بسم الله الرحمن الرحیم
آقا امیرالمومنین(ع) در توضیح حقیقت توحید چند تعبیر فرمودند،که ابتدا عربی آن را می آوریم وسپس به اندازه وسع شرحی می دهیم.
جمله اول:
" الحقیقه کشف سبحات الجلال من غیر اشاره "
از آن جا که کنه ذات حضرت احدیت قابل احاطه ی عبد نیست ، لذا سالک الی الله و طالب حقایق معرفتی ، تنها درباره جلال وعظمت او باید فکرش را به کار گیرد وبتواند از کثرت خلقی به وحدت حقی نایل آید ، تا آن جا که در او هیچ اشاره ای نماند.
جمله دوم:
" الحقیقه محو الموهوم وصحو المعلوم"
حقیقت توحید حضرت حق وقتی به دست می آید که کاملاً از وادی خیال ومثال بیرون آمده ، هیچ پرده وحجاب از حجاب های ظلمانی ونورانی نماند.آنگاه آنچه علم ویقین است ، آشکار شده و سالک طالب حقیقت به سرمنزل توحید واصل شود.
میان عاشق ومعشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
جمله سوم:
" الحقیقه هتک الستر لغلبه السر"
اگر سالک به مقام سر مخفی خداوندی که درحدیث قدسی فرموده : "کنت کنزاً مخفیاً " برسد وتجلیاتی از آن ذات بر او ظاهر گردد وغالب آید ، در آن مرحله از مراحل سیر روحی است که ستر و پرده انانیت نفس برطرف شده ، وحقیقت را می چشد ، که این راه رفتنی است و نه گفتنی.
جمله چهارم:
" الحقیقه جذب الاحدیه بصفه التوحید"
تعریف دیگری از حقیقت کلیه الهیه به این است که بگوییم سالک خود را در وادی جذبه های توحیدی حضرت حق جل وعلا بیندازد و این با فنای محب در محبوب حاصل می شود.
جمله پنجم:
"الحقیقه نور یشرق من صبح الازل فتلوح علی هیاکل التوحید آثاره"
حقیقت الله حضرت حق نوری است که از ذاتش که وجود ازلی وابدی است وفیاض مطلق است،بر دل عاشق او می درخشد،به نحوی که او را هیکل ومظهر خودش قرارداده و کلیه ی آثار وخصوصیات وصفات توحید در او ÷یدا می شود.
جمله ششم:
" اطف السراج فقد طلع الصبح"
ای کمیل! مطالب توحیدی که به این جا رسید،برخیز وچراغ را خاموش کن که صبح روشن آشکار گردید ودیگر نیاز به چراغ نیست.به عبارت دیگر ،کمیل ! دیگر جای سوال نیست ،تو از جهل بیرون آمدی و از ناحیه ولایت سیراب شدی.
والسلام علی المومنین السالکین ورحمه الله وبرکاته
العبد الفقیر الی الله /// محمد صالح بن حسن کمیلی