سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منبر مکتوب

سخنرانی سید احمد دارستانی

صحبت درباره این بانوی دو عالم کار راحت و ساده ای نیست، اصلا فاطمیه فهمش برای هر کس میسر نیست. هر کسی نمی تواند فاطمیه را بفهمد، در قدیم می گفتیم از هر هزار نفر که برای امام حسین 8 سینه می زنند صد نفرشان  می توانند برای حضرت زهرا Bسینه بزنند؛ از هر هزار نفری که برای امام حسین 8 گریه می کنند صد نفرشان می توانند برای حضرت زهرا Bگریه بکنند ... از هر هزار نفری که مال و ملک و زمین برای امام حسین8  وقف کنند ده نفرشان بتوانند ملک و ثروتشان را وقف فاطمیه کنند.

فاطمیه بالاترین فهم است؛ یعنی فهم مقدمه برای ظهور. بخاطر همین فاطمیه دشت نیست که انسان نگاه کند و تمام اتفاقات را بفهمد، شیعه هزار و چهار صد سال طول کشید تا به فهم فاطمیه رسید. یعنی هزار و خورده ای سال شیعه دست و پا زد مبارزه کرد تا مردم را از کربلا به فاطمیه رساند. جبهه رفتید؟ عقبه جنگ! خط مقدم!

ما هزار و خورده ای سال در عقبه جنگیدیم، خط مقدم فاطمیه بود، نمی توانستیم بیاییم در فاطمیه با دشمن بجنگیم. یعنی چی خط مقدم است؟ یعنی آنجا که دیگر حرف آخر را باید بزنی. در کربلا هیچ وقت حرف آخر نزدیم، قاتل امام حسین8،یزیدی ها، کوفی ها، جنگی با اهل سنت نداشتیم. چیزی پر عبای آنها را نمی گرفت. یزید را دارند لعن می کنند، پر قبای معاویه را هم نمی گرفت.

هزار و خورده ای در کربلا جنگیدیم تا کربلا را اثبات کردیم، عقبه جنگ را محکم کردیم، تمام جنگ اندیشمندان ما با اهل سنت در کربلا ست. چرا گریه؟ چرا اشک؟ چرا زیارت؟ مدام در کربلا شبهه ایجاد می کنند. اما الان ده سال است جنگ در فاطمیه است. یعنی ده سال است شیعه به شعور فاطمی رسیده است. در خط مقدم، یعنی آنجا که می نویسی شهادت حضرت زهراB سوال می کنند: شهادت؟!

می گویی بله، خوب چه کسی شهیدش کرده است؟ خوب شهادت فاطمه زهرا B،کی تحقق گرفته است؟ هفتاد و پنج یا نود و پنج روز بعد از رحلت پیامبر خداJ. حکومت دست چه کسانی بود؟ معلومه. چه کسانی آمدند؟ معلومه. چه کسانی سکوت کردند؟ معلومه.

آنجا که می گویید شهادت حضرت زهراB. اول مبارزه است و اینجا مبارزه علنی است. برای فاطمیه تلاش کنید. اگر لباس عزا می پوشید اگر سینه می زنید درست تر بزنید.

برای عقبه هزار و چهار صد سال جنگیدیم، برای فاطمیه اش چقدر باید بجنگیم نمی دانم. اما این نکته را دقت کنید، کربلا عقبه است؛ در کربلا هزار تا مصلحت اندیشی می شود کرد، حرف آخر را نزد، درست است در کربلا می گفتیم هر چه در کربلا اتفاق افتاد از فاطمیه است، اما این را کلی می گفتیم اما آنجا عقبه بود؛ آتش می ر یخت تا شیعه میدان مبارزه اش به فاطمیه برسد.

فاطمیه در کشور ما، در بلاد شیعه احیا شده است. شیعه باید محکم تر کلام فاطمه زهراB را بفهمد و محکم تر به حضرت زهرا Bمعرفت پیدا کنیم. اگر این اتفاق ها افتاد، ظهور تحقق می گیرد؛ زیرا ما از فاطمیه جلوتر، خط مقدم نداریم. (این خط مقدم ماست نه با اهل سنت، با همه مذاهب و ادیان.)

فاطمیه دشت نیست تا نگاه کنی، درک کنی، و همه بفهمند. یک مسیحی را اگر برایش از حضرت علی اصغر8 و امام حسین 8بگویی، گریه می کند. اما در فاطمیه این گونه نیست.

از یک نگاه همین گونه است که بتوانی راحت حرفت را بزنی، در فاطمیه نمی شد حرف زد، همان طور که امیرالمؤمنین8 فرمود: استخوان در گلو، خار در چشم. الان مقداری کم شده است این خار دارد جابجا می شود و این استخوان دارد در می آید چون شیعه دارد حرف می زند. حرف بزنی قطعا می شود دشت. چرا اصلاً از فاطمیه بگوییم از پیغمبر J برایشان می گوییم. پیغمبری با این عظمت، امانتی گذاشت بین مردم؛ امانتی که در عالم همتا ندارد!!! آقا وقتی می خواست بعد از بیست و سه سال برود ، قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى[1]‏ به دختر من محبت کنید. اصلاً بحث فضیلت حضرت زهرا Bنیست.

اگر فاطمیه را همه، فهم شود؛ جوانها آن را بفهمند، دیگر شیعه آماده است برای ظهور. چرا؟ زیرا شیعه دیگر فریب نمی خورد. شیعه در فاطمیه به بلوغ فکر می رسد؛ اما محرم این گونه نیست، محرم را همه می فهمند ان شاءالله فاطمیه بهتر از محرم و ساده تر از محرم بشود.

ما تا فاطمیه شناس نشویم ظهور را نمی فهمیم و ظهور را درک نمی کنیم. یکی از علامت های پر نور ظهور درک فاطمیه و معرفت فاطمیه است و شیعه مسیر رشد و تکامل را پیدا می کند.

چه چیزی دست به دست هم داد تا حضرت زهراB برود پشت در؟ مگر در خانه امیرالمؤمنین8  و به نقلی چهارده نفر از اصحاب نبودند؟! اصلا مگر امیرالمؤمنین8 خانه نبود؟ حسن و حسینC مگر نبودند؟! چه اتفاقی افتاده که امیرالمؤمنین8 می رود و پشت زهرای مرضیهBپناه می برد؟! چه اتفاقی می افتد که امیرالمؤمنین 8باید بنشیند و فاطمه زهراB باید پشت در برود. قصه خیلی جدی است!! این است که اهل سنت هم هی به امیرالمؤمنین شبهه8 وارد می کنند که چرا صبر کرد، چرا سکوت کرد، چرا حضرت زهراBرا فرستاد ؟ چرا گذاشت زهراB قربانی شود؟ چرا خودش قربانی نشد؟

ما، یک هزارم امیرالمؤمنین 8 غیرت در وجودمان نیست؛ اگر بدانیم عده ای آدمهایی که به هیچ چیز ایمان ندارند می روند به سمت خانه ما، اولین کاری که می کنیم زن و بچه ها در خانه را پناه می دهیم؛ و خودمان جلو در می رویم.  اما چرا امیرالمؤمنین8 این کار را نکرد؟

شیعه باید به این دقت برسد که اگر حضرت زهراB پشت در نمی رفت، دین خدا نابود می شد. هر کس غیر از فاطمهB پشت در می رفت دین خدا نابود می شد. این مسئولیت به دوش حضرت زهرا Bست، و در این مبارزه امیرالمؤمنین8 باید صبر کند، حضرت زهرا B اتفاقی پشت در نرفت و اتفاقی به شهادت نرسید؟!

آمدند پشت در فریاد زدند که یا در خانه را باز کنید علی8 بیاید بیعت کند، یا خانه را با اهلش به آتش می کشیم. بعد فاطمهB فرمود من دختر پیغمبر شما هستم این که رد و بدل شد بعد آن اتفاق افتاد. اولین مطلبی که باید به آن اشاره کنیم این است که این اتفاقی نبود، اتفاقی نبود که فاطمه زهرا Bبه شهادت برسد. هیجده سال را  پیغمبرJ خرج فاطمهB کرد تا اینجا فاطمه اش را خرج کند.

آیا زهرا ی مرضیهB خرج شده یا حیف شده؟ یعنی همه زحمت ها را کشیدن تا اینجا فاطمه زهرا B قربانی بشود؟  یا اینها آمدند امیرالمؤمنین8 را بزنند اتفاقی حضرت زهراB رفت و اتفاقی به شهادت رسید؟ آیا حضرت زهرا Bدر این مبارزه حیف شد؟ نه خیر! اصلا همه زحمتها  کشیده شد که اینجا حضرت زهرا B بار دین بکشد.

آیا دشمنی که در برابر حضرت زهرا Bصف آرایی کرده، دشمن ساده و بی سوادی است؟ می گویند اولی آدم ساده ای بود و مرتب گول می خورد، دومی آدم خشنی بوده است. یک آدم ساده بعلاوه یک آدم خشن می توانند کار پنج تن آل عبا را ابتر کنند! می توانند علم الله را در خانه اش، خانه نشین کنند، دین را به هفتاد و سه فرقه تبدیل کنند! بدا به حال این دین که اینقدر بی عُرضه است. که یک آدم بی سواد و یک آدم خشن، دین را به هفتاد و سه فرقه تبدیل می کنند و امیرالمؤمنین8 خانه نشین بشود و زانو در بغل بگیرد که حضرت زهرا B بگوید مثل جنین در رحم مادر زانو در بغل گرفتی! این دین خیلی ضعیفی ست.

این دشمنی که جلو حضرت زهرا B صف آرایی می کند، این نامردترین، خشن ترین، عالم ترین، زیرک ترین، سیاست مدارترین، نمک نشناس ترین، نامردترین، بی حیا ترین دشمن تاریخ بشریت است. می خواهد در مقابل رسول خداJ، علی مرتضی، فاطمه زهرا، و امام حسن و امام حسینD صف آرایی کند. می تواند در مقابل اینها دین را به هفتاد و سه فرقه تبدیل کند. علی مرتضی8 بیست و پنج سال نتواند نفس بکشد، می تواند کاری بکند که بعد از بیست و پنج سال دیگر علی  8هم حاکم شود نتواندکاری بکند ، می تواند کاری بکند که پنجاه سال دیگر نوه پیغمبرJ را بکشند. خیلی اینها با سوادند!! ببینید ، در معادلاتی که چیدند چقدر دقیق معادلات را جابجا می کردند!! به موقع چه فکری، چه نقشه ای، می کشیدند؟آنجا که می خندیدند، آنجا که گریه می کردند، آنجا که داد می زنند ، آنجا که پشیمان می شدند، آنجا که از مردم شهادت می گرفتند، همه ا ش با دقت بوده است. اصلاً این گونه نبوده است که امیرالمؤمنین8 با اولی صحبت کند بعد آن هم گریه کند و برود خانه اش؛ بعد دومی بیاید بگه پا شو بابا راه بیفت؛ چرا گریه می کنی؟ اینها بازی هایی بود که این ها انجام دادند. شما باور می کنید عمروعاص زرنگ تر از معاویه است. اگر باور کنید خیلی آدم ساده اندیشی هستید، معاویه که عمروعاص را سی سال به استثمار خودش کشید و از گرده اش کار کشید و هیچی هم به او نداد. پس دشمنی که جلو علی مرتضی8 دارد صف آرایی می کند باید قوی ترین دشمن تاریخ بشریت باشد چون در مقابل قوی ترین بنده خدا دارد صف آرایی می کند.

یا رسول الله    Jچگونه می خواهید دین خود را حفظ کنید؟

در غدیر خم می گویند: مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ‏، فَهذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ[1] دست امیرالمؤمنین8 را بالا بردم و گفتم: مردم هر کس من مولا و سرپرست و آقای او هستم از امروز علی مولا و آقا و سرپرست او ست.

خوب پیغمبرJ گفتید چه فایده؟ دوستان از روزی که پیغمبرJ در غدیر گفت تا شب رحلت پیغمبرJ چند روز طول کشید (هیجده ذی الحجه تا بیست و هشت صفر) حدوداً هفتاد روز. در این هفتاد روز چهار صد بیعت از مردن  برای خلفا گرفتند. یعنی چهار صد خلیفه رای از مردم گرفتد. هر قبیله ای رئیس قبیله اش از مردم برای خودش، برای ولایت خودش رأی می گرفت.

آیا در سقیفه یک نفر بلند شد بگوید علی8 کجا ست؟ حق علی8 چی می شود؟ اگر یک نفر هم گفت یا زدنش یا در دهانش شن کردند یا با تیر زدنش قتیلُ‏ الجن‏ این را جن کشتن! آنها می دانند که شما سر روی خاک می گذاری و می خواهند جانشین تعیین کنند و آنها تعیین می کنند و غدیر را هم از بین می برند. همانطور که آنها در خودشان می گویند: غدیر چیست؟ اوایل که حرف های می زدند حالا که دیگر اصلا زدن زیر غدیر.



[1] أصول الکافی ، ج2، ترجمه کمره‏اى‏، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب- کمره اى، محمد باقر، ناشر: اسوه‏، نوبت سوم‏، 1375 ش‏، ص 937.

 



[1]. الکافی( ط- الإسلامیة)، ج1، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، چاپ: 1407 ق‏، نوبت چهارم‏، ص 295.

 

 






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 94 مرداد 7 توسط
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin