تا آن حضرت به استناد آنچه مى دانست و واقعیاتى که از آن وقوف داشت ، عزیمت به سوى کوفه را وانهد .
بدیهى است که اگر دعوت کوفیان و حجتى را که نامه هاى ایشان در پیش روى امام قرار داده بود ، علت تامه عزیمت امام به سوى کوفه بشماریم ، طبعا با رسیدن اخبار کوفه در منزل ثعلبیه دیگر موجبى براى ادامه حرکت به سوى کوفه باقى نمى ماند و لازم بود که امام پیش از رسیدن به حوزه حکومت عبدالله بن زیاد و قرار گرفتن در محاصره قواى حربن ریاحى ، مسیر خویش را تغییر داده و عازم دیارى دیگر گردد. واقفیم که امام چنین نکرد و کوتاه زمان پس از توقف در ثعلبیه مسیر خویش را به سوى کوفه ادامه داد.
استاد علیزاده موسوی
سلفیه عنوانی است که بر اثر تبلیغات غرب و همپوشانی گروههای مختلف افراطی اهل سنت برای طیف وسیعی از گروهها بکار برده می شود از اینرو می توان گونه های مختلف سلفی را در جهان مشاهده کرد که عوامل گوناگونی آن به شرح زیر است
1- عقاید: توجه به قران نزد عده ای و رویکرد به حدیث نزد گروه دیگر، اهتمام به عقل نزد دیوبندیه یا اولویت دادن به نقل نزد وهابیت، پذیرفتن تصوف از سوی دیوبند و مخالفت وهابیت با آن یکی از عوامل گوناگونی سلفیت است.
2- سیاست و حد و مرز آن: دخالت در امور سیاسی مثل عزل و نصب حاکم یا برپایی حکومت اسلامی یا حمایت از حاکم تا آخرین حد ممکن موجب پیدایش دسته های مختلف شده است.
3- روش: برخی طرفدار تعاملات سیاسی و حرکت در مسیر احزاب و شرکت در انتخابات هستند وبرخی کشتن و ترور و حذف فیزیکی را روش فعالیت خود قرار داده اند.
اقسام سلفی گری
ادامه مطلب
عبدالعزیز آلالشیخ دشمن امام حسین(علیه السلام) و شیعیان
عمر بن عبدالعزیز آل شیخ، فرزند مفتی اعظم عربستان در عاشورای حسینی مراسم ازدواج خویش را برگزار کرد. در این مراسم بسیاری از مفتی های وهابی سعودی شرکت نموده و این ننگ را به مفتی اعظم و فرزندش تبریک گفتند. وی یکی از کسانی است که فتوای تخریب قبور ائمه اهل بیت علیهم
السلام در عراق را صادر کردهاند
عبد العزیز بن عبد الله بن محمد بن عبد اللطیف آل الشیخ مفتی اعظم وهابیت و وزیر فتوا که خصومت عجیبی با امام حسین علیه السلام، شیعیان و ایران دارد. وی که از نسل محمد بن عبدالوهاب موسس وهابیت است، پس از بن باز متصدی این منصب شده و نابینایی اش از جمله ویژگیهایست که از همان ابتدا جلب توجه می کند. وی علاوه بر کوری باطن از ناحیه یک چشم نیز کور می باشد.
دوران کودکی
عبد العزیز بن عبد الله بن محمد بن عبد اللطیف آل شیخ در تاریخ سوم ذیحجه1362 ق در شهر مکه به دنیا آمد، در سال 1370 ق و در سن هشت سالگی پدرش را از دست داد. وی به طور مادرزادی از ضعف چشم آزار می برد, تا اینکه در جوانی به سال 1381هـ ... بینایی اش را از دست داد.
ادامه مطلب
By Ashoora.ir & Blog Skin