پرسش:
برخی می گویند این روایت کوبیدن سر حضرت زینب(س) به محمل جعلی است و از شخصی به اسم مسلم گچکار نقل شده که نام او در کتب رجالی نیامده و شیخ عباس قمی هم گفته آن وقت اصلاً محمل و کجاوه ای در کار نبوده تا حضرت زینب(س) بخواهد سر مبارکشان را بر آن بکوبند .
پاسخ:
روضه مشهوری وجود دارد که براساس آن حضرت زینب با دیدن سر بریده برادرش، از شدت تأثر سر خود را به چوب محمل کوبید و خون از زیر مقنعه اش جاری شد... .
متاسفانه بسیاری از عزاداران که مبادرت به قمهزنی میکنند فعل خود را مستند به همین واقعه نموده و کار خود را نوعی تأسی و تقلید از زینب کبریعلیها السلام میدانند و شکافتن سر خود را نوعی اظهار همدلی و همدردی با ایشان میشمارند، در حالی که این کار باطل و اشتباه است.
ادامه مطلب
درباره القاب بانوی کربلا زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ باید گفت که عقیه زنی را گویند که در میان خویشانش کریمه و گرامی بوده و درخانهاش عزیز و ارجمند باشد.[1] کرامت و بزرگواری زینب ـ سلام الله علیها ـ برای تمامی انسانها ثابت شده است. کافی است تاریخ عاشورا را از ذهن خود بگذرانیم و زینب را در برابر آن مصایب تنها ببینیم و عملکرد او را با وجود این همه مصایب بنگریم تا تأثیرش را در حفظ اسلام بفهمیم عقیله بودن آن بانوی با عظمت برای ما به راحتی قابل فهم و درک است. آن حضرت را، عقیله بنی هاشم و عقیلة الطالبیین [2] و عقیلة القریش و عقیلة النساء نیز لقب دادهاند. از آن جا که اکثر منابع تاریخی این لقب را به حضرت زینب نوشتهاند، از متون قدیمی تا متون عصر حاضر این لقب به آن بانوی مخدره اطلاق شده.[3] و در منابع معتبر شیعه و سنی آمده است.
ادامه مطلب
گاهی درتاریخ، انسانهای بزرگ و ارجمندی یافت می شوند که مدال افتخار انسانیت را می گیرند و بر قله رفیع شکوه و جلال می ایستند و از محدوده زمان خود پا فراتر نهاده و زندگی شان برای همیشه در پیشانی تاریخ می درخشد و همواره الگویی بزرگ برای انسانهای حقجو می شوند. این افراد برای خود آفریده نشده اند بلکه متعلق به همه نسل های بعد از خود هستند.
حضرت زینب (س)، دختر امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) نمونه بارزی از این افراد می باشد. زندگی سراسر حادثه و مصیبت ایشان که با حادثه جانسوز کربلا گره خورده، تبیین کننده اهداف نهضت عظیم عاشورا و رسالت جدّ بزرگوار و امامان خویش است.
زینب (س) پس از شهادت برادر عهده دار رسالتی بزرگ می شود، سرپرستی زنان و کودکان و از همه مهمتر رساندن پیام عاشورا به گوش مردمان فریب خورده و غافل از حق و باطل.
زینب (س) مادر عاشوراست. نهضتی که امام حسین (ع) آن چنان عمیق و وسیع و ماندگار، با آنهمه شکوه و زیبایی، از مدینه تا مکه و از آنجا تا کربلا، آورد و سرانجام از اول محرم سال 61 ه.ق. تا روز عاشورای همان سال در سرزمین کربلا شکل گرفت و به ثمر رسید. سپس زینب(س) بود که عهده دار نگهداری و رساندن پیام و رسالت برادر – اهداف قیام عاشورا- گردید و آن را به کوفه و شام و مدینه و هرجای دیگری که توانست ابلاغ نمود و با هجرت ها و مجاهدات خستگی ناپذیر خود به تبیین آن پرداخت و همگان را از ماهیت ظلم ستیزی و حق جویانه آن آگاه کرد.
زینب (س) در شجاعت و شهامت، سخنوری و نطق، عقل و تدبیر و هدایت و رهبری هر آنچه را که از محضر پیامبر (ص) و علی و فاطمه و حسنین (ع) آموخته بود در مرحله عمل پیاده کرد و ذره ای ضعف از خود نشان نداد.
پیروزی نهضت عظیم حسینی (ع) مرهون زحمات و تلاش های بی وقفه زینب کبری (س) بوده و ویژگی های خاص این بانوی بزرگوار در اسارت، موجب شد که این نهضت جاوید و ماندگار مانده و به سرمنزل مقصود برسد.
نائبه الحسین
از جمله ویژگیهای حضرت زینب (س) که جزء القاب ایشان نیز می باشد نائبه الحسین است. این ویژگی نائب برادر بودن خصوصیت و ویژگی منحصر و مخصوص ایشان می باشد. زینب (س) در انجام رسالتی که بر عهده اش بود کوتاهی نکرد و هرچه در توان داشت در راه زنده نگهداشتن قیام و نهضت برادر خود بکار برد. مرحوم سید نعمت الله جزایری در این باره می گوید مقام و منزلت زینب (س) قریب مقام امامت بود که از طرف برادر در کربلا، در روز عاشورا یا شب آن نائل شد. امام حسین (ع) در روز عاشورا و قبل از آن مکررا به مناسبت های مختلفی به خواهر خود وصیت و سفارش می کرد که پس از شهادتش صبر و تحمل کند و هرگز کاری که موجب شادی دشمن می شود انجام ندهد. آن زمانی که حضرت(ع) از اسب به زمین افتاد، زینب بلافاصله خودش را به بالین برادر رساند، خود را روی بدن برادر انداخت و فرمود: آیا تو برادر منی؟ آیا تو پسر مادر منی؟ و …. با گریه و زاری زینب (س)، امام(ع) به هوش آمدند و فرمودند: … “یا اُختاه هذا یوم التناد و هذا یوم الذی و عدنی بهِ جدی و هو الی مشتاق”، خواهرم صبر پیشه کن. بنابراین آخرین کسی که در واپسین لحظات، سخن برادر را شنید و از وصایا و سفارشات آن حضرت آگاه گردید، زینب (س) بود.
حضور فعال در همه صحنه ها
از دیگر ویژگی های حضرت زینب (س) حضور فعال او در صحنه های جهاد و مبارزه با ستمکاران بود. از آن هنگامی که خودش را شناخت و توانست بین حق و باطل تمییز بدهد در جریانات سیاسی-اجتماعی حضور داشت. گویی زینب باید شاهد و ناظر حوادث تاریخ باشد تا در موقع مناسب بتواند به وظیفه خود که همان رساندن کاروان حسینی به سر منزل مقصود است عمل کند. زینب (س) شاهد بود که چگونه جد بزرگوارش مورد آزار و اذیت قرار گرفته، چگونه دنیا طلبان به خانه فاطمه (س)، محل نزول ملائکه الله هجوم بردند و چگونه آنجا را آتش زدند و مادرش را مضروب ساخته، پدرش را ریسمان بر گردن به طرف مسجد بردند. زینب حاضر بود، می دید که چگونه میخ در به پهلوی مادر فرو می رود و چگونه برادر کوچکش محسن سقط می شود. زینب شاهد بیست و پنج سال خانه نشین شدن علی (ع) بود. وی شاهد بود که پس از خلافت پدرش چگونه دوستان و نزدیکان او از شدت عدالت علی (ع) از دورش پراکنده شده و به دشمنی با او برخاستند. زینب می دید که پدرش در این مدت چهار سال و اندی با مشکلات اساسی و بزرگی همچون ناکثین و مارقین و قاسطین روبرو است و سرانجام شاهد ضربت خوردن و شهادت پدرش بوده است.
و باز هم در آن زمانی که برادرش امام حسن(ع) پس از پدرش خلافت را به دست گرفته و با مشکلاتی مواجه می شود و با بدترین و پلید ترین دشمن اسلام یعنی معاویه به مبارزه می پردازدشاهد و حاضربود. زینب می بیند که یاران معاویه چشم و گوش بسته مطیع فرمان او بودند ، اما امام حسن(ع) یارانی دارد که به طمع دنیا حضرت را تنها گذاشته و به معاویه پیوستند. خیانتی که موجب شد حضرت به ناچار پیمان صلح را امضاء نماید. آری زینب در جریان تمامی این حوادث و اتفاقات قرار داشت.
و اما حضور زینب(س) با امام حسین(ع) در نهضت کربلا حکایتی دیگر است در اینجا زینب(س) هم هدف و آماج تیر حوادث و مصائب قرار می گیرد. هم باید مصیبت از دست دادن برادر و بستگان نزدیک خود را تحمل کند و هم اسیر شود و در عین حال در اسارت باید مبارزه و جهادی داشته باشد. زینب(س) باید در همه عرصه های جهاد و مبارزه حضوری فعال داشته باشد هم خطیب باشد، هم محا فظ حضرت سجاد (ع) و اسرای دیگر، هم هدایتگر، خط دهنده، ترسیم کننده خط مشی سیاسی و هم مبین احکام شرع و جوابگوی یاوه سرایی دشمن. زینب (س)باید اهانت ها و دروغ ها و نسبت های بی اساس دشمنان به شهدا را پاسخ گوید و حقیقت امر را روشن سازد.
بنابراین در جریان اسارت اگر احیانا کسی به شهدای کربلا دروغ و افترایی را مرتکب می شد، زینب(س) خاموشی و سکوت را بر خود روا نمی دانست و دروغش را بر ملا می ساخت و در یک کلام حضور زینب در اسارت باعث شد که تاریخ عاشورا از هرگونه دروغ و تحریف مصون و محفوظ بماند.
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود سِرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
صفت اضداد
از دیگر ویژگی هایی که در زینب کبری(س) می توان یافت، وجود صفات و خصوصیات متضاد و مختلف در ایشان است. ایشان همانندپدر بزرگوارش حضرت امیرالمومنین (ع) همان طور که علما و محققین کشف کرده و گفته اند، دارای صفات و خصوصیات متضاد و مختلف بوده است یعنی در زمانی از آن بانو یک نوع صفت سراغ داریم و در زمانی دیگر صفتی ضد آن. به عبارت دیگر، خصوصیاتی در آن حضرت وجود داشت که کاملا منافی و متضاد با هم بوده اند.
شاید برای بسیاری از افراد شگفت انگیز باشد که بگوییم زینب(س) هم دارای صفات مختلف و متضاد بوده است. البته زینب به آن مرتبه ای که علی (ع) دست یافت نمی رسد، ولی بالاخره در طول حیات زینب(س) هم صفاتی می بینی که حتی با طبیعت و خصوصیات زنان معمولی سازگاری ندارد. مثلا از جمله صفاتی که در زنان بیشتر از مردان وجود دارد؛ رقّت قلب و احساسات و عواطف است که به مجرد دیدن و یا شنیدن حادثه و واقعه ای تأثر آور متاثر شده و چه بسا از دیده شان اشک جاری می شود. زینب (س) هم مستثنا از این خصوصیت نمی توانست باشد، ایشان هم رقت قلب نشان می دهد و از دیدن ناراحتی و مصیبت، متاثر و مغمون می گردد. در شب عاشورا هنگامی که امام حسین (ع) مشغول تمیز کردن شمشیر بود و با خودش اشعاری زمزمه می کرد، زینب (س) فورا شروع کرد به گریستن و گریه و ناله ای سر داد و سپس بی هوش شد. اما همین زینبی که چنین رقّتی دارد و از اینکه برادرش را از دست خواهد داد می گرید و بی هوش می شود، در جریان اسارت کوچک ترین گریه و ضعفی از خود نشان نمی دهد و حتی امام سجاد(ع) را تسلیت می گوید. باز در جایی دیگر می بینیم که زینب زنی است که از شدت حجاب و عفت کسی او را نمی بیند و صدایش به گوش نامحرمی نمی رسد، حتی نزدیک ترین همسایه ها. هرگاه می خواهد برای زیارت مرقد نبی اکرم (ص) برود شبانه و آن هم با محافظت کامل پدر و برادرانش حرکت می کند. زینب(س) به پیروی از مادرش فاطمه زهرا (س) که فرمودند: “بهترین چیزبرای زنان این است که مردان نامحرم آنان را ندیده وخودشان نیز ایشان را نبینند” ، در حفظ حجاب و عفت خود می کوشد. اما همین زینب(س) در عاشورا و در بازار کوفه در میان جمع کثیری از زن و مرد و پیر و جوان فریاد می زند و صدای خود را هرچه توان دارد، بلند می کند تا همه بشنوند، چراکه رسالت الهی اش اینگونه اقتضا می کند ،آنچنان حیا و عفت را با فصاحت و بلاغت و نیز شجاعت و شهامت در می آمیزد که اعجاب همگان را بر می انگیزد. راوی می گوید:” لم اَرَ والله خفره قط انطق منها” به خدا سوگند من زنی را ندیدم که به این اندازه حیا و عفت داشته باشد و در عین حال گویاتر و تواناتر از زینب(س) باشد.
رعایت حدود شرعی و الهی
برای بسیاری از مردم- غیر از معصومین (ع) – مقدور و میسور نیست که تحت هر شرایطی خدا و احکام الهی را به یاد داشته باشند. معمولا در هنگام مواجهه با سختی، بسیاری از افراد خود را می بازند.
اما حضرت زینب (س) از جمله اولیاء الهی است که در بحرانی ترین لحظات زندگی خود درحالیکه مصایب از هر طرف او را احاطه کرده بود، به وظیفه الهی خود عمل نمود. حتی از دست دادن خامس آل عبا(ع) تنها یادگار مادر و جدّ بزرگوارش، نتوانست این خصیصه زینب (س) را تحت الشعاع قرار دهد. امام زین العابدین (ع) در باره عمه اش زینب (س) فرمود: حتی در آن شب غم و اندوه که روزش سید الشهداء و یارانش را شهید کردند نماز شب از عمه ام زینب ترک نشد منتهی نشسته نماز خواند چون توان ایستادن را از دست داده بود.
اساسا آرام بخش دل زینب در تحمل آن مصائب، در طول حیاتش خصوصا در واقعه عاشورا، ارتباط با خدا بود و بس. لذا هیچگاه زینب(س) این ارتباط را قطع نکرد و یک لحظه برخلاف رضا و مصلحت الهی اندیشه ای به دل راه نداد. بلکه حتی شکرگذاری هم می کرد و نمازش در شب یازدهم محرم در واقع حمد و سپاس الهی بود بر نعماتی که ارزانی نموده است.
نقل شده وقتی اسرا را وارد کوفه کردند مردم کوفه از روی ترحم به اطفال به اسیران نان و خرما می دادند زینب(س) فریاد می زد: ای اهل کوفه صدقه بر ما حرام است. پس زینب(س) در رعایت حلال و حرام الهی هیچ گونه سهل انگاری نمی کرد و در این خصوص به هیچ عنوان راضی نمی شد که بی تفاوت باشد. اگرچه اطفال و زنان اهل بیت راه دور و درازی طی کرده و خسته و گرسنه هستند، اما جواز اَکل صدقه را صادر نمی کند. اگر گرسنه اند، زینب(س) حاضر است از سهمیه غذایش بگذرد و نان خود را بین بچه ها تقسیم کند و سه روز یا بیشتر چیزی نخورد و از شدت ضعف و گرسنگی نشسته نماز بخواند، اما اجازه نمی دهد که ذره ای از صدقه را تناول کنند.
حضرت زینب (س) پس از برادرش امام حسین (ع) مدت زیادی زندگی نکرد اما در همین مدت کوتاه توانست مسیر تاریخ را تغییر دهد. ایشان در مدت حیات خود پس از عاشورا لحظه ای آرام ننشست و در امر پیام رسانی با زبان حال و زبان قال فعالیت داشت. بطوریکه در کوفه و شام چنان سخنرانی و عزاداری و نوحه سرایی نمود که شرایط و اوضاع و احوال را عوض کرد و یزیدیان را در هراس و وحشت انداخت.
حضرت زینب (س) تا مزه پیروزی را در کام یزیدیان و بنی امیه تلخ نکرد و تا در جام فاتحین قطرات زهر کشنده نریخت راحت ننشست و تا پایان عمر به این کار پرداخت و سرانجام این بانوی بزرگوار در نیمه رجب سال 62 ه.ق. به دیدار حق شتافت.
بدون تردید وجود مقدس حضرت زهرا(سلام الله علیها) و سیره، رفتار و گفتار آن گرامی برای تمام زنان مسلمان مایه مباهات و اسوه کامل میباشد. بانوی بزرگواری که حضرت خاتم الانبیاء(صلی الله علیه و آله) در ستایش او فرمود: «أَنَّ ابْنَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ؛ (1) دخترم فاطمه(سلام الله علیها) سرور بانوان بهشتی است.»
طبق این گفتار ارزشمند نبوی(صلی الله علیه و آله)، حضرت زهرا(سلام الله علیها) سرآمد تمام زنان سعادتمند عالم است که در اثر کوشش در راه حق به مقامات عالیه? معنوی نائل شدهاند.
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در گفتار دیگری به عظمت و بزرگواری حضرت زهرا(سلام الله علیها) اشاره کرده و به او فرموده است: «یَا فَاطِمَةُ! أَ لَا تَرْضَیْنَ أَنْ تَکُونِی سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ و سَیِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّة و سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ؛ (2) ای فاطمه! آیا [به این کرامتی که خداوند به تو داده] خشنود نیستی که تو سرور زنان جهان و سرور زنان این امت و سرور بانوان اهل ایمان باشی؟»
آری، حضرت زهرا(سلام الله علیها) جلوهای کامل از تمام کمالاتی است که یک زن در طول حیات خود ممکن است به آن نایل شود. حضرت امام خمینی(ره) در این باره میفرماید: «تمام ابعادی که برای زن متصور است، برای یک انسان [کامل] متصور است، در فاطمه? زهرا(سلام الله علیها) جلوه کرده و بوده است.» (3)
امام خمینی(ره) برای شناساندن ویژگی یک بانوی کمالیافته با اشاره به وجود مقدس حضرت زهرا(سلام الله علیها) میفرماید: «آن بزرگوار یک زن معمولی نبوده است؛ یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان. او موجودی ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است. زنی که تمام خاصههای انبیا در اوست. زنی که اگر مرد بود، نبی بود، به جای رسول الله(صلی الله علیه و آله) بود. معنویات، جلوههای ملکوتی، جلوههای الهی، جلوههای جبروتی، همه در این موجود مجتمع است.» (4)
با توجه به این ویژگیهای کم نظیر، بهترین کسی که میتواند درس زندگی را به بانوان عصر ما بیاموزد، شخص حضرت زهرا(سلام الله علیها) است. از این رو، در این مقال بخشهایی از سیره و سخن آن بزرگوار را که قابلیّت الگو برداری و درس آموزی برای زنان مسلمان دارد، تقدیم میکنیم. به امید آنکه بتوانیم ـ در عصری که از هر سو دشمنان اسلام و شیاطین وسوسهگر، ایمان و ارزشهای اصیل جامعه و امنیت اخلاقی جوانان و زنان را هدف گرفتهاند و با هر وسیلهای برای تضعیف باورهای دختران و زنان مسلمان تلاش میکنند ـ رفتارهای خود را با آن حضرت هماهنگ نماییم و درسهایی از آن بانوی مخدّره فرا گیریم.
ادامه مطلب
بنیان وتربیت خانوادگی:
سخنرانی آقای دارستانی دین خدا اقامه اش به عهده افراد خاصی است؛ یعنی خدا دینش را بهگونهای درست کرده که اگر هیچ کس پای دین نایستید، دین زمین نمی خورد، کاروان اسرا که از کربلا حرکت کرد احتمالاً دوازده نفر میباشند زیرا آقا زین العابدین علیه السلام فرمود: قبل از این که وارد کاخ یزید بشویم، دوازده نفر بودیم که به ریسمان بسته شده بودیم؛ یعنی از این هشتاد و چهار نفر زن و بچه فقط دوازده نفر به ریسمان بسته شدند. زیرا قرار نیست تمام رسالت را این هشتاد و چهار نفر بردارند. اینها هر کدام در این مسیر رزقی دارند، برخی از خانواده های شهدای کربلا که اهل کوفه بودند، در کوفه شفاعت شدند و یکی یکی رفتند، قبول هم کردند بروند. فقط بنی هاشم ماند. تعدای از بنی هاشم هم در مسیر دغِ کردند و به خاک سپرده شدند. اما اصل رسالت این کاروان به دوش یک نفر و آن هم شخصیتی بینظیر و بیبدیل بعد از چهارده معصوم عقیله بنیهاشم زینب کبری سلام الله علیها بود. کافی است در این کاروان زینب کبری سلام الله علیها باشد، بار همه کاروان را به هر تعدادی که باشند به دوش میکشد. چه گذشت بر ای این کاروان، و این کاروان چه معجزاتی را برای بشریت رقم زد. |