حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
برنامه های معارفی و دینی برای یک هدف ، دو تا کار زیبا انجام می دهند که اگر این هدف محقق نشود مسیر، این دو تا کار گم می شود و ما به آن نتیجه نمی رسیم . یک گروه ،دین را درایت می کنند یعنی از منابع دینی پژوهش و تحقیق می کنند تا مفاهیم دینی را دسته بندی و قابل فهم برای مردم بکنند و گروهی هم اینها را برای مردم بیان و روایت می کنند .برنامه ی سمت خدا و ... اینها را برای مردم روایت می کند. هدف اصلی نه تحقیق است و نه بیان و تبلیغ . همه ی هدف رعایت است یعنی مردم آنچه را که از دین گفته می شود، در زندگی بهره برداری کنند .تا ما این آداب و دستورات دین را در زندگی مان رعایت نکنیم، زندگی مان تبدیل به بندگی نمی شود. اگر کسی که اینها را بیان می کند و کسی که می شنود ،مطالب دینی را رعایت نکند، پس فرق کسی که از معدن سنگ استخراج می کند با فردی که مطالب دینی استخراج می کند چیست؟ ما سنگ و مطالب دینی را استخراج می کنیم که بفروشیم و ممکن است که در خانه مان از آنها استفاده نکنیم .اگر ما بخواهیم سود دنیوی بکنیم خَسَرَ دنیا و آخرت هستیم .باید در زندگی ما، رعایت اتفاق بیفتد .اگر قرار است که این مطالب رعایت نشود، زیاد گفتن برای من مشکل ایجاد می کند. وقتی به سراغ بزرگان می رویم و می گوییم که نصیحتی به ما بکنید،آنها می گویند: به آنچه که می دانید عمل کنید . اگر دست اندرکاران این برنامه دغدغه ی عمل نداشته باشند، مردم هم دغدغه ی عمل نخواهند داشت. آمار شنونده و بیننده خیلی به درد ما نمی خورد، آماری به درد ما می خورد که در آن بشنویم که فردی از گناه دوری کرده است یا حیا و حجاب خودش را بیشتر رعایت کرده است .روح برنامه های مذهبی برای این بود که بگویند و بشنوند تا عمل بشود . آیه 96 سوره اعراف می فرماید :خدا به شما فتح و گشایش و برکت می دهد .بهترین برکتی که خدا به انسان می دهد برکت به فکر است یعنی فکر انسان گره گشا می شود. بچه های جبهه خیلی تحصیلات حوزی و دانشگاهی نداشتند ولی چون رعایت کردند خدا فکرهای آنها را گره گشا کرده بود. آنها کم شنیده بودند ولی همان هایی را که شنیده بودند عمل کردند. وقتی حسین فهمیده در محاصره ی تانک قرار می گیرد ،به خودش نارنجک می بندد و به زیر تانک می رود و با این کار باعث می شود که تانک های بعدی برگردند.عمل این پسر دوازده ساله، باعث باز شدن گره انتفاضه فلسطین و جنگ های لبنان شد .ما شبکه های تلویزیونی و برنامه های معارفی زیادی داریم ،پس مشکل کجاست؟ حسن باکری پسر 24 ساله بود و قفل عملیات بیت المقدس را باز کرد .حسن باقری پاسدار بود که دانشگاه خودش را هم تمام نکرده بود ولی چون رعایت فکر و عمل کرده بود موفق شد. من الان استاد دانشگاه هستم ولی در مسائل اولیه زندگی ام و تربیت فرزندم گیر کرده ام. در خیلی مواقع در جبهه، امکانات و نفرات ما خیلی از دشمنان کمتر بود ولی بچه ها با فکرشان دشمن را بازی می دادند .در عملیات والفجر هشت ،بچه ها از اروند گذشتند. این کار خیلی سختی بود ،در عملیات بدر و خیبر، جاده های زیادی زدند . یعنی فکر بچه های جبهه غوغا می کرد.<** ادامه مطلب... **>
شرط اینکه خدا فکرهای ما را قفل باز کن قرار بدهد این است که ایمان یعنی باور داشته باشم .انسان همیشه بدنبال بهترین است ،پس انسان به خدا ایمان پیدا کرده است. بچه های جبهه باور کردند که خدا بالاترین و مهربانترین و ... است و بدنبال خدا رفتند. ما نباید رئیس خودمان را بالاتر از خدا بدانیم و او را رازق خودمان بدانیم . اگر ما کبریایی خدا را باور کردیم درایت او را می پذیریم و زیر چتر کوچکتر از خدا نمی رویم .بچه ای سیزده ساله ولایت خدا را پذیرفت و خدا او را قفل باز کن کرد. پیرزنی که سواد ندارد وقتی چند کلام صحبت می کند قفل را باز می کند زیرا ولایت خدا را پذیرفته است .مردم باید ولایت خدا را رعایت کنند یعنی در فکرشان بزرگتر و رازق تر از خدا نبینند .پس باور اول آمنوا یعنی ایمان و باور است و باور دوم و تقوا یعنی عمل کردن است . اگر ما ایمان و باور داشته باشیم و به آن عمل کنیم خدا فکرها و برنامه های ما را گره گشا می کند.