بحث ما درباره «زبان دین » است. این بحث با همین نام در فرهنگ و فلسفه غرب مطرح و بحث گسترده ای است و در تحت آن مسایل بسیاری مطرح است .
گرچه در فلسفه و کلام و اصول مبحثی مستقل با این نام وجود ندارد، اما اگر فهرست مسایلی که در زبان دین مطرح است مورد توجه قرار گیرد، مشاهده می شود که در جای جای فلسفه و کلام و علم اصول مباحثی است که به زبان دین مربوط می شود.
یکی از مهم ترین مساله ها در زبان دین آن است که دقیقا مدلول و محکی خدا چیست؟ رساله ها و مقاله های متعددی برای تبیین مدلول لفظ جلاله در فلسفه غرب نگاشته شده است.
مساله دیگر محمول گزاره های دینی است، آیا اوصاف خداوند که محمول پاره ای از گزاره های دینی است به عنوان مثال:خداوند مهربان است، عطوف است، عالم است و قادر است، هم معنی محمولات قضایای عرفی است؟ آیا مفهوم عالم، عادل و بخشنده و عطوف و امثال این همان است که برای انسان ها به کار می رود؟
بحث عمده دیگر، معناداری زبان دین است. آیا گزاره های دینی معنا دارند، معیار آن چیست؟ فلسفه پوزیتیویسمی، معناداری گزاره های دینی را انکار می کرد، ولی این نظریه، امروز مدافعی ندارد و معناداری گزاره های دینی و کیفیت معنای آن هنوز بحث زنده ای است.
از دیگر مباحث مهمی که در زبان دین مطرح است، سمبلیک بودن زبان دین است. آیا الفاظی که در دین به کار گرفته می شود رمز است؟ نشانه ای برای امور دیگر است؟ یا همانند استعمال الفاظ در زبان عرفی است؟
اسطوره بودن زبان دینی هم نظریه دیگری است.
تفاوت حکومت دینى (تئوکراسی) در اندیشه کلیسا در قرون وسطى و اندیشه حکومت دینى در عصر حاضر چیست؟
بین «تئوکراسى» (Theocracy) قرون وسطایى - که به غلط حکومت کلیسا نامیده مىشود - با حکومت اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، تفاوتهاى عمده وجود دارد. براى روشن شدن این مطلب، توجه به نکات زیر ضرورت دارد:
اول. اساساً در تفکر رایج کلیسایى، حکومت و سیاست از دین جدا است؛ زیرا:
الف. مسیحیت، فاقد شریعت و دستور العملى جامع و منسجم، درباره حیات سیاسى و اجتماعى بشر است و تعالیم مسیحیت درباره مناسبات اجتماعى، از حد چند دستور العمل اخلاقى تجاوز نمىکند.
ب. پارهاى از تعالیم انجیل در طول تاریخ، اندیشه جدایى دین از سیاست را در جهان مسیحیت تبلیغ کرده است. در انجیل آمده است که حضرت عیسى به «پیلاطس» فرمود: «پادشاهى من از این جهان نیست ... ».(انجیل یوحنا، باب 19، آیه 36.) و نیز به «هیرودسیان» مىگوید: «مال قیصر را به قیصر دهید و مال خدا را به خدا».(انجیل لوقا، باب 20، آیه 25).
از همین رو مىتوان گفت بذر اندیشه سکولاریستى و تفکیک دین و دنیا، در اندیشه رایج مسیحى نهفته است.
البته مقصود از مسیحیت، آیین امروز مسیحى است؛ نه تعالیم حقیقى عیساى
یامبر(ص).