سال چهلم هجری که امام علی علیه السلام به دست شقی ترین مردم به شهادت رسید در کنار پدر بزرگوار خویش حضور داشت.
پس از آن حادثه هولناک و شکننده و در میان طوفانی از غم و اندوه، امام حسن علیه السلام سکان حکومت اسلامی را به دست گرفت.
حکومت چند ماهه و امامت ده ساله امام حسن علیه السلام در برهه ای از زمان واقع شده بود که حاکمیت معاویه بر سرزمین اسلام که با خفقان بسیار همراه بود، عرصه را برای نشر معارف اسلامی بسیار سخت کرده بود.
در این عصر امام حسن علیه السلام با تدبیر و دوراندیشی و سیاست حکیمانه، اسلام را از خطر نابودی که معاویه با تمام قوا در سدد آن بود، حفظ کرد.
امام حسن علیه السلام پس از یک مدت کوتاه حکومت بر امت اسلامی، در یک اقدام قهرمانانه، برای حفظ اسلام از نابودی و برای دفع این خطر بزرگ، از خلافت بر مسلمین کناره گرفت و ناچار به پذیرش صلح شد.
صلح امام حسن علیه السلام که می توان آن را «نرمش قهرمانانه ی تاریخ » توصیف کرد در نتیجه وجود عواملی بود که آن ها را با توجه به کتاب سیره پیشوایان نوشته فاضل ارجمند مهدی پیشوایی برمی شماریم.
از نظر سیاست خارجی
از نظر سیاست خارجی روز، جنگ داخلی مسلمانان به سود جهان اسلام نبود; زیرا امپراتوری روم شرقی که ضربت های سختی از اسلام خورده بود، همواره مترصد فرصت مناسبی بود تا ضربت مؤثر و تلافی جویانه ای بر پیکر اسلام وارد کند و خود را از نفوذ اسلام آسوده سازد.
از نظر سیاست داخلی
الف- خستگی از جنگ
جنگ جمل و صفین و نهروان و همچنین جنگهای تؤام با تلفاتی که بعد از جریان حکمیت، میان واحدهای ارتش معاویه و نیروهای امیر مؤمنان علیه السلام در عراق و حجاز و یمن درگرفت، بسیاری از یاران علی علیه السلام را که از ایمان نیرومندی برخوردار نبودند، از جنگ خسته ساخته به صلح علاقمند کرده بود، زیرا طی پنج سال خلافت امیر مؤمنان علیه السلام یاران آن حضرت هیچ وقت اسلحه به زمین ننهادند مگر به قصد آن که فردا در جنگ دیگری شرکت کنند.
ب- جامعه با عناصر متضاد
جامعه عراق آن روز یک جامعه متشکل و فشرده و متحد نبود، بلکه از قشرها و گروههای مختلف و متضادی تشکیل یافته بود که بعضا هیچ گونه هماهنگی و تناسبی با یکدیگر نداشتند.
ج- سپاهی ناهماهنگ
چند دستگی و اختلاف عقیده و تشتت و پراکندگی، در صفوف سپاه امام مجتبی علیه السلام آثار نامطلوبی به جای گذاشته و سپاهیان آن حضرت را به صورت ارتشی ناهماهنگ درآورده بود، در نتیجه برای مقابله با دشمن به هیچ وجه نمی شد به چنین سپاهی اعتماد کرد. مرحوم شیخ مفید افراد سپاه امام حسن علیه السلام را به پنج گروه تقسیم می کند:
1- شیعیان و طرفداران امیر مؤمنان علیه السلام.
2- خوارج.
3- افراد سودجو و دنیا پرست.
4- افراد دودل و شکاک.
5- گروهی که نه به خاطر دین بلکه از روی تعصب و عشیره گی و صرفا به پیروی از رئیس قبیله خود، برای جنگ حاضر شده بودند.
د- مردم پیمان شکن
مردم عراق و کوفه یک دل و یک جهت نبودند، بلکه مردمی متلون و بی وفا و غیر قابل اعتماد بودند و هر روز زیر پرچمی گرد می آمدند و همواره تابع وضع موجود و قدرت روز بودند.
ه- فرمانده خائن
عبیدالله بن عباس فرمانده سپاه دوازده هزار نفری امام حسن علیه السلام با دریافت یک میلیون درهم از معاویه، شبانه همراه هشت هزار نفر به معاویه پیوست.
و- توطئه های خائنانه
معاویه به منظور ایجاد شکاف و اختلاف و شایعه سازی در میان ارتش امام مجتبی علیه السلام به وسیله جاسوسان خود در میان لشکر امام حسن علیه السلام شکاف ایجاد کرد به گونه ای که در اثر همان شایعات، مردم بر ضد امام شورش کردند و به خیمه آن حضرت حمله ور شده و آنچه در خیمه بود به یغما بردند و در صدد قتل امام برآمدند و آنگاه از چهار طرف متفرق شدند.
ز- خیانت خوارج
امام مجتبی علیه السلام از مدائن روانه ساباط شد در بین راه یکی از خوارج که قبلا کمین کرده بود، ضربت سختی بر آن حضرت وارد کرد، امام بر اثر جراحت، دچار خون ریزی و ضعف شدید شد و به وسیله ی عده ای از دوستان و پیروان خاص خود، به مدائن منتقل گردید. در مدائن وضع جسمی حضرت بر اثر جراحت به وخامت گرایید. معاویه با استفاده از این فرصت بر اوضاع تسلط یافت.
پیشوای دوم که نیروی نظامی لازم را از دست داده و تنها مانده بود، ناگزیر پیشنهاد صلح را پذیرفت.
اینها عواملی بود که امام حسن مجتبی علیه السلام را به صلح با ویژگیهای خاص خود ناچار ساخت که بررسی مسائل مربوط به صلح و شرائط بحث جداگانه ای می طلبد.