«یا بنی انها ان تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة او فی السماوات او فی الارضیات بها الله ان الله لطیف خبیر; پسرم! اگر به اندازه سنگینی خردلی (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگی یا در (گوشه ای از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را به حساب میآورد و حاضر میسازد، خداوند دقیق و آگاه است.» (1)
در این آیه دو مطلب مهم مطرح است:
1- مساله وسعت احاطه و علم و قدرت خدا، که بخشی از خداشناسی است و بیانگر نظم و حساب گری دقیق خدا میباشد.
2- مساله حساب رسی بنده خدا، یعنی او باید به اعمال خود توجه داشته باشد، و همواره به حساب رسی اعمال خود بپردازد و با حسابرسی دقیق، رفتار خود را با فرمان خدا هماهنگ کند و بداند که در دنیا و آخرت، حساب دقیقی در کار است و روزی او را به پای حساب میکشند و او به نتیجه اعمال خود (از خوب و بد) در دنیا و آخرت خواهد رسید.
نکته:خردل، گیاهی است که دانه های بسیار ریز مانند دانه های خشخاش دارد و در آیه فوق، اشاره به این است که اعمال انسان، اگرچه بسیار کوچک باشد گم نمیشود، بلکه در معرض حسابرسی دقیق الهی قرار میگیرد.
مساله دقیق حساب گری خداوند به گونه ای است که اگر ذره ای از اعمال انسان در دل سنگی یا در گوشه آسمانها و زمین باشد، خداوند آن را حاضر میکند. با توجه به عظمت آسمانها و وسعت شگفت انگیز آنها، به اهمیت حساب رسی خداوند بیشتر پی میبریم.
محاسبه1:
امروز علم کیهان شناسی ثابت کرده، که فاصله بعضی از ستارگان ثابت آسمان نسبت به زمین به قدری زیاد است که میلیونها سال نوری لازم است تا نور آنها به زمین برسد، با توجه به این که سرعت سیر نور در هر ثانیه سیصد هزار کیلومتر است، حال اگر اندکی از اعمال انسان در گوشه ای از همین ستارگان که آنقدر با زمین فاصله دارند باشد، خداوند آن را نزد او حاضر میکند.
بنابراین، این نصیحت لقمان، بسیار هشدار دهنده و خطیر است و باید همچون آژیر بلند خطری، بیداربخش و تکان دهنده باشد.
محاسبه2:
عظمت وسعت آسمانها را با یک مثال میتوان بهتر فهمید، نور خورشید تقریبا در هشت دقیقه به زمین میرسد و فاصله مرکز خورشید با زمین 24 میلیون فرسنگ است. اینک با توجه به وسعت دوری فاصله ستارگان ثابتبا زمین، میتوانید عظمت وسعت آسمانها را دریابید.
لقمان با یادآوری عظمت احاطه علمی خدا و عظمت قدرت او و عظمت حساب گری دقیق او، به فرزندش هشدار میدهد که مراقب اعمال خود باشد و با نظم و حساب دقیق، خود را کنترل کند تا هنگام بروز حساب گری خدا - که چهره کامل آن در قیامت آشکار میشود - روسفید باشد و به جای روسیاهی، مورد تشویق و پاداش الهی قرار گیرد.
حساب گری در آیات دیگر قرآن
در قرآن در موارد دیگری نیز مساله وسعت بیکران علم خدا و حساب گری او عنوان شده است، از جمله در آیه 3 سبا میخوانیم:
«لا یعزب عنه مثقال ذرة فی السماوات ولا فی الارض ولا اصغر من ذلک ولا اکبر الا فی کتاب مبین;
به اندازه سنگینی ذره ای در آسمانها و زمین، از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر این که در کتابی آشکار (لوح محفوظ) ثبت است. »
بررسی واژه ها:
وقتی که واژه حساب را در قرآن بررسی میکنیم، میبینیم که این واژه به شکلهای مختلف 47 بار در قرآن آمده است
در هشت مورد آن خداوند به عنوان «سریع الحساب» معرفی شده، یعنی حساب رسی او سریع، بدون کندی و با سرعت انجام میشود.
پنج آیه از قرآن هم روز قیامت را به عنوان «یوم الحساب» خوانده است. (2) که این نام یکی از مشهورترین نامهای قیامت است و اصولا قیام قیامت به خاطر آن است;
در آیه 47 سوره انبیاء میخوانیم:
«ونضع الموازین القسط لیوم القیامة فلا تظلم نفس شیئا وان کان مثقال حبة من خردل اتینا بها وکفی بنا حاسبین;
ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا میکنیم، پس به هیچ کس کمترین ستمی نمیشود، و اگر به مقدار سنگینی یک دانه خردل (کار نیک و بدی) باشد، ما آن را حاضر میکنیم، و کافی است که ما حساب کننده باشیم.»
کوتاه سخن آنکه مساله نامه های اعمال، میزان و ثبت اعمال توسط دو فرشته رقیب و عتید که در قرآن به طور مکرر، از جمله در آیه 18 سوره «ق» مکرر آمده، همه بیانگر حساب گری و حساب رسی دقیق خداوند در قیامت است. بنابراین، نباید از مساله حساب و کتاب غافل ماند.
حسابگری از نظر روایات
در روایات اسلامی و گفتار پیامبر (ص) و امامان (ع) از حساب رسی و مساله حساب و کتاب، بسیار سخن به میان آمده است، به عنوان نمونه نظر شما را به چند مورد جلب میکنیم:
حدیث 1
رسول خدا (ص) فرمود:
«حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا; قبل از آن که شما را به پای حساب رسی بکشانند، خودتان را به حساب بکشید.» (3)
حدیث 2
امیرمؤمنان علی (ع) میفرماید:
«قیدوا انفسکم بالمحاسبة; خود و رفتار خود را با حساب رسی کنترل کنید.» (4)
حدیث 3
و از سخنان رسول خدا (ص) است:
«اکیس الکیسین من حاسب نفسه; زیرکترین زیرکها کسی است که خود را حساب رسی کند. » (5)
حدیث4
امام صادق (ع) فرمود:
«حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیلة علی نفسه فیکون محاسب نفسه، فان رای حسنة استزاد منها، و ان رای سیئة استغفر منها لئلا یخزی یوم القیامة;به هر مسلمانی که ما را میشناسد، (و امامت ما را پذیرفته) سزاوار است که هر روز و هر شب، کردارش را نزد خود مورد بررسی قرار دهد، اگر آن را نیک یافت بر آن بیفزاید و اگر آن را گناه یافت، از آن استغفار و توبه کند تا در قیامت رسوا نگردد.» (6)
عرض اعمال:
یکی از مسایل که در روایات متعدد آمده، مساله عرض اعمال بر پیامبر (ص) و امامان (ع) است که این موضوع نیز در جای خود بیانگر حساب و کتاب دقیق است به طوری که حتی اعمال ما را در طول هفته چند بار به محضر پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) عرضه میکنند. دراین باره در اصول کافی شش روایت آمده است
در روایت اول از امام صادق (ع) میخوانیم:
«تعرض الاعمال علی رسول الله،اعمال العباد، کل صباح ابرارها و فجارها فاحذروها، و هو قول الله تعالی: اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله;در هر بامداد، کردار بندگان نیکوکار و فاسق، بر رسول خدا (ص) عرضه میشود، پس (از کردار ناشایسته) برحذر باشید، و همین است معنی سخن خدا (در قرآن آیه 105 توبه) : بگو عمل کنید، خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را میبینند.» (7)
درباره عرض اعمال بر امامان (ع) نیز، در این باب، چند روایت ذکر شده است. (8)
جلسه باشکوه:
در جلسه باشکوهی که در مکه بین هارون الرشید و امام کاظم (ع) برگزار شد، هارون در ضمن چند سؤال از امام پرسید: «دین چیست؟ حقیقت دین را برایم شرح بده؟»
امام کاظم (ع) اعدادی را برشمرد فرمود: دین یعنی همین اعداد! هارون خنده استهزا آمیزی کرد و گفت: من از شما درباره دین میپرسم، شما چند عدد ریاضی را ردیف کرده و برای من برمیشمری؟
امام کاظم (ع) فرمود:
«اما علمت ان الدین کله حساب;آیا نمیدانی که همه دین، حساب است؟»
سپس برای تایید سخنش آیه 48 سوره انبیاء را قرائت فرمود، که آن آیه قبلا ذکر شد.
تجزیه و تحلیل درباره حسابگری
محاسبه و حساب گری، یعنی اینکه انسان با توجه عمیق و مراقبت دائم، کردار خود را تحت نظر بگیرد و آن را با دستورهای اسلامی هماهنگ کند و مواظب باشد که در کارهایش، از صراط مستقیم منحرف نگردد.
در روایات آمده که شخصی از امیرمؤمنان علی (ع) پرسید: محاسبه یعنی چه؟ و انسان چگونه باید به حساب رسی خود بپردازد؟
آن حضرت در پاسخ چنین فرمود:
«وقتی صبح شد و انسان دوباره به کارهای روزمره ادامه داد، شب که فرا رسید، به وجدان خود رجوع کند و خطاب به آن بگوید: ای وجدان! امروز بر عمر تو گذشت و هرگز دیگر باز نمیگردد، و خداوند از تو در مورد این روز که در چه راهی به مصرف رساندی سؤال میکند که:
1-چه عملی انجام دادی؟
2-آیا خدا را یاد کردی
3- آیا از او شکر گزاری نمودی،
4- آیا حق برادر مؤمنت را ادا کردی؟
5- آیا اندوهش را برطرف ساختی؟
6- آیا در غیاب او آبرویش را حفظ نمودی؟
7- آیا پس از مرگ او، حرمت او را در میان بستگانش نگه داشتی؟
8- آیا از موقعیت خود برای او بهره بردی؟
9- آیا مسلمانی را یاری کردی؟
10 -چه کار نمودی؟ ...
اگر وجدان او در پاسخ او بگوید: کارهای نیک انجام داده ام، پس خدا را به بزرگی یاد نموده و سپاسگزاری کند، ولی اگر در پاسخ از گناه خود سخن گفت، استغفار و توبه نماید.» (9)
حدیثی دیگر:
رسول خدا (ص) فرمود: «انسان از پرهیزکاران نخواهد شد، مگر اینکه به شدت خود را به حساب بکشد، همانند حساب رسی شدید شریک از شریک خود، و در این محاسبه دریابد که آیا غذایش و نوشیدنی هایش و لباسش از کجا آمده؟ آیا از راه حلال یا حرام؟» (10)
شیوه محاسبه:برهمین اساس علمای اخلاق شیوه محاسبه را این گونه ترسیم نموده اند: هنگامی که مؤمن صبح از خواب برخاست تا شام باید پنج مرحله را بپیماید:
1- مشارطه
2- مراقبه
3- محاسبه
4- معاتبه
5- مکافئه
یعنی:
1- نخست با خود شرط کند و عهد ببندد که گناه نکند،
2- سپس لحظه به لحظه مراقب باشد که مبادا گناهی از او سر زند و عهدش شکسته شود.
3- پس از آن، هنگام شب، حساب رسی کند که آیا گناهی از او سر زده یا نه؟
4- اگر دید گناهی کرده، خود را مورد سرزنش قرار داده و با عتاب و نکوهش نفس اماره توبه کند.
5-چالش به وجود آمده از گناه را با کارهای نیک و مناسب جبران کند.
بنابراین حسابگری در مرحله چهارم، مقدمه توبه و جبران و ترمیم خواهد شد، چنان که امیرمؤمنان علی (ع) فرمود:
«ثمرة المحاسبة صلاح النفس; میوه و نتیجه حساب گری، پاک سازی و بهسازی روح و روان است.» (11)
حکایت شیخ بهاء
محدث خبیر شیخ عباس قمی (ره) از شیخ بهایی (ره) نقل میکند: یکی از پارسایان به نام «ثوبة بن صمه» همواره خود را محاسبه میکرد و حسابرسی مینمود. روزی به حساب گری خویش پرداخت و به خود گفت شصت سال از عمرت گذشته است، که 21500 روز خواهد شد، سپس با خود گفت: وای بر من! اگر روزی یک گناه کرده باشم 21500 گناه کرده ام، جواب خدا را چه بدهم، با این حساب گری آن چنان ناراحت شد که فریاد کشید و بر زمین افتاد و هماندم از دنیا رفت. (12)
حکایتی دیگر:
نیز نقل میکند: «احمد بن ابی الجواری» که از پارسایان ممتاز بود، استادی به نام «ابوسلیمان دارانی» داشت، ابوسلیمان از دنیا رفت، پس از گذشت یک سال، در عالم خواب او را دید و احوال او را پرسید و خطاب به او گفت:
«ای استاد! خداوند پس از مرگ تو، با تو چگونه رفتار نمود؟»
ابوسلیمان در پاسخ گفت: «ای احمد! روزی در کنار باب الصغیر (دمشق) عبور میکردم، پیرمردی را دیدم که پیشاپیش شتری که بار بر پشتش بود حرکت میکرد، من چوب کوچکی از آن بار گرفتم، نمیدانم با آن خلال دندان کردم و یا آن را به دور افکندم، از آن هنگام که مرده ام تاکنون، در مورد این کار (که چرا بدون اجازه آن پیرمرد، چوبی از بار او گرفته ام محاسبه و بازخواست میشوم.»
نتیجه گیری محدث قمی:
محدث قمی (ره) پس از نقل این ماجرای عجیب میگوید: آیه قرآن این حکایت را تصدیق میکند، آنجا که خداوند از قول لقمان به پسرش میفرماید:
«انها ان تک مثقال حبة من خردل...» بنابراین، اگر گناه به اندازه خردلی باشد، محاسبه خواهد شد. (13)
نیز این مطلب را تایید میکند سخنی که از امام صادق (ع) روایت شده است:
«اتقوا المحقرات من الذنوب، فانها لاتغفر;از گناهان حقیر و ریز پرهیز کنید (و آنها را سبک نشمارید) که مرتکبین آنها (بدون توبه) آمرزیده نشوند.»
سئوالی از امام صادق علیه السلام:
زید شحام، (یکی از شاگردان امام) میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: گناهان حقیر و ریز چیست؟ در پاسخ فرمود: «الرجل یذنب الذنب، فیقول طوبی لی لو لمیکن لی غیر ذلک; شخصی گناه میکند و میگوید: خوشا به حال من که غیر از این، گناه ندارم.» (14)
یک نمونه حسابرسی :
نیز رسول خدا (ص) برای این که مساله حساب رسی را به شاگردان و مسلمانان بیاموزد، (به نقل امام صادق (ع)) روزی همراه یاران در سفری به بیابانی بیآب و علف فرود آمدند و به یاران فرمود: بروید هیزمی بیاورید (تا آتش روشن کنیم و غذا بپزیم) یاران عرض کردند:
اینجا سرزمین خشکی است و هیچ هیزمی نیست. رسول خدا (ص) فرمود: بروید هر مقدار یافتید بیاورید.
یاران رفتند و چوبهای خشکیده را از بیابان جمع نموده و به حضور پیامبر (ص) آورده به زمین ریختند، در حال، هیزم بسیار انباشته گردید. پیامبر (ص) به آنها فرمود: «هکذا تجتمع الذنوب; گناهان این گونه روی هم انباشته میشوند.»
سپس فرمود: «از گناهان ریز (و به گمان شما ناچیز و حقیر) برحذر باشید، که همه آنها دارای حساب و کتاب است و انباشته خواهد شد.» (15)
روایت صفوان:
در روایت دیگر صفوان میگوید: بین عبدالله بن حسن (نواده امام حسن مجتبی (ع)) با امام صادق (ع) نزاعی (در امور سیاسی) پیش آمد و جمعیت زیادی اجتماع کردند و فریادهای آنها بلند شد، تا این که شب فرا رسید و از هم جدا شده و متفرق شدند. صبح زود از خانه بیرون آمدم، در مسیر راه ناگاه امام صادق (ع) را در کنار در خانه عبدالله دیدم که به کنیز عبدالله میفرمود: به عبدالله بگو جعفر بن محمد، کنار در، شما را میخواهد. کنیز پیام امام را به عبدالله ابلاغ کرد، عبدالله از خانه خارج شد، امام را محزون دید، پرسید: چرا محزون هستی؟ امام فرمود: پس از نزاع با تو به خانه رفتم، شب این آیه قرآن را تلاوت کردم:
«والذین یصلون ما امر الله به ان یوصل ویخشون ربهم و یخافون سوء الحساب» (16)تحت تاثیر قرار گرفتم، اینک برای آشتی آمده ام. آن گاه همدیگر را در آغوش گرفته و گریه کردند.» (17)
این است معنی حسابرسی و حسابگری.
=====================================
پى نوشتها:
1. لقمان، آیه 16.
2. ابراهیم، آیه41، ص، آیه16، 26، 53، غافر، آیه27.
3. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج70، ص73.
4. غرر الحکم، میزان الحکمة، ج2، 405.
5. بحار، ج70، ص70.
6. همان، ج78، ص279.
7. محدث کلینی، اصول کافی، ج1، ص219.
8. همان، ص219 و 220.
9. بحار، ج70، ص70.
10. همان، ج77، ص86.
11. غرر الحکم، میزان الحکمة، ج2، ص409.
12. محدث قمی، سفینة البحار، ج1، ص488 (واژه ذنب)
13. همان، ص250 (واژه حسب)
14. اصول کافی، ج2، ص287.
15. همان، ص288 (به طور اقتباس) .
16. یعنی: خردمندان کسانی هستند که پیوندها و صله رحم را که خداوند به آن دستور داده انجام میدهند، و از پروردگارشان میترسند، و از بدی حساب رسی (قیامت) بیم دارند. (رعد، آیه21)
17. تفسیر نورالثقلین، ج2، ص494.
