آتـــــش بگیر تا که ببینی چه می کشم/احساس سوختن یه تماشا نمی شود
بابی انتم و امی و نفسی و مالی و اهلی لکم الفداء یا اهل بیت النبوه
اربعین لاله های آذربایجانی و شهدای اربعین حسینی در حله زائرین حضرت دوست سلطان صریر ارتزاق آقا جان علی ابن موسی الرضا و قبله العشاق و کعبه المشتاق آقا جان ابا عبد الله الحسین علیه السلام ؛ که در حادثه دلخراش تصادف قطار تبریز - مشهد و انفجار تروریستی در حله عراق ، به مقصد بهشت وصال و قرب حضرت حق جل و اعلی ، را به ساحت مقدس حضرت بقیه الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف ، مقام معظم رهبری ، مراجع عظام و بازماندگان ایشان و هیات حسینی سراسر ایران اسلامی تسلیت عرض می نماییم. و برای بازماندگان آن مرحومین در جوار امام رئوف ، اجر جزیل و صبر جمیل از خدای مهربان خواستاریم.
قیام خونین مردم قم
رحلت مرموز آیت الله مصطفی خمینی فرزند امام (قدس سره) در آبان 1356، شتاب خاصی به حرکت انقلاب اسلامی بخشید که می توان موج برخاسته از آن را به عنوان آغاز قیام عمومی مردم دانست. مجالس یادبود متعددی در سرتاسر کشور برگزار و در پی هر یک از این مجالس، تظاهرات گسترده ای علیه رژیم شاه به راه افتاد و بار دیگر امام (قدس سره) به عنوان رهبر حرکت اسلامی در جامعه مطرح گردید. از این رو دستگاه حاکم و به ویژه شخص شاه بر آن شد تا با توهین به ساحت امام (قدس سره) چهره ی ایشان را در انظار عمومی مشوش سازد و با نوشتن مقاله ای با صراحت به آن بزرگوار توهین نماید.
در اواسط دی 1356، که پاکت ممهور به مهر دربار از دفتر هویدا وزیر دربار شاه خارج می شد، کسی از کارگزاران رژیم گمان نمی برد که این نامه مانند آتش به دامن رژیم شاه بیافتد. پیک دربار نامه را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی داد و او نیز نامه را جهت انتشار به روزنامه اطلاعات داد. مسعودی صاحب امتیاز روزنامه، پس از با خبر شدن از مفاد مقاله، آن را برای آینده روزنامه خطرناک یافت و نگران و اکنش علما و روحانیون شد. اما در تماس هایی که با وزیر اطلاعات و جهانگردی و نخست وزیر (آموزگار) گرفت، دریافت که برخی از مفاد تند و تحریک آمیز آن به خواست شاه در مقاله گنجانده شده است.
یا خمینی». این شعار زیبا در پایان آن روز غمانگیز، عشق بی کران مردم را به رهبر محبوب خویش نشان میداد.
بعد از این حادثه، طلاب و علمای قم با انتشار اعلامیه ای ضمن محکوم کردن کشتار مردم بی دفاع، این سؤال را مطرح کردند که آیا فضای باز سیاسی به این معناست که اگر کسانی به مطالب غیر واقعی روزنامه اعتراض کنند، باید با گلوله پاسخ بگیرند؟
رژیم، شب بیستم دی ماه شهر را مملو از نیروهای امنیتی کرد و به نوعی در شهر حکومت نظامی اعمال کرد.
عکس العمل رژیم
رژیم پهلوی بعد از واقعه ی خونین 19 دی، عده ای از کارمندان و اعضای حزب رستاخیز را جمع آوری و با به راه انداختن تظاهراتی نمایشی سعی کرد، وانمود کند که روشنفکران ایران، « شورش مرتجعین قم» را محکوم می کنند.
تظاهر کنندگان، صبح روز 23 دی 1356، سوار بر اتوبوس ها راهی قم شدند و طی یک راهپیمایی، به حمایت از شاه پرداخته و «جاوید شاه» گویان به سمت حرم حرکت کردند.
عکس العمل دیگر رژیم، به منظور انحراف افکار عمومی از رهبری امام (قدس سره) اجازه دادن فعالیت به برخی از گروه های موافق سلطنت بود که خواهان اصلاحات جزیی بودند.
در همین دوران، اعلام موجودیت « کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر» در شمار اخبار جالب توجه است. نماینده هیأت اجراییه این کمیته با دعوت از خبرگزاری های معتبر جهان به طور رسمی موجودیت این کمیته را اعلام کرد
شهدا و مجروحین نوزده دی
ادامه مطلب
4- روشن شد که جریان حقوق بشر و فضای باز سیاسی، طلیعه ای برای میدان دادن به ملی گراها، لیبرال ها و ... بوده و امریکا و رژیم شاه، عملاً در جذب مردم به سوی میانه روها موفقیتی نداشته اند و آنان هیچ پایگاهی در میان مردم ندارند.
5- متحجرین حوزه ها و کسانی که مروج جدایی دین از سیاست بودند و همواره درس و بحث و فقه و اصول و ... را به مبارزه با شاه ترجیح می دادند، شکست خوردند و مردم نیز فهمیدند که باید سراغ چه کسانی بروند.
6- ماهیت رژیم ضد مردمی شاه را برای بسیاری آشکار کرد. از آن پس بود که شعار « مرگ بر شاه» شعار اصلی و تکیه کلام توده های انقلابی شد.
7- باعث تعمیق و مردمی شدن نهضت و شرکت توده های مذهبی، به ویژه جوانان گردید.
8- برخی از احزاب و جمعیت هایی که حرکت سیاسی خود را با اتکا به حقوق بشر کارتر و فضای باز سیاسی ایجاد شده، توسط شاه و در چهارچوب قانون اساسی شکل داده بودند، بتدریج از مردم جدا شدند و به دامن امریکا و غرب پناه بردند.
9- با قیام قم، آهنگ حرکت انقلاب به صورت «استراتژی چهلم ها» ی پشت سر هم، با صورت و محتوای کاملاً اسلامی شتاب فزاینده و گسترده تری به خود گرفت و رهبری امام (قدس سره) به عنوان نقش اصلی مبارزه با رژیم شاه ظاهر شد.
نتیجه گیری
ادامه مطلب
در کوران حوادث اوج گیری قیام مردم مسلمان ایران، امام راحل رحمه الله همسو کردن دو قشر حساس و تاثیرگذار جامعه؛ یعنی روحانیون و دانشجویان را به عنوان مهمترین شاخصها در رهبری خویش مدنظر داشتند. پس از پیروزی انقلاب نیز از روشن ترین مواضع حضرت امام رحمه الله، تاکید بر حفظ این وحدت و یکپارچگی بود که در مقاطع مختلف و مناسبتهای گوناگون بر آن پای میفشردند.
از آن جا که دشمن ثمره این وحدت را در شکست خفت بار خویش یافت، با تمام وجود برای نابودی آن تلاش کرده، با برنامههای گوناگون به این امر پرداخت. از بین شیوههای مختلفی که برای ایجاد تفرقه بین حوزه و دانشگاه در نظر گرفته شده بود، بررسی و تحلیل جانبدارانه از وحدت در قالبی علمی و زیبا بود. آنان با طرح این مطلب که «آیا وحدت بین حوزه و دانشگاه امکان وقوعی دارد یا نه؟» و تئوریزه کردن این مطلب که «وحدت بین حوزه و دانشگاه غیرممکن و یا حداقل غیر مفید است،» سعی کردند اذهان دانشگاهیان را به این جهت سوق دهند که تلاش برای وحدت حوزه و دانشگاه حرکتی بی ثمر و بدون نتیجه خواهد بود.
این روش ضمن اینکه طرفداران تفرقه را بی غرض جلوه میداد، از لعاب علمی هم برخوردار بود، از این رو میتوانست عدهای را به سوی خود جلب کرده، براساس این تفکر عملکردها را تغییر دهد. از این رو بر مبلغان دینی و رهبران معنوی جامعه ضرورت این امر پوشیده نیست که ضمن تبیین مبانی وحدت بین حوزه و دانشگاه، به بحث در موضوع راهکارهای عملی دستیابی به وحدت بپردازند.
بحث وحدت حوزه و دانشگاه از چند منظر کلی قابل بررسی و تبیین است:
ادامه مطلب
آیه الله مصباح یزدی
در چند جلسه اخیر از جوانب مختلف درباره فتنه بحث کردیم. در این جلسه به بیان وظایفمان در برابر فتنههایی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد میپردازیم. در بررسی اتفاقات گذشته، آنچه مهم است شناخت علل و عوامل دخیل در آن اتفاقات است تا از آن وقایع برای آینده عبرت بگیریم. یک درصد هم احتمال ندارد که فتنهی اخیر، آخرین فتنهای باشد که در عالَم اسلام یا در جامعه ما اتفاق افتاده است؛ چون ـ همانطور که در بحثهای گذشته اشاره کردیم ـ فتنه از مصادیق امتحان است و امتحان یک سنّت دائمی و تغییرناپذیر الهی است. تا انسان زنده است و نفس میکشد در معرض امتحان است؛ تا اجتماعی هست فتنههای اجتماعی وجود خواهد داشت و قاعدتاً مردمی که فتنهای را پشت سر میگذارند یعنی امتحانی را میگذرانند، در آینده باید امتحان سختتری را بگذرانند؛ همان طور که در مراحل تحصیل طبعاً هر امتحانی سختتر از امتحان قبل خواهد بود. معنا ندارد که امتحان کلاس چهارم آسانتر از کلاس سوم باشد! بنابراین میتوان پیشبینی کرد که هم برای ما، هم برای سایر جوامع و هم برای فرد فرد انسانها امتحاناتی پیش خواهد آمد. آنچه را که ما فتنه مینامیم، امتحاناتی اجتماعی است که توأم با ابهامها و نگرانیهایی است. پس آنچه مهم است این است که از تحلیل فتنههای گذشته بتوانیم برای فتنههای آینده درسی بگیریم.
حجت الاسلام سید محمد انجوینژاد
حُسن انسان، به عقل و منطق اوست. یعنی ما باید با محاسبات ریاضیوار و صغری و کبری صحبت کنیم و جلو برویم. موجهای احساساتی در مباحثی مانند توسل، ارتباطات شخصی و غیره به جای خود؛ ممکن است در رفتارهای بر پایه عواطف، عذرخواهی شخصی را که بدی کرده بپذیریم و او را ببخشیم.
بر اساس عقل و منطق انسانی، منطقهای حکومتی شکل میگیرد و قانون کشورهای مختلف بر اساس این منطقها چیده میشود. لذا وقتی بحران و جریانهایی در جامعه اتفاق می افتد، بهترین کار صحبت کردن است.
