جلسه پنجم:سخنرانی دهه اول حجت الاسلام و المسلمین افلاکیان حسینیه قمر بنی هاشم لالجین محرم 1436
موضوع:چگونه خود را به امام حسین علیه السلام نزدیک کنیم(امام حسین-علیه السلام-در آیینه زیارات)
در زیارت حضرت سید الشهدا می خوانیم: و دعوت الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه:دعوت نمودی بندگان را به راه خدا به وسیله حکمت و گفتار موعظه دار نیکو
*فبشر العباد الذین یستمعون القول فیسبعون احسنه اولئک الذین هدا هم الله واولئک هم اولولالباب (زمر17-18)
حکمت یعنی نتیجه ثابتی در گذشته و حال و آینده،یعنی جواب دو دو تا در گذشته و حال و آینده یکسان است.انسان حکیم به گونه ای زندگی می کند که نه افسوس گذشته ا ش را می خورد و نه حسرت آینده دارد،حکیم ابن الوقت است.
*رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم
مردی از رسول خدا درخواست کرد پیامبر 3 بار از او اقرار گرفت اگر بگویم عمل میکنی گفت بلی. فرمود:اذا انت همت بامر تدبیر عاقبته فان یک رشدا فامضه و ان یک غیا فانته:هر گاه اراده کاری کردی در عاقبت آن بیندیش،اگر در آن رشد بود،انجام بده و اگر در آن کجی بود از آن بپرهیز
علی علیه السلام فرمود:
هر کس دست به کاری زندبی آنکه در عواقب آن بیندیشد خود را در مهلکه گرفتاری ها اندازد.
همچنین مولی الموحدین امیر المومنین فرمود:
دور اندیش ترین مردم کسی است که به وعده خود عمل کند و کار امروزش را به فردا نیفکند
*علامه طباطبایی
گاهی یک عصبانیت 20 سال انسان را عقب می اندازد.
سعد ابن معاذ از اصحاب بزرگ پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) از اهل مدینه بود،در جنگهاى اسلامى مانند جنگ بدر، احد، خندق و... شرکت داشت، و در جنگ بدر پرچمدارطایفه اوس بود، این مسلمان متعهد و تلاشگر، در جریان جنگ خندق، بر اثر تیرى که ازناحیه دشمن به رگ اکحل او همان رگى که هنگام رگ زدن، آن را نیشتر مىزنند رسید ازآن پس، بر اثر خونریزى روز به روز حال او رو به ضعف نهاد و بسترى گردید.
او شهید زنده و جانبازى مومن بود، که در مسیر شهادت قرار گرفته بودپیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) مکرر به عیادتش مىآمد و از او تجلیل و احترامکرد، در لحظات آخر عمر او، پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) در کنار بسترشمىآمد و از او پرستارى مىنمود،
و این دعا را در حق او مىکرد: خدایا! سعد در راه تو جهاد کرد و پیامبرش را تصدیق نمود، روح او را به خوبى بپذیر
صبح آن روزى که سعد از دنیا رفت، جبرئیل بر پیامبر (صلى الله علیه وآله و سلم) نازل شد و عرض کرد: اى رسول خدا! چه کسى از امتهاى شما از دنیا رفتهاست، که فرشتگان آسمان، روح او را به یکدیگر مژده مىدهند؟
پیامبر (صلىالله علیه و آله و سلم) به مسجد آمد، و از وفات سعد اطلاع یافت آن حضرت پس از نمازصبح همراه مردم به سوى خانه سعد حرکت کردند، وقتى که وارد خانه او شدند، دیدندبستگان او مشغول غسل دادن جنازه سعد هستند، پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) درکنارى نشست، ناگاه دیدند آن حضرت زانوهاى خود را جمع کرد، علتش را پرسیدند، فرمود: فرشتهاى فرود آمد، جا براى او نبود، به او جا دادم
هنگامى که او رابرداشتند، رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) شخصا جلوى تابوت را گرفته بود... وفرمود: سوگند به کسى که جانم در دست او است، هفتاد هزار فرشته: جنازه سعد را تشییعمىکردند
طبق بعضى از روایات آمدن هفتاد هزار فرشته براى تشییع او از این روبود که سعد به خواندن سوره توحید، مداومت مىنمود
مقام سعد در درجهاى بود که پیامبر(ص) به او فرمود:
مژده باد به تو، خداوند پایان عمرت را با شهادت،ختم کند، و عرش خدا از مرگ تو، به لرزه در آید، و به شفاعت تو، مسلمانان در قیامتبه عدد موهاى حیوانات قبیله بنى کلب، وارد بهشت مىشوند.
رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) شخصا جنازه سعد را حنوط کرد و آن را تا قبرستان بقیع با سر و پاى برهنه و بدون عباحمل نمود، و شخصا داخل قبر شد و جنازه سعد را به کمک حاضران در میان قبر نهاد و روىقبر را با سنگ و خشت و خاک پوشانید.
وقتى کار دفنبه پایان رسید مادر سعد کنار قبر آمد و گفت: هنیئا لک الجنه یا سعد: اى سعد! بهشتبر تو گوارا باد
رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) به مادر سعد فرمود: اى مادر سعد! چیزى را به طور جزم بر خدا حکم نکن «فان سعدا قدا اصابته ضمه»:همانا اکنون فشار قبر، سعد را گرفت
پس ازفراغ، مردم به خانههاى خود مراجعت کردند، رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) نیزمراجعت نمود، در این میان، حاضران از آن حضرت پرسیدند: اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله و سلم) دیدیم که شما به گونهاى با سعد رفتار کردى که با احدى چنین نکردى، و باسر و پاى برهنه، جنازه او را حمل نمودى، و بدون عبا و رداء او را تشییع نمودى، گاهىطرف راست تابوت و گاهى طرف چپ آن را گرفتى، دستور غسل دادن جنازهاش را دادى، ونماز بر آن خواندى او را خود به خاک سپردى، در عین حال فرمودى : قبر، او را فشارمىدهد چرا؟
پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) در پاسخفرمود:نعم انه کان فى خلقه مع اهله سوء:آرى، فشار قبر به خاطر کج خلقى سعد، با خانواده اش بود.خانوادهاش بود
*آیت الله بهاالدینی
اگر چشمت یک نگاه بد کند توی سرت می خورد،خیال نکن الان نمی فهمی اینها الان این اثار را دارد گمان نکن زرنگی کرده ای و به محرمات الهی نگاه میکنی و فردا خبری نیست این کار از تو یک بچه شیطان تربیت میکند که فردا سوسمار هم میخوری
*گاهی طوفان یک نگاه هستی یک حیات را برباد می دهد.
مرد آخرت بین مبارک بنده ی است.
راه حضرت ابا عبدا لله را هر کس انتخاب کرد یعنی راهی پر ز حکمت را انتخاب نموده،یعنی راهی را انتخاب کرده که پشیمانی در آن نیست.
واضح غلام ابا عبد الله که حافظ قرآن بود به میدان رفت پس از آنکه به زمین افتاد امام حسین علیه السلام بر بالینش حاضر شد و چون مشاهده کرد غلام نسبت به آن حضرت اظهار علاقه مىکند، امام گریان شد و در کنارش نشست و صورت بر جبینش نهاد. غلام که ازاین همه محبت به وجد آمده بود، شادمان شد و فریاد زد: «مَنْ مِثْلی وَابْنُ رَسُولِ اللَّهِ واضِعٌ خَدَّهُ عَلى خَدِّی؛ کیست همانند من که پسر پیامبر صورتش را بر صورتم قرار داده است» این را گفت و به درجهرفیع شهادت نایل آمد.
یکسان رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت
در دین ما سیه نکند فرق با سپید
«در اینجا امام علیه السلام در لحظه شهادت صورت بر صورت غلامش مىگذارد یعنى همان ابراز محبتى را که درباره فرزند شجاع ودلبندش على اکبر علیه السلام مىکند، درباره غلامش نیز روا داشت. یعنى اینها همه مجاهدان وشهیدان راه خدا هستند و همه آنها عزیز و گرامىاند، و همه در یک مسیر و براى یک هدف جهاد کردند و شربت شهادت نوشیدند.»
مثیر الأحزان ابن نما حلی: ص 73، روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری: ص 208:
وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ …. .فَقَالَ ع بِسْمِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ إِلَهِی تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّهِمْ.ثُمَّ ضَعُفَ مِنْ کَثْرَةِ انْبِعَاثِ الدَّمِ… فَلَبِثُوا قَلِیلًا ثُمَّ کَرُّوا عَلَیْهِ.
فَخَرَجَ إِلَیْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ یُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ یَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَیْنِ ع فَلَحِقَتْهُ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ ع لِتَحْبِسَهُ فَامْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِیداً وَ قَالَ لَا أُفَارِقُ عَمِّی فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ إِلَى الْحُسَیْنِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَیْلَکَ یَا ابْنَ الْخَبِیثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّی فَضَرَبَهُ بِالسَّیْفِ فَاتَّقَاهَا بِیَدِهِ فَبَقِیَتْ عَلَى الْجِلْدِ مُعَلَّقَةً فَنَادَى یَا عَمَّاهُ فَأَخَذَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ وَ قَالَ یَا ابْنَ أَخِی اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِکَ وَ احْتَسِبْ فِی ذَلِکَ الْخَیْرَ فَإِنَّ اللَّهَ یُلْحِقُکَ بِآبَائِکَ الصَّالِحِینَ. فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ. فَقَالَ الْحُسَیْنُ ع اللَّهُمَّ إِنْ مَتَّعْتَهُمْ إِلَى حِینٍ فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَ اجْعَلْهُمْ طَرائِقَ قِدَداً وَ لَا تَرْضَ عَنْهُمْ أَبَداً.
ترجمه: سالار شایستگان دیگر توان ایستادن نداشت که از جنگ باز ایستاد….. نداى امام حسین علیه السّلام به آسمان برخاست و سر به جانب آسمان بلند کرد و نیایشگرانه گفت: خدایا، تو خود مىدانى که اینان فرزند دخت فرزانه پیامبرشان را مىکشند….آن تبهکاران سنگدل اندکى درنگ کردند و دگر باره بر آن آموزگار والاییها هجوم بردند. در همان لحظاتى که حسین علیه السّلام بر شهادتگاه، خود با لب تشنه و غرق در خون در انتظار شهادت بود، یادگار ارجمند برادرش، «عبد اللَّه»، فرزند امام حسن که کودکى هوشمند بود، از سراپرده بانوان بیرون آمد و شتابان خود را به عموى گرانمایهاش حسین علیه السّلام رسانید تا عمو را یارى کند.
عمهاش «زینب» خود را به او رساند تا وى را به خیمهها بازگرداند، امّا او پایدارى کرد و بازنگشت و فریاد بر آورد که: «لا افارق عمّى!» به خداى سوگند از عمویم جدا نخواهم شد و او را تنها نخواهم گذاشت! در این هنگام یکى از تجاوزکاران اموى بنام «بحر بن کعب» به سوى حسین علیه السّلام روى آورد، که «عبد اللَّه» فریاد بر آورد: هان اى پلید زاده! آیا مىخواهى عمویم را به شهادت برسانى؟ آن عنصر پلید نیز شمشیرى بر آن کودک فرود آورد و عبد اللَّه دست خود را سپر ساخت که دستش از بدن جدا شد! او در حالى که دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد بر آورد که: عمو جان مرا دریاب! حسین علیه السّلام او را در آغوش کشید و بر سینه چسباند و فرمود: یادگار برادرم! بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شکیبایى پیشه ساز و آن را به فال نیک بگیر و خیر بدان که خداى پر مهر به زودى تو را بر پدران و نیاکان شایسته کردارت ملحق خواهد ساخت.
و آن گاه «حرمله» گلوى آن کودک محبوب را هدف تیر بیداد خود ساخت و سرش را از پیکرش جدا کرد! حسین علیه السّلام پس از شهادت جانسوز نور چشم برادرش، «عبد اللَّه» در آغوشش، رو به آسمان کرد و گفت: بار خدایا، اگر این بندگان ستمکار و گناه پیشهات را تاکنون از نعمتهایت بهرهور ساختهاى، اینک آنان را تار و مار و مایه عبرت دیگران قرار ده و هرگز از آنان خشنود مباش.
روضه اش آخر فداکاری ست ، باید اول فدای او بشوم
گم شدم در مقاتل و بایدخود من نیز جستجو بشوم
در کدامین نبرد و پیکاری کودکی مثل من می غرد؟
مرد جنگی کجاست؟ من با او میل دارم که روبرو بشوم
بارها عمه اش از او پرسید ، دوست داری خودت چکاره شوی
گفت: آن وقت که بزرگ شوم ، دوست دارم چونان عمو بشوم
گفت: ای شمر دون کنار بایست تا ببنیی مرد میدان کیست
شیر دل هستم و نباید با بزدلی چون تو روبرو بشوم
حرمله با تو ام، کمان در دست نوه ی حیدرم، حواست هست؟
پدرم در مدینه صلح نمود تا که من مرد جنگجو بشوم
ای عمو گرچه وقت زاری نیست در یتمی به غیر خاری نیست
آرزو داشتم برای شما مایه ی فخر و آبرو بشوم
طفل آمد به دستشان با دست هر چه باشد ز نسل فاطمه است
نگذارید تا در اینجا من وارد روضه ی مگو بشوم
سخنرانی دهه اول حجت الاسلام و المسلمین افلاکیان حسینیه قمر بنی هاشم لالجین محرم 1436
موضوع:چگونه خود را به امام حسین علیه السلام نزدیک کنیم(امام حسین-علیه السلام-در آیینه زیارات)
در زیارت وارث می فرمایید:اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها و لم تلبسک من مدلهمات ثیابها
ببیان چند مقدمه در اینجا ضروری است:
1)خداوند نور مطلق است :الله نور اسماوات و الارض:خداوند نور آسمان ها و زمین است.
2) تمام زمین مملو از نور پروردگار است :واشرقت الارض بنور ربها : و نورانی شدن زمین به نور رب است.
3)قرآن کریم هم نوراست :یا ایها الناس قد جاءکم برهان من ربکم و انزلنا الیکم نورا مبینا؛ و نازل کردیم بر شما نور(قرآن کریم)آشکار را .
خداوند نور است – زمین پر از نور خداست – قرآن هم نور است بنابر فرمایش حضرات معصومین امام حسین علیه السلام نیز نور است ،که دلهای محبین و عاشقان خود را مملو از نوز محبت خود می کند.
کسی که به عطاری برود،هر چند عطر نخرد،بوی عطر می گیرد
به تضمین سعدی ملک الشعرا چنین می گوید:گل اندر زیر چا گسترده پر کرد *مرا با همنشینی مفتخر کرد*چو با گل مدتی عمرم گذر کرد *کمال همنشین بر من اثر کرد*و گرنه من همان خاکم که هستم.
بعد از بیان مقدمات شایسته است به بیان بهتر ان الحسین مصباح الهدی :حسین علیه السلام مصباح و چراغ هدایت است پرداخت
چرا حسین علیه السلام نور است چون پدرش دامن آلوده نکرده(من اصلاب الشامخه است )مردانی اللهی که دامن آلوده نکرده اند و ارحام المطهره زنان پاکدامنی که نتیجه پاکیزگی آنها تولید نور وجود امام حسین علیه السلام است.پدرانی که در عصر جاهلیت با فراهم بودن مجموعه گناهان همه وسایل گناه آماده است که نور خدا را از انسان بگیرد و در این شرایط سخت پدران و مادرانی که دامن آلوده نکردند تا حسین علیه السلام آن امام اللهی ،انسان را به سوی سعادت رهنمود شود.
در عصر جاهلیت مدرن همه دشمنان خودشان را به آب و آتش می زنند تا نور حسین علیه السلام را از ما بگیرند .دختران ما را آلوده کنند که اگر زن آلوده شد نسلی به ناپاکی او،نور هدایت حسینی ااز آنها زائل می شود.
دشمن برای گمراهی همه جانبه وارد عمل شده همچنان که اندلس آن کشور بزرگ اسلامی را با آلودگی اسباب بی ایمانی جوانان آن را فراهم کرد.
در شبکه ترویج ضد دین گمراه ساز مسیحیت کشیشی می گفت ما برای گرفتن نور هدایت از مسلمانان برنامه ریزی می کنیم تا آنان دست از ایمان بردارند.
امیرالمومنین می فرمایید:همچنان که باد از کنار شی متعفن بگذرد بوی تعفن می گیرد،همنشینی با بدان نیز انسان را متعفن می سازد.
مرحوم علامه جعفری:فیلسوف آلمانی از او سوال کرد چرا اینقدر در بحث ازدواج حساس هستید که زن و مرد باید ویژگی های خاصی داشته باشند ،ایشان می فرماید:چون حاصل ازدواج تولید نسل است.
برادر مسلمانم تو یک نفر نیستی یک نسلی:اگر قدمی جهت نورانی شدن یک نفر برداری یک نسل را نورانی کرده ای و اگر یک قدم منحرف شوی یک نسل را به سختی افکنده ای،همچنان که ما که حسینی هستیم ،پدران و مادران ما در نورانیت وجودی ما جهت شرکت در این سهیم هستند
روش دشمن برای مبارزه با نور اباعبدالله علیه السلام به فرمایش قرآن :یریدون لیطئفوا نورالله بافواههم والله متم نوره؛آنها می خواهند با گفتار نور امام حسین را خاموش کنند که نمی توانند.
حسین نور خداست که یادش سبب نورانی شدن دل می شود
سخنرانی دهه اول حجت الاسلام و المسلمین افلاکیان حسینیه قمر بنی هاشم لالجین محرم 1436
موضوع:چگونه خود را به امام حسین علیه السلام نزدیک کنیم(امام حسین-علیه السلام-در آیینه زیارات)
در زیارت وارث می فرمایید: اشهد انک قد اقمت الصلاه و ایتا الزکاه
*خذ من اموالهم صدقه نظرهم و تزکیهم بما توبه 103
ای پیامبر از اموال مردم زکات بگیر که با گرفتن زکات از انان پاکشان میسازی و انان را رشد نیکو می دهی
*رسول اکرم صلی اللله علیه و آله و سلم
آیا شما را از چیزی خبر ندهم که اگر به آن عمل کنید شیطان از شما دور می شود چندان که مشرق و مغرب دور است؟ عرض کردند:چرا فرمود روزه روی شیطان را را سیاه میکند صدقه پشت او را میشکند، دوست داشتن برای خدا و همیاری در کار نیک ریشه او را می کند و استغفار شاهرگش را میزند (میراث حدیث شیعه ح2 ص20)
رسول اکرم صلی اللله علیه و آله و سلم در سفارش به علی علیه السلام فرمود
صدقه ان است تا توان داری ببخشی چندان که بگویی اسراف کردم با این حال اسراف نکردی(میزان الحکمه ج7ح10433)
ابلیس به موسی علیه السلام گفت : هر گاه تصمیم گرفتی صدقه بدهی آن را بپرداز که هرگاه بنده بخواهد صدقه ای بدهد خود من و نه یارانم همراه او می شوم تا مانع صدقه دادن و می شوم(میزان الحکمه ج6 ح 9416)
امام صادق علیه السلام:
خداوند میفرمایید: هیچ چیز نیست مگر این که کسی مامور گرفتن آن نکرده ام به جز صدقه که ان را به دست خودم به سرعت می ربایم(میزان الحکمه ج 7 ح 10347)
علامه طباطبایی
آقای طباطبایی را در مشهد دیدم که از کوچه عبور می کرد و به فقیری که روی زمین نشسته بود برخوردم پولی از جیب در اورده و در کف دست خود گذاشت وو پیش آن نیازمند نشست و گفت برادر ان فقیر پول را برداشت پس از ان علامه دست خود را بوسید و برخواست و رفت خود را بوسیدید چه دلیلی داشت ؟
فرمود:در روایت است که صدقه پیش از آن که در دست فقیر قرار گیرد در دست خداوند قرار می گیرد.
(بوی باران ص47)
آیت الله جوادی آملی
صدقه،بلا را هم رفع می کند و هم دفع؛دفع بلا یعنی انسان کاری را انجام دهد که بلا نیاید:مثل واکسنی که انسان استفاده می کند تا بیمار نشود،در واقع پیشگیری است.رفع بلا آنجاست که بلا آمده و باید آن را برطرف کرد،مثل اینکه شخصی بیمار شده و باید درمان شود .صدقه هر دو کار را انجام می دهد.
(پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، دفتر بیستم در محضرآیت الله جوادی آملی ص99)
خوب است انسان روزانه برای سلامتی وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یا به نیابت ایشان صدقه دهد.
سخنرانی دهه اول حجت الاسلام و المسلمین افلاکیان حسینیه قمر بنی هاشم لالجین محرم 1436
موضوع:چگونه خود را به امام حسین علیه السلام نزدیک کنیم(امام حسین-علیه السلام-در آیینه زیارات)
در زیارت عاشورا فرمود:السلام علیک یابن رسول الله السلام علیک یابن امیر المومنین سید الوصیین السلام علیک یابن فاطمه الزهرا سیده النسا العالمین
صله رحم در شخصیت حضرت ابا عبد الله الحسین-علیه السلام-
*والذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم-رعد 21
و کسانی که آنچه را خدا به پیوستنش فرمان داده است می پیوندند و از کیفر پروردگارشان می ترسند و از سختی حساب اعمالشان بیم دارند
*رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم فرمود:
مردمان بدکردار صله ی رحم به جا می آورند،پس دارایی هایشان زیادو عمرشان طولانی می شود،چه رسد که اگر نیکوکار و نیک باشد(میزان الحکمه ج4 ح 7054)
امام صادق علیه السلام فرمود :
مرحوم شیخ طوسی نقل میکند منصور دوانقی امام صادق علیه السلام را احضار می کرد هنگامی که حضرت وارد میشد کنار منصور نشست. پس از آن منصور فرزندش مهدی را فراخواند و مهدی با تاخیر امد و منصور با تهدید گفت : چرا مهدی نیامد ،اطرافیان گفتند همین الان خواهد آمد. هنگامی که مهدی وارد شد خود را آراسته . خوشبو کرده بود
منصور خطاب به امام صادق علیه السلام عرض کرد یابن رسول لله حدیثی را پیرامون دیدار و رسیدگی به خویشان برام گفته ی دوست دارم ان حدیث را تکرار فرمایی تا فرزندم مهدی هم ان را بشنود
حضرت صادق علیه السلام فرمود:امیر المومنین علیه السلام از رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم فرمود چنانچه مردی با یکی از خویشان خویش صله ی رحم نماید از عمرش 3 سال بیشتر نباشد خداوند متعال ان را به مدت سی سال طولانی می نماید و اگر قطع صله ی رحم نمود و سی سال از عمرش باقی بود خداوند آن را سه سال میگرداند
منصور گفت این حدیث خوب بود ولی قصد من نبود حضرت فرمود بلی پدرم امیر المومنین علی علیه السلام و او از رسول اکرم روایت نمود صله رحم سبب عمران وآبادی خانه و زندگی است و نیز موجب افزایش عمر خواهد بود گر چه از خوبان نباشد
منصور گفت این خوب بود ولی منظورم حدیث دیگری است.
امام صادق علیه السلام فرمود : پدرم باقر العلوم از پدرش زین العابدین و او از پدرش سید الشهدا از امیرالمونین علیه السلام از رسول اکرم صل الله علیه واله وسلم حدیثی را نقل کرده است که فرمود : صله ی رحم باز خواست شب اول قبر و محاسبات قیامت ان را اسان می گرداند و دل مرده را با از بردن کینه هاو حسادت ها و ناراحتی ها زنده و شاداب میگرداند در این هنگام منصور گفت منظورم همین حدیث بود امالی شیخ طوسی ص316
*ایت الله جوادی املی
طول عمر گاهی کمی است گاهی کیفی بدین معنی که گاهی بر کمیت عمر انسان افزوده میشود و گاهی عمر انسان از نظر کیفی برکت پیدا میکند انسان به عبادت و بندگی و تالیف و امور خیر دیگر موفق میشود که در حال عادی وقوع چنین اموری نزدیک به محال به نظر می رسد (دروس تفسیر)
ایت الله مرعشی نجفی
سفارش می کنم بر صله ی رحم زیرا از نیرومند ترین اسباب توفیق و برکت در عمر و زیادی روزی است . (وصیت نامه الهی – اخلاقی ص 13 -14)
سخنرانی دهه اول حجت الاسلام و المسلمین افلاکیان حسینیه قمر بنی هاشم لالجین محرم 1436
موضوع:چگونه خود را به امام حسین علیه السلام نزدیک کنیم(امام حسین –علیه السلام-در آیینه زیارات)
جلسه اول:در فرازی از زیارت وارث فرمود:اشهد انک قد اقمت الصلاه
اهمیت نماز در زندگی امام حسین علیه السلام آخرین نمازش را اول وقت خواند
*حافظو علی الصلوات و الصلاة الوسطی و قومو لله قانتین (بقره 238)
بر نمازها به ویژه نماز میانه (نماز ظهر) مواظبت کنید که مبادا از شما فوت شود یا آداب و شرایط آن رعایت نشود و فرمان های خدا را از روی خضوع و با اخلاص انجام دهید
*رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
تا وقتی انسان مراقب برگزاری نمازهای پنجگانه در اوقاتش می باشد شیطان از او برکنار است،وقتی آن را ضایع ساخت شیطان بر او جرات نموده او را به گناهان بزرگ می کشاند (امالی شیخ صدوق ص 484)
*رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلم:
وقت هر نمازیکه فرامی رسد فرشته ای به مردم میگوید:ای مردم برخیزید آن آتش هایی که پشت خود روشن کردهاید را با نماز خاموش کنید (من لایحضر الفقیه ج1 ص 208 ح624 )
*سیره بزرگان
ایت الله بهجت:نماز جامی است از لذایذ (لذت بخش ترین لذت ها) که چنین شراب خوشگواری در عالم وجود نیست
آیت الله بهجت:تمام لذت ها روحی است و آنچه از لذات که در طیب (عطر) و...به صورت حلال تکوینا مطلوب است بیش از ان و به مراتب بالاتر در نماز است.
علامه طباطبایی و آیت الله بهجت:
از مرحوم ایت الله قاضی نقل میکردند ، که ایشان می فرمودند:اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند(در محضر بزرگان ، محسن غرویان ص99)
ایت الله بهاالدینی:اگراین دوکار را انجام دهید خیلی پیشرفت کرده اید:یکی اینکه نماز را اول وقت بخوانید ، دیگر اینکه دروغ نگویید.
آیت الله جوادی آملی:
نماز اول وقت اقتدا به امام زمان علیه السلام است توضیح آنکه امام زمان عجل الله تعالی فرج الشرف هر کجا به باشند نمازشان را اول اقامه می کنند و چون نماز ایشان مقبول درگاه حضرت حق است این امید هست که هر کس نماز اول وقت می خواند به برکت نماز آن حضرت،نماز او نیز عروج پیدا کند و مقبول درگاه الهی قرار گیرد –برگرفته از جلسه تفسیر
مرحوم جزایری در خصائص الزینبیه : قابل توجه است که عبد الله بن جعفر با آن ارادتی که به سید الشهداء داشته است نمی توان گفت که بدون امر حضرت از یاری ایشان سر باز زده است. بنابراین شاید آن حضرت برای حفظ بقیه بنی هاشم که در مکه و مدینه بوده اند ،عبد الله را امر نموده است که باز گردد، چرا که یزید باآن پستی و شقاوت راضی نبوده که یک نفر از بنی هاشم به روی زمین باقی بماند و چون عبد الله بن جعفر به واسطه فضایل و جود و سخایش نزد همه مورد قبول بوده است ودارای نفوذ کلام بوده ، امام حسین علیه السلام او را جهت حفظ بنی هاشم از همراهی خود نهی فرموده ، چنان چه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در غزوه تبوک علی را در مدینه به جا گذاشت ودر نظر داشت تا به واسطه ی وجود او ، اهل مدینه از شر منافقین در امان بمانند .همچنین مؤید این مطلب آنست که عبد الله دو فرزند چون جان شیرین خود را فدا نمود. آیا ممکن است کسی که دو فرزند خود رادریغ ننموده است از جان خود دریغ نماید؟!
هنگامی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) خواست اسماعیل را برای قربانی به همراه خود ببرد،به مادر او هاجر ، فرمود: فرزندت را زینت کن که او را به میهمانی دوست برم.
پس از آنکه او را برد و با خطاب «وفدیناه بذبح عظیم» او را به ذبحی بزرگ باز خریدیم، او را از ذبح شدن نگهداری نمود، اسماعیل را به نزد مادرش بر گردانید هنگامی که هاجر چشمش به گلوی فرزند که از اثر کارد قرمز شده بود افتاد، بی اختیار غش کردو بر زمین افتاد.
و بنا بر روایتی ، بیش از سه روز زنده نماند با اینکه اسماعیل هنوز سالم وزنده بود.
ببین تفاوت از کجا تا به کجاست .
حضرت زینب علیها سلام لباس نو بر تن عون و محمد کرد به چشمانشان سرمه کشید اومد خدمت داداش
هر طوری بود ابی عبد الله (علیه السلام) را راضی کرد . رفتند میدان جنگ نمایانی کردند تا اینکه به شهادت رسیدند .اما نکته جانسوز این ماجرا اینه وقتی ابی عبد الله (علیه السلام) بدنهای نازنین بچه هارا به سمت خیمه ها آورد هر چه نگاه کرد دید زینب برا استقبال نیامد .آخه این زینب همون زینبیه که تا علی اکبر روی زمین افتاد سراسیمه از خیمهها خارج شد فریاد مىکشید: «واحَبِیباه، یَابْنَ أُخَیَّاه ای پسر برادرم وَ جَاءَتْ فَأَکَبَّتْ عَلَیْهِ با عجله آمد و خود را روى پیکر على اکبر انداخت
اما اونجا هر چه حسین انتظار کشید دید زینب حتی از خیمه بیرون هم نیومد نکنه یه وقت داداشش شر منده بشه.
جز این دو میوه قلبم ثمر نداشته ام
ببخش اگر که پسر بیشتر نداشته ام
برای اینکه شبیه تو بی کفن باشند
برای ایشان کفن از خانه برنداشته ام
مصیبت علی اکبر قد مرا خم کرد
مگر نه دست به روی کمر نداشته ام
بیا دو تا پسرم را خودم فدات کنم
که دشمن تو نگوید جگر نداشته ام
بخاطر تو زخیمه نیامدم بیرون
وگر نه هیچ غمی در نظر نداشته ام
حسین غضه نخور، مادر شهید شدم
تو فکر کن که از اول پسر نداشته ام
هزار مثل پسرهای من فدای سرت
ببخش که اگر پسر بیشتر نداشتم
مرحوم آیت الله میرزا جواد آقای تبریزی دررابطه با حضرت رقیه چنین فرمودند؛
حضرت رقیه(علیها سلام) قبرش در شام مشهوروفلسفه ی وجود آن قبر در شام،رسوا کردن دشمنان دین است که بعد ها قضایای شام را انکارنکنند. وقبرحضرت رقیه(علیها سلام) نشانه اسیر شدن زنها در این مکان مقدّس است وکسی دیگر نمی تواند قضایای شام را تکذیب کند. ودفن حضرت رقیه وقبر شان در این مکان خود سند گویایی آن است .
ولذا نباید به تشکیک بعضی توجه کرد که در خصوص قبر و مقام آن حضرت القاء شبهه می کنند. آنان اغوا شدگان شیطا نند. زیارت این خانم (حضرت رقیه(علیها سلام))کسب معنویت است که می تواند انسان را از انحراف نجات دهد وهمه را تشویق به زیارت آن می کنیم وبرای همه دعا می کنیم.
امام سجاد (علیه السلام) فرمود:
در شهر شام یزید مارا درمکانی حزن آور قرار داد شبها از سرما وروزها از گرما در امان نبودیم . یزید دستور داده بود که فردای شب شهادت حضرت رقیه این مکان را روی اهلبیت خراب کنند وهر کدام که زنده ماندندرا بکشند.
اما.آن شب رقیه از دنیا رفت وصدای ضجه وناله بلند شد ومردم را متوجه وفات خود نمود لذا یزید منصرف شد.
بابا بنگر رویِ به هم ریخته ام را
وا کن گره یِ موی به هم ریخته ام را
دیگر رمقی نیست به رویت بگشایم
چشم تر کم سویِ به هم ریخته ام را
من فاطمه ی شام شدم خُرده نگیری
لرزیدنِ بازوی به هم ریخته ام را
از مو که مرا بین هوا زجر نگه داشت
دیدند تکاپوی به هم ریخته ام را
آرام کن عمّه تو پس از حرف کنیزی
این خواهر کم روی به هم ریخته ام را
هر تکه ای از زیور من دست کسی رفت
پیدا کن النگوی به هم ریخته ام را
در شام غریبان من آرام بشوئید
خونابه ی پهلوی به هم ریخته ام را
زیبایی دختر یکی اش مویِ بلند است
صد حیف که گیسویِ به هم ریخته ام را...
(در کتاب مهیج الاحزان آمده است:) وقتی قافله به کربلاء واردشد و در آن سرزمین پربلاء وارد شد، ام کلثوم خدمت برادر رسید: برادر این وادی بسیار هولناک و وحشت زا می باشد چه آنکه از هنگامی که پای من به این وادی رسیده هول و وحشت عظیمی در من پیدا شده.
امام علیه السلام فرمودند: خواهرم در زمان پدرم هنگامی که باتفاق آن حضرت و برادرم به صفین می رفتیم عبورمان به این سرزمین افتاد پیاده شده و استراحت نمودیم پدرم سر مبارکش را در دامن برادرم گذارد و ساعتی خوابید و من بالای سر آن حضرت نشستم، پس از آنکه از خواب برخاست شدید و سخت می گریست، برادرم سبب گریه را جویا شد؟
پدرم فرمود: در خواب دیدم گویا این وادی دریائی است از خون و فرزندم حسین در آن غوطه می خورد و در حال غرق شدن پیوسته استغاثه می کند و کسی پناهش نمی دهد.
روز مرا مخواه که شام عزا کنی
خیمه مزن که خیمه غم را به پا کنی
***
دلشوره های خواهر خود را نگاه کن
پیش از دمی که با غم خود آشنا کنی
***
حتی قسم به سایه عباس میخورم
تا التماس های مرا هم روا کنی
تعبیر شد تمامی کابوس های من
من را به قتلگاه کشاندی رها کنی
***
صد بار دیده ام غمت از کودکی به خواب
صد بار دیده ام که در اینجا چه ها کنی
دیدم که خاک بر سر و رویم نشسته است
دیدم رسیده ای که مرا مبتلا کنی
***
دیدم لبت ترک ترک و چهره سوخته
دیدم به چشمِ قاتل خود چشم واکنی
دیدم که سنگ شیشه پیشانیت شکست
دیدم که تیر از بدن خود جدا کنی
***
دیدم برای آنکه بخیزی به زانویت
سر نیزه ای شکسته گرفتی عصا کنی
***
دیدم لباس مادری ات را ربوده اند
پیراهنی نبود و تنت بوریا کنی
خودساختگی کربلاییان آنان را در فضایی بسیار عالی و فراتر از تیررس ترس و طمع به پرواز درآورد و سلاح تهدید و تطمیع اهریمنان دون، کوتاهتر از آن بود که به ساحت قدسیشان برسد.
By Ashoora.ir & Blog Skin