حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
نه اسم از اسامی قیامت در سوره ی مبارکه ی غافر است. حدود بیست یا بیست و پنج آیه از این سوره در خصوص قیامت است. این سوره و سوره های بعد از آن نوعاً در خصوص قیامت بحث می کند. در ابتدای این سوره آمده است: حم تنزیل الکتاب. به این سوره و سوره های بعد از آن اصطلاحاً حوامیم می گویند. ما هفت سوره داریم که با حم شروع می شود. این سوره و سوره های چهل، چهل و یک، چهل و دو، چهل و سه، چهل و چهار، چهل و پنج و چهل و شش حوامیم گفته می شود. این هفت سوره عبارتند از: غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه و احقاف. نوع مباحث این سوره ها در خصوص قیامت است. در روایتی پیامبر فرمودند: حوامیم هفت سوره هستند و درهای جهنم نیز به همین تعداد است. هرکدام از این سوره ها فردای قیامت در مقابل یکی از درهای جهنم می ایستد. کسی را که می خواهند به داخل آتش ببرند اگر این سوره ها را تلاوت کرده باشد به خدای متعال می گویند کسی که به من ایمان داشته و من را می خوانده از این در به آتش نبریدش. چون جهنم هفت در دارد و هرکدام از این سوره ها مقابل یک در ایستاده است و از هر دری که بخواهند این فرد را وارد جهنم کنند، سوره ها ممانعت می کنند. البته کسانی که نه تنها این سوره ها تلاوت می کرده اند بلکه به آنها ایمان داشته اند، اینگونه مورد شفاعت قرار می گیرند. بنابراین کسی که این سوره ها را بخواند و به آنها ایمان داشته باشد حتماً بهشتی است و از عذاب دوزخ نجات پیدا می کند. در روایت آمده که این هفت سوره که حوامیم هستند، به سه اصطلاح تاج القرآن، لباب القرآن و ریحان القرآن نامیده می شوند. نه اسم قیامت در آیات پانزده، شانزده، هفده و هجده و بیست و هفت، سی و یک، سی و دو، پنجاه و یک و پنجاه دو سوره ی غافر آمده است. یکی از اسامی قرآن یوم التلاق یعنی روز ملاقات انسان با اعمال خود، فرشتگان و پرودگار است. یومهم بارزون اسم دیگر قرآن است که در آیه ی شانزده آمده است. فردای قیامت همه چیز از خوبی و بدی آشکار می شود. اگر کسی در این دنیا رازداری کرده باشد، خدا در قیامت آبروی او را حفظ می کند. اگر ما در اینجا آبروی دیگران را برده باشیم خدا در آن دنیا آبروی ما را می برد. با اینکه ما می دانیم خداوند گفته که فردای قیامت یومهم بارزون است پس چرا ما از دیگران پرده دری می کنیم؟ یکی از علل آن خود برتر بینی است. ما خود را فردی مومن و پاک دانسته و دیگران را فاسد و گنهکار می دانیم. مرحوم کلینی در کافی یک روایتی را از امام صادق (ع) آورده است :اگر کسی خود را از دیگران بهتر بداند از مستکبرین است. استکباری که شیطان را جهنمی کرد. اصحاب پرسیدند: ممکن است اینکه ما خود را برتر از دیگران بدانیم، به این علت است که فرد مومنی هستیم و دیگری گنهکار است. حضرت دوبار فرمودند: هیهات. تو چه می دانی شاید خدا او را آمرزیده و تو فردای قیامت باید بایستی و به سوالاتی که خدا از تو می پرسد جواب بدهی. سپس امام به داستان موسی و فرعون و ساحران اشاره کردند و فرمودند: مگر داستان ساحران را نشنیده اید تا یک لحظه قبل تر به عنوان حامی و یار دستگاه فرعون بودند اما عاقبت بخیر شدند. حضرت در ادامه فرمودند: یک عده چون دیگران از آنها تعریف می کنند فریب می خورند. اینکه مردم از ما مدح بگویند فکر می کنیم همه کاری می توانیم بکنیم و هر بدی را در مورد دیگران می گوییم. این مسئله خیلی خطرناک است و از عواملی است که انسان آبروی دیگران را می برد و در روز قیامت گرفتار می شود. مرحوم آیت الله بروجردی نقل می کنند که طلبه ها از ایشان پرسیده بودند در ماه رمضان برای تبلیغ چه کتابی را با خود همراه ببرند؟ ایشان می فرمودند ارشادالقلوب را ببرید. در این کتاب آمده که از پیامبر خدا سوال کردند: از آسمان سنگین تر و از دریا بی نیاز تر چیست؟ حضرت فرمودند: از آسمان سنگین تر تهمت زدن به یک انسان بی گناه است. همه ی ما نیاز به این تذکر ها داریم چرا که بسیاری از گرفتاری های ما بخاطر تهمت هایی است که به دیگران می زنیم و فردای قیامت باید جواب دهیم. یکی از اساتید بزرگ حوزه می فرمود که سال اولی که من طلبه شدم با هم مباحثه ی خود که زیاد حشر و نشر داشتیم قرار گذاشتیم، در گفتگوهای خود به جز مباحث علمی حرف دیگری نزنیم. یک روز من قرار را فراموش کردم و به دوست خود گفتم خبر داری که فلان آقا با فلان آقا دعوا کرده است؟ او گفت مگر قرار نبود ما فقط حرف های علمی بزنیم. ما باید این مراقبت ها را داشته باشیم و به هم تذکر بدهیم وگرنه گرفتار می شویم. یک فردی از امام بزرگوار یک ذکری را خواستند. ایشان فرمودند: لااله الا الله ذکر خوبی است. همین امام فرمودند گاهی لااله الا الله ما در حکم گناه کبیره است. مثلاً در یک جلسه ای نشسته ایم و شخصی بدگویی دیگری را می کند و نسبت ناروا می دهد . ما نیز او را با گفتن لااله الا الله تشویق کنیم. اگر در دنیا از زبان خود مراقبت نکنیم در روز قیامت آبروی ما برده می شود. هرچقدر ما در این باره بگوییم کم گفته ایم و در این موارد نیاز به تذکر داریم. مرحوم کلینی در کافی این حدیث را نقل کرده اند که پیامبر خدا می فرمود: قلب من گاهی تار می شود و غبار می گیرد و کار بجایی می رسد که من مجبور هستم روزی هفتاد بار استغفار کنم. پیامبر که معصوم بودند پس چرا فرمودند که قلب ایشان تار می شود؟ همه ی کسانی که این حدیث را تفسیر کرده اند گفته اند که علت این است که پیامبر مجبور بودند با همین انسان های معمولی نشست و برخاست کنند. پیامبر چاره ای جز مجالست با این افراد و موعظه ی آنها نداشتند. تأثیر مجالست با این افراد این بود که قلب پیامبر را تار می کردند. یکی از اساتید تعبیر زیبایی در این مورد داشتند. پیامبر با ابوجهل ها و ابو لهب ها باید سروکله می زدند. مجالست برای دعوت به خوبی نیز بر روی پیامبر تأثیر می گذاشت و مجبور بودند روزی هفتاد بار استغفار کنند. در حالات پیامبر است که وقتی در مجلسی می نشستند، قبل از اینکه قیام کنند بیست و پنج بار استغفار می کردند. این مسئله به ما یاد می دهد که وقتی در جلسه ای نشستیم یک ذکری بگوییم و یک لحظه دقت کنیم که چه چیزهایی گفتیم و شنیدیم. یومهم بارزون هم برای خوب ها است و هم برای بدها. فردای قیامت خوبی های افراد نیز مشخص می شود. مخلصین و مومنین خوبی های خود را در دنیا مخفی می کنند. یومهم بارزون برای افرادی مصیبت است که در این دنیا رازداری نکردند و آبروی دیگران را ریخته اند و به بهانه ی اینکه بهتر از دیگران هستند خود را آزاد می دانسته اند. در آیه ی هفده اسم دیگر قیامت آمده است: الیوم تجزی کل نفس بما کسب. فردای قیامت هرکسی هر چیزی را کسب کرده باشد به او پاداش داده می شود. خداوند به کسی ظلم نمی کند. همه ی ما نگران قیامت هستیم چرا که بماکسبت ما مشکل دارد. در حالات مرحوم آیت الله نجفی مرعشی آمده است که وقتی صبح برای درس و تدریس می خواستند از خانه خارج شوند، می فرمودند: خدایا تو را به چهارده معصوم قسم می دهم یک کاری کن که وقتی ظهر به خانه می روم دینم از دستم نرفته باشد. معروف است که ایشان حدود شصت یا هفتاد سال نماز شب را پشت در حرم حضرت معصومه می خواندند. هنوز همه ی مردم در خواب بودند که ایشان نماز را خوانده و در محراب نشسته بودند. یک عالم دینی با این عبادات، چنین دعایی می کند پس ما چقدر باید نگران خود باشیم. هر اتفاقی در قیامت بیفتد به اعمال ما باز می گردد. اسم چهارم از اسامی قیامت در آیه ی هجده آمده است. پیامبر مردم را بترسان از روزی که نزدیک است. در این آیه می فرماید که آنجا جان به گلوگاه می رسد. گاهی در تعبیرات فارسی نیز این مسئله آمده است که نفس ما بند آمد. ظالمین کسی را ندارند که از طرف آنها شفاعت کند. قرآن کریم در آیه ی ششم سوره ی معارج نیز همین مسئله را متذکر شده است. مرحوم آیت الله العظمی سید محمد تقی خوانساری صاحب نماز باران معروف و موسس نماز جمعه در قم هستند. مرحوم آیت الله اراکی دلباخته ی ایشان بودند. از آقای خوانساری نقل است که ایشان می فرمودند من تعجب می کنم هرکسی که از دنیا می رود ما به تشییع جنازه ی او می رویم اما پیش خود می گوییم که ما مدت های زیادی زنده خواهیم بود. قرآن می فرماید قیامت نزدیک است. در آیه ی بیست و هفتم نیز قیامت را به عنوان یوم الحساب نامیده است. موسی فرمود که من به خدا پناه می برم. در این دنیا باید عمل کنیم، در روز قیامت تنها مختص حساب است و دیگر عملی در کار نیست. در آیه ی سی و یک می فرماید: یوم التناد. روز قیامت روز ندا است. بهشتیان و جهنمیان را صدا می زنند، یکدیگر را می بینند و با هم گفتگو می کنند. آیه ی سی و دوم می فرماید: یوم التولون المدبرین. در روز قیامت شما فرار می کنید. یک بیانی مرحوم طبرسی و یک بیانی نیز مرحوم علامه طباطبایی در این خصوص دارد. مرحوم علامه طبرسی در مجمع می فرماید: زمانی که یک عده را به سمت آتش می برند قبل از وارد شدن به آن فرار می کنند. فکر می کنند راه فراری وجود دارد اما فایده ای ندارد. مرحوم علامه طباطبایی نیز در المیزان می فرماید که بعد از اینکه افراد وارد جهنم شدند می خواهند از آنجا فرار کنند وبیرون بیایند. ایشان به آیه ی بیست و دو سوره ی مبارکه ی حج استناد می کنند. جهنمیان فکر می کنند درآتش راه فراری وجود دارد. در آنجا پا به فرار می گذارند. اما آنها را باز می گردانند و می گویند که عذاب آتش جهنم را بچشید. در آیه ی پنجاه و یکم می فرماید: یوم یقوم الاشهاد. فردای قیامت روزی است که گواهان آنجا شهادت می دهند. در روز قیامت چندین گواه داریم. خدا، پیامبر، اعضاء و جوارح، زمین و زمان شاهد هستند. در آیه ی پنجاه و دو اسم آخر قرآن آمده و می فرماید: یوم لا ینفع الظالمین معذرتهم. آنجا عذرخواهی بدرد انسان نمی خورد. اگر قرار است عذری برای کارهای خود بخواهیم باید این کار را در دنیا انجام دهیم. انسانی که می توانست پرواز کند، سقوط می کند و خداوند در قرآن رحمان و رحیم او را لعن می کند.