سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منبر مکتوب

 

ب: بررسی وثاقت میمون ابی عبد الله

نام این راوی، میمون بن أستاذ قرشی،کندی،بصری است. همچنانکه نقل شد، محقق مسند احمد و فضائل الصحابه این راوی را تضعیف کرده بودند و بخاطر همین به سند روایت اشکال گرفته بودند

در پاسخ می گوییم:

میمون بن ابی عبد الله مختلف فیه است که روایتش حسن می شود

وی هر چند در بین برخی از رجالیون اهل سنت تضعیف شده است، اما در کنار این تضعیفات، توثیقاتی نیز دارد

ابن ابی حاتم در این خصوص می نویسد:

میمون بن أستاذ بصری .... قال ذکره أبی عن إسحاق بن منصور عن یحیی بن معین قال میمون بن أستاذ ثقة

اسحاق از یحیی نقل کرده است او گفته است میمون بن استاذ ثقه است

ابن أبی حاتم الرازی التمیمی، ابومحمد عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس (متوفای 327هـ)، الجرح والتعدیل، ج8 ص233ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة: الأولی، 1271هـ ـ 1952م.

ابن حبان نیز او را در الثقات آورده است:

میمون أبو عبد الله مولی عبد الرحمن بن سمرة القرشی

 


التمیمی البستی، ابوحاتم محمد بن حبان بن أحمد (متوفای354 هـ)، الثقات، ج5 ص418، تحقیق السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفکر، الطبعة: الأولی، 1395هـ - 1975م.

طبق قاعده ای که در رجال اهل سنت مشهور است، اگر یک راوی هم ثوثیق داشته باشد و هم تضعیف داشته باشد، عنوان «مختلف فیه = مورد اختلاف» در مورد او به کار می رود و چنین فردی راویتش «حسن = معتبر» است. به عنوان نمونه وقتی ابن حجر عسقلانی اختلاف علمای اهل سنت را پیرامون توثیق و تضعیف قزعة بن سوید بن حجیر باهلی، نقل می کند، می گوید :

فالحاصل من کلام هؤلاء الأئمة فیه ان حدیثه فی مرتبة الحسن.

أحمد بن علی العسقلانی الوفاة: 852 ، القول المسدد فی الذب عن المسند للإمام أحمد، دار النشر : مکتبة ابن تیمیة - القاهرة - 1401 ، الطبعة : الأولی ، تحقیق : مکتبة ابن تیمیة، ص 30 .

و نیز در تهذیب التهذیب در ترجمه عبد الله بن صالح کاتب اللیث به نقل از ابن قطان می گوید:

هو صدوق، ولم یثبت علیه ما یسقط حدیثه ؛ إلا انه مختلف فیه فحدیثه حسن.

أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الوفاة: 852 ، تهذیب التهذیب، دار النشر : دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984 ، الطبعة : الأولی، ج 5 ، ص 228 .

و در ترجمه هشام بن سعد می گوید:

هشام بن سعد قد ضُعّف من قبل حفظه، واخرّج له مسلم فحدیثه فی رتبة الحسن .

النکت علی بن صلاح ج1 ص 464 (مطابق با نرم افزار الجامع الکبیر).

ابن الملقن بعد از ذکر اختلاف شدید علما پیرامون یزید بن أبی زیاد ، می گوید:

فإنه لأجل اختلاف الأئمة فیه حسن حدیثه.

به خاطر اختلافی که علما درباره او دارند ، حدیث او حسن است.

این سخن ابن الملقن در حالی است که در همانجا نقل می کند که نووی در مورد این راوی گفته است:

ضعیف باتفاق المحدثین.

به اتفاق تمامی علمای حدیث ، یزید بن أبی زیاد ضعیف است.

سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد الأنصاری الشافعی المعروف بابن الملقن الوفاة: 804 ، البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعة فی الشرح الکبیر ، دار النشر : دار الهجرة للنشر والتوزیع - الریاض-السعودیة - 1425هـ-2004م ، الطبعة : الاولی ، تحقیق : مصطفی أبو الغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، ج 6 ، ص 88.

بنابرین میمون بن ابی عبدالله مختلف فیه است لذا روایتش حسن می شود

حاکم و ذهبی روایتی را که راوی آن میمون بن استاذ است، تصحیح کرده اند

حاکم و ذهبی روایتی را که در سلسله اسناد آن این روای وجود دارد، صحیح دانسته اند که این تصحیح نشان از وثاقت او دارد

حاکم در این خصوص چنین نقل می کند:

أخبرنا أبو بکر أحمد بن جعفر البزاز ببغداد ثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل حدثنی أبی ثنا محمد بن جعفر ثنا عوف عن میمون أبی عبد الله عن زید بن أرقم قال کانت لنفر من أصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم أبواب ....

الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج 3 ص 135 تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی، 1411هـ - 1990م.

وی در ادامه در خصوص روایت گوید:

...... هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه

الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج 3 ص 135 تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی، 1411هـ - 1990م.

ذهبی نیز را تصحیح کرده است

صحیح

الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ، ج 3 ،ص 135 ، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی، 1411هـ - 1990م. تعلیقات الذهبی فی التلخیص

تصحیح حاکم مورد احتجاج است

در اعتبار تصحیح حاکم همین بس که برخی از علماء تاکید کرده اند که تصحیحات محدثین از جمله حاکم، حجت و مورد احتجاج است. شوکانی در این خصوص گوید:

وَهَکَذَا یَجُوزُ الاحْتِجَاجُ بِمَا صَحَّحَهُ أَحَدُ الْأَئِمَّةِ الْمُعْتَبَرِینَ مِمَّا کَانَ خَارِجًا عَنْ الصَّحِیحَیْنِ ، وَکَذَا یَجُوزُ الاحْتِجَاجُ بِمَا کَانَ فِی الْمُصَنَّفَاتِ الْمُخْتَصَّةِ بِجَمْعِ الصَّحِیحِ ، کَصَحِیحِ ابْنِ خُزَیْمَةَ وَابْنِ حِبَّانَ وَمُسْتَدْرَکِ الْحَاکِمِ وَالْمُسْتَخْرَجَات عَلَی الصَّحِیحَیْنِ ؛ لِأَنَّ الْمُصَنِّفِینَ لَهَا قَدْ حَکَمُوا بِصِحَّةِ کُلِّ مَا فِیهَا حُکْمًا عَامًّا ، وَهَکَذَا یَجُوزُ الاحْتِجَاجُ بِمَا صَرَّحَ أَحَدُ الْأَئِمَّةِ الْمُعْتَبَرِینَ بِحُسْنِهِ ؛ لِأَنَّ الْحَسَنَ یَجُوزُ الْعَمَلُ بِهِ عِنْدَ الْجُمْهُورِ

جایز است به آن روایتی که یکی از ائمه معتبر در غیر صحیحین، تصحیح کرده اند، احتجاج نمود همچنین جایز است به آن چیزی که در مصنفات که مخصوص جمع روایات صحیح است مانند صحیح ابن خزیمه، ابن حیان، مستدرک حاکم و مستخرجات بر صحیحین، احتجاج کرد همچنین جایز است به آنچه که یکی از ائمه حدیث به حسن بودن یک روایتی حکم کرده اند، احتجاج کرد چون در بین جمهور جایز است به حسن عمل کرد

الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفای 1255هـ)، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقی الأخبار، ج 1 ص 15، ناشر: دار الجیل، بیروت - 1973.

شوکانی همچنین روایتی را نقل کرده که یکی از روایان آن سهل بن معاذ است که در خصوص او علماء حرف و حدیث دارند وی در عدم اعتناء به این قیل و قال درباره راوی حدیث، تصحیحات این خزیمه و حاکم را حجت قرار داده و گوید:

وصححه ابن خزیمة والحاکم وغیرهما وفی سهل بن معاذ مقال ولکن لا التفات إلی ذلک بعد تصحیح هؤلاء الأئمة لحدیثه

در سهل بن معاذ حرف و حدیث هست اما بعد از تصحیات ائمه حدیث ( ابن خریمه، حاکم و غیره) دیگر به آن تضعیفات اعتناء نمی شود

الشوکانی، محمد بن علی بن محمد الوفاة: 1250 ، تحفة الذاکرین بعدة الحصن الحصین من کلام سید المرسلین ، ج 1 ص 271، اسم المؤلف، دار النشر : دار القلم - بیروت - لبنان - 1984 ، الطبعة : الأولی

همچنین ابراهیم هلال در کتاب ولایة الله در ذیل یک روایتی نقل کرده است که وقتی مقدسی، ابن حبان و حاکم روایتی را تصحیح می کنند، این دلالت دارد که آنها با توجه به شناخت راوی، روایت را تصحیح می کنند؛ وی گوید:

لا تعجزوا فی الدعاء ، فإنه لن یهلک مع الدعاء أحد. وقد صححه هؤلاء الأئمة الثلاثة فلا وجه لتعقب الذهبی بأن فی إسناده عمر بن محمد الأسلمی وأنه لا یعرفه لأنه قد عرفه هؤلاء الأئمة ولو لم یعرفوه لم یصححوا الحدیث

مقدسی، ابن حبان و حاکم این روایت لاتعجزوا را تصحیح کرده اند لذا اشکال ذهبی به یکی از روات یعنی عمر بن محمد وارد نیست زیرا ذهبی شناختی به او نداشت درحالی که آن سه نفر او را او را می شناختند و اگر آنها آن شخص را نمی شناختند حدیث را تصحیح نمی کردند

إبراهیم هلال، إبراهیم، ولایة الله والطریق إلیها ، ج 1 ص 425، دار النشر : دار الکتب الحدیثة - مصر / القاهرة ، تحقیق : تقدیم ابن الخطیب

ذهبی: تصحیح حاکم حداقل موجب حسن حال راوی است

ذهبی درباره تصحیحات حاکم و دارقطنی گوید:

فإن خُرِّج حدیثُ هذا فی "الصحیحین"، فهو مُوَثَّق بذلک وإن صَحَّح له مثلُ الترمذیِّ وابنِ خزیمة، فجیِّدٌ أیضاً. وإن صَحَّحَ له کالدارقطنیِّ والحاکم، فأقلُّ أحوالهِ: حُسْنُ حدیثه

اگر حدیثی از صحیحین تخریج شود که این روایت در صحیحین است در این صورت آن راوی توثیق می شود و اگر آن را ترمذی و این خزیمه تصحیح کند ، این جید است و اگر دارقطنی و حاکم آن را تصحیح کنند، کمترین احوال آن شخص حسن دانستن روایت آن راوی است

ذهبی ، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی (المتوفی: 748هـ)،الموقظة فی علم مصطلح الحدیث ، ج1 ص78، مکتبة المطبوعات الإسلامیة بحلب ، الطبعة: الثانیة، 1412 هـ

طبق این بیان، تصحیح حاکم مورد پذیرش و میمون بن ابی عبدالله توثیق می شود

روایت خطیب بغدادی در تلخیص المتشابه

خطیب بغدادی روایتی را نقل می کند که در آن اشاره شده است که هوای غدیر آنچنان سوزناک بوده است که صحابه از شدت گرمای آفتاب در اذیت بودند تا حدی که مقداری از لباس خود را بر سر و مقداری را زیر پا می گذاشتند تا از حرارت هوا، آنها را حفظ کند

وی می نویسد:

اَخْبَرَنَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ الْقَاسِمِ النَّرْسِیُّ، أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّافِعِیُّ، وَأَخْبَرَنِیهِ الْحَسَنُ بْنُ أَبِی طَالِبٍ، وَاللَّفْظُ لِحَدِیثِهِ، ثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ شَاذَانَ، قَالا: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ حُمَیْدِ بْنِ الرَّبِیعِ، ثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَی الصُّوفِیُّ، حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ، وَهُوَ ابْنُ مَیْمُونٍ، عَنْ أَبِی حَنِیفَةَ سَابِقِ الْحَاجِّ سَعِیدِ بْنِ بَیَانٍ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ، قَالَ: لَمَّا نَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْغَدِیرَ قَامَ فِی الظَّهِیرَةِ، فَأَمَرَ بِقَمِّ الشَّجَرَاتِ، ثُمَّ جُمِعَتْ لَهُ أَحْجَارٌ، وَأَمَرَ بِلالا فَنَادَی فِی النَّاسِ، فَاجْتَمَعَ الْمُسْلِمُونَ، فَصَعَدَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَی تِلْکَ الأَحْجَارِ، فَحَمِدَ اللَّهَ، وَأَثْنَی عَلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: «أَیُّهَا النَّاسُ، مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلَیَّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَأَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ، وَأَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وَأَعِزَّ مَنْ نَصَرَهُ»!

قَالَ أَبُو إِسْحَاقَ: قَالَ الْبَرَاءُ: فِی یَوْمٍ صَائِفٍ شَدِیدٍ حَرِّهِ، حَتَّی جَعَلَ الرَّجُلُ مِنَّا بَعْضَ ثَوْبِهِ تَحْتَ قَدَمِهِ، وَبَعْضَهُ عَلَی رَأْسِهِ، فَلَمَّا هَمَّ بِالنُّزُولِ قَالَ: «أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنِّی أَوْلَی بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؟» قَالُوا: بَلَی، قَالَ: «فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلَیَّ مَوْلاه

ابی اسحق از براء بن عازب نقل می کند : وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر منطقه غدیر وارد شد به هنگام گرمای ظهر ، دستور دادند تا برگ درختان را جمع کرده و سپس برای ایشان سنگهایی آوردند و به بلال دستور دادند تا در میان مردم ندا سر دهد و مسلمانان را جمع نماید پس پیامبر بر بالای آن سنگها رفته و حمد و ثنای الهی را بجای آورده و فرمودند : ای مردم !هر کس من مولای او بودم ، پس علی هم مولای اوست . خداوندا دوست دار هر که او را دوست دارد و هم دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد و غضب نما بر کسی که بر علی علیه السلام غضب نماید و دوست بدار هر که او را دوست دارد و عزیز بدار هر که او را یاری نماید.

ابواسحاق میگوید : براء بن عازب گفت : (واقعه غدیر ) در روزی بسیار گرم بود به گونه ای که از شدت گرما صحابه ردای خود را به زیر پای خود افکنده بودند و برخی نیز آن را بر روی سرشان کشیده بودند . وقتی پیامبر در غدیر ماندند فرمودند : آیا شهادن ندادید که من از شما بر خودتان اولی هستم ؟ مردم گفتند : آری .

پس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : هر کس من مولای او بودم ، پس علی هم مولای اوست.

البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفای463هـ)، تلخیص المتشابه ج 1 ص 244 ، دار النشر : طلاس للدراسات والترجمة والنشر، دمشق 1985 م ، الطبعة : الأولی ، تحقیق : سکینة الشهابی

روایت ابن مغازلی

وی روایتی را که شبیه به روایت خطیب بغدادی است چنین نقل کرده است:

أخبرنا أبو یعلی علی بن عبید الله بن العلاف البزار إذناً قال: أخبرنا عبد السلام بن عبد الملک بن حبیب البزار قال: أخبرنا عبد الله بن محمد بن عثمان قال: حدثنا محمد بن بکر بن عبد الرازق، حدثنا أبو حاتم مغیرة بن محمد المهلبی قال: حدثنی مسلم بن إبراهیم، حدثنا نوح بن قیس الحدانی، حدثنا الولید بن صالح عن امرأة زید بن أرقم قالت: أقبل نبی الله من مکة فی حجة الوداع حتی نزل صلی الله علیه وسلم بغدیر الجحفة بین مکة والمدینة، فأمر بالدوحات فقم ما تحتهن من شوک ثم نادی: الصلاة جامعة! فخرجنا إلی رسول الله صلی الله علیه وسلم فی یوم شدید الحر، وإن منا لمن یضع رداءه علی رأسه وبعضه علی قدمیه من شدة الرمضاء، ...

برخی از ما از سوزش گرما ردایش را بر سر و برخی بر زیر پایش می گذاشت

ابن المغازلی، علی بن محمد بن محمد بن الطیب بن أبی یعلی بن الجلابی، أبو الحسن الواسطی المالکی، المعروف بابن المغازلی (المتوفی: 483هـ) ، مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب رضی الله عنه ، ص 44 المحقق: أبو عبد الرحمن ترکی بن عبد الله الوادعی الناشر: دار الآثار - صنعاء الطبعة: الأولی 1424 هـ - 2003 م

سخن تفتازانی متکلم بزرگ اهل سنت

تفتازانی از متکلمین بزرگ اهل سنت به گرمای غدیر چنین تصریح می کند:

أما حدیث الغدیر فهو أنه علیه السلام قد جمع الناس یوم غدیر خم موضع بین مکة والمدینة بالحجفة وذلک بعد رجوعه عن حجة الوداع وکان یوما صائفا حتی أن الرجل لیضع رداءه تحت قدمیه من شدة الحر وجمع الرحال وصعد علیه السلام علیها وقال مخاطبا معاشر المسلمین ألست أولی بکم من أنفسکم قالوا اللهم بلی قال فمن کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله وهذا حدیث متفق علی صحته أورده علی رضی الله عنه یوم الشوری عندما حاول ذکر فضائله .

اما حدیث غدیر، همانا رسول خدا صلی الله علیه وآله مردم را در روز غدیر خم در مکانی بین مکه و مدینه در جحفه جمع نمود، واین کار بعد از بازگشت از حجةالوداع بود، وآن روز، روزی بسیار گرم بود به گونه ای که از شدت گرما مردم ردای خود را به زیر پای خود افکنده بودند و جهاز شتران ( و یا محموله ) را یک جا جمع شد و پیامبر بالای آن رفت و در حالی که مردم را مخاطب قرار دادند، فرمودند: ای گروه مسلمین ! آیا من به شما از نفس شما اولی و سزاوار نیستم ؟ مردم گفتند : بله . پیامبر(ص) فرمودند : پس هر کس من مولای اویم ، پس علی مولای او می باشد . خداوندا دوست بدار دوستدار او را و دشمن بدار دشمن او را . یاری کن هر کس که او را یاری کند و خار کن هر کس که او را خار نماید . این حدیث اجماع بر صحت آن می باشد و علی علیه السلام آن را در روز شوری در حین بیان فضائلش بیان نموده است .

التفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله (متوفای 791هـ)، شرح المقاصد فی علم الکلام، ، ج 5، ص: 273 ،ناشر: الشریف الرضی ، مکان چاپ: افست قم ، سال چاپ: 1409 ق ، نوبت چاپ: اول

نتیجه کلی

1.طبق این روایات روز غدیر به اندازه ای گرم بوده که صحابه از جمله براء بن عازب و زید بن ارقم از آن اینگونه یاد می کندکه تا به حال به گرمای آن روز ندیدم. اگر این گرما برای کسانی که در منطقه عربستان که به گرما عادت دارند، اذیتی نداشت، هیچ گاه گرمای یک روز برایشان خاطره نمی شد بویژه اینکه صحابه هر وقت از آن یاد می کنند، اول به شدت حرارت آن روز اشاره می کند آیا باز هم می گویید آن روز گرم نیست؟

2. هوای گرم آن روز غدیر در عربستان آن چنان حرارت داشت که مجبور شدند برای پیامبر صلی الله علیه و آله که می خواست سخنرانی کند، که سایبان درست کردند.

3. شبکه های وهابی می گویند هوا در روز غدیر خیلی سرد بود، سؤال ما از آنها این است که مگر سرما قابل تحمل است که گرما نباشد!! طبق آن چیزی که آنها می گویند نیز آیا انصاف است که پیامبر (ص) صحابه را در یک روز سرد زمستانی جمع کند و بگوید این علی (ع) دوست شماست؟!!!

4. ادعای شبکه های وهابی که هوای غدیر سر و خنک بوده است، بی اساس و پوچ است و با واقعیت تاریخی در تضاد است






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 96 شهریور 19 توسط منبر مکتوب
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin