سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منبر مکتوب


6. ایثار  
«ایثار به معنى برتر داشتن و مقدم داشتن دیگران نسبت به خود و کرم کردن به آنها است. این اصطلاح در مقابل خودخواهى قرار دارد. به جاى لفظ ایثار، غیر خواهى نیز به کار مى رود، که ناشى از خودفراموشى و دوستى و احترام به دیگران و صفاى طبع است.» (32)
در روایتى از حضرت على علیه السلام مى خوانیم: «خَیْرُ الْمَکارِمِ الْاِیثار؛(33) بهترین مکارم [اخلاق ]، ایثار است.»
و باز از آن حضرت است که: «الْاِیثارُ اَعْلى مَراتِبِ الْکَرَمِ وَاَفْضَلُ الشِّیَمِ؛(34) ایثار، والاترین درجه کرامت و برترین خصلتهاست.»


در کتاب «عوارف المعارف» آمده است: یکى از عرفا گفت: هیچ کس بر من چنان غلبه نکرد که جوانى از بلخ. از حج مى آمد، مرا گفت: حدّ زهد نزد شما چیست؟ من گفتم: چون بیابیم، بخوریم و چون نیابیم، صبر کنیم.
گفت: سگان بلخ همین صفت دارند. پس من او را گفتم: حدّ زهد نزد شما چیست؟ گفت: ما چون نیابیم، صبر کنیم و چون بیابیم، ایثار کنیم.» (35)
در حکایت است که عرب تازه مسلمان نیازمندى در مسجد پیامبرصلى الله علیه وآله اظهار نیاز کرد. سلمان فارسى که خود هیچ نداشت، او را به در خانه سرچشمه نیکیها، فاطمه زهراعلیهاالسلام برد. حضرت فرمود: «اى سلمان! به خدا سوگند سه روز است غذا نخورده ایم و فرزندانم گرسنه اند؛ ولى نیکى و نیکوکارى را که درِ خانه مرا کوبیده است، رد نمى کنم.» آن گاه پیراهن خود را به سلمان داد تا در مغازه شمعون یهودى گرو بگذارد و مقدارى خرما و جو قرض بگیرد. وقتى سلمان این کار را کرد، مقدارى از همان خرما و جو را به منزل فاطمه علیهاالسلام برد؛ ولى آن حضرت فرمود: اى سلمان! این کار را فقط براى خداى بزرگ انجام داده ام و هرگز چیزى از این غذاها برنمى دارم.» (36)
همچنین درباره ایثار آن حضرت چنین نقل مى کنند که مرد گرسنه اى در مسجد مدینه بپا خاست و گفت: اى مسلمانان! از گرسنگى به تنگ آمده ام، مرا مهمان کنید!
پیامبر اسلام علیهاالسلام فرمود: چه کسى این مرد را امشب مهمان مى کند؟ حضرت على علیه السلام فرمود: من یا رسول اللّه!
حضرت، اندکى بعد وارد منزل شد و از فاطمه زهراعلیهاالسلام پرسید: آیا غذایى در منزل داریم؟ مهمان گرسنه آورده ام. حضرت زهراعلیهاالسلام ایثارگرانه فرمود: «ما عِنْدَنا اِلَّا قُوت الصَّبِیَّةِ وَلکِنَّا نُؤْثِرُ بِهِ ضَیْفَنا؛(37) در خانه ما غذایى نیست مگر به اندازه خوراک دختر بچه؛ اما [امشب ایثار مى نماییم و گرسنگى را تحمل مى کنیم، و] همین مقدار غذا را به مهمان مى بخشیم.»

به خلق آسایش آرد، خویش را رنج
که جوید در خراب خویشتن گنج
همه راحت بوَد بر خلق، بى رنج
وجودش خلق را شادیست چون گنج
بکوش اى جان که بر بیگانه و خویش
وجودت نوش شاید بود بى نیش
چو بتوان شد دواى دردمندان
نشاید گشت درد مستمندان(38)

7. کار در خانه 
یکى از عوامل شادابى، نشاط و تکامل خانواده ها، تعیین حدود مسئولیتها در خانواده است. و اینکه هر کدام از زن و مرد، کارهایى را که با ویژگیهاى جسمى و روحى آنان هماهنگ است به عهده گیرند و از کارهایى که با ساختار وجودى شان ناهماهنگ است، پرهیز نمایند.
در این باره بهترین الگو، زندگى حضرت على علیه السلام و فاطمه زهراعلیهاالسلام مى باشد.
امام باقرعلیه السلام فرمودند: «حضرت فاطمه علیهاالسلام کارهاى منزل را این گونه با حضرت على علیه السلام تقسیم کرد: خمیر کردن آرد، نان پختن، تمیز کردن و جارو زدن خانه، به عهده فاطمه باشد و کارهاى بیرون خانه، مانند: جمع آورى هیزم و تهیه مواد اولیه غذایى به عهده على علیه السلام باشد. که این تقسیم کار، با رهنمود رسول خداصلى الله علیه وآله انجام گرفت. آن گاه که رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: کارهاى داخل خانه را فاطمه علیهاالسلام و کارهاى بیرون منزل را على علیه السلام انجام دهد، حضرت زهراعلیهاالسلام با خوشحالى فرمود: «فَلا یَعْلَمُ ما داخَلَنِى مِنَ السُّرُورِ اِلَّا اللَّهُ بِاِکْفائِى رَسُولُ اللَّهِ تَحَمُّلَ رِقابِ الرِّجالِ؛(39) جز خدا کسى نمى داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم؛ زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایى که مربوط به مردان است، باز داشت.»
بارى، حضرت زهراعلیهاالسلام مانند دیگر زنان جامعه کار مى کرد، گندم را با آسیاب دستى آرد مى نمود، نان مى پخت، کار روزانه را انجام مى داد. تا آنجا که دستهاى مبارکش زخمى شد و روزى این گونه با پدر به درد دل نشست: «قَدْ مَجِلَتْ یَداىَ مِنَ الرَّحى؛(40) هر دو دستم [به علت آرد کردن گندم ] با آسیاب دستى ورم کرده و زخم شده است.»
مقام معظم رهبرى درباره اهمیت کار زن در منزل مى فرماید: «وظایف داخل خانه زنان، نه اهمیّتش کمتر از وظایف بیرونى است و نه اینکه زحمتش کمتر است. خیلى کار پرزحمتى است، خیلى کار ظریفى است. برخى فکر مى کنند اگر زنى مثلا کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانت نیست؛ بلکه مهم ترین کار براى زن این است که زندگى را سرپا نگه دارد.» (41)

8. با فرزندان 
الف. بچه دارى
هنر بزرگ زن و میزان شخصیت او را مى توان از چگونگى بچه دارى او تشخیص داد؛ چرا که سلامت روحى و جسمى فرزند، در گرو بچه دارى درست مادر است. شرایط جسمى و روحى افراد و اینکه آنان در این باره در چه وضعیتى مى باشند، نمودارى است که اندازه تلاش، زحمت، دلسوزى، فرهنگ و اندیشه مادر را آشکار مى سازد.
در حقیقت، خوشبختى واقعى مادران در پرورش فرزندانى سالم و صالح مى باشد. و پرواضح است که رساندن فرزندان به چنین فرجامى، کارى دشوار و طاقت فرسا است که تنها زن مى تواند از عهده آن برآید. به تعبیر مقام معظم رهبرى:
«بعضى از کارهاى خانه خیلى سخت است. شما هر کارى را در نظر بگیرید که خیلى دشوار باشد، در مقابل بچه دارى در واقع آسان است. بچه دارى هنر خیلى بزرگى است. مردها یک روز هم نمى توانند این کار را انجام دهند. زنها با دقت، با حوصله و با ظرافت این کار بزرگ را انجام مى دهند. خداى متعال در غریزه آنها این توان را قرار داده است.» (42)
روزى از روزها حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وآله در مسجد به انتظار بلال به سر مى بردند که بیاید و اذان بگوید. بلال با اندکى تأخیر به مسجد آمد. حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وآله فرمود: چرا دیر کردى؟
عرض کرد: هنگام آمدن به مسجد خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام رفتم، او مشغول آرد کردن بود و فرزندش حضرت حسن علیه السلام نزد آسیاب روى زمین قرار داشت. گفتم: یا فاطمه! کدام یک از پیشنهادهاى مرا قبول دارى؟ یا من بچه را نگاه دارم و شما آسیاب کنید و یا بر عکس.
فرمود: من به فرزند مهربان ترم و بهتر مى توانم کار بچه دارى را انجام دهم. آن گاه آسیاب را گرفتم و آرد کردم؛ و این بود علت تأخیر من. (43)
ب. بازى با فرزندان
هم بازى شدن پدر و مادر با کودک، افزون بر اینکه او را غرق لذّت و شادى مى کند و بر صمیمیت میانشان مى افزاید، اعتماد به نفس و احساس ارزش مندى را در کودک تقویت مى کند. همچنین هنگام بازى، بسیارى از نکته هاى اخلاقى را مى توان به طور مستقیم و غیر مستقیم به کودک آموخت و این فرصت مناسبى است که نباید آن را از دست داد.
در شرح حال حضرت زهراعلیهاالسلام آمده است که آن حضرت با کودکان خود بازى مى کرد. و البته در این هنگام فرصت آموزش نکات اخلاقى را از دست نمى داد و در کنار پرورش جسمى آنان،از تربیت روحى شان باز نمى ماند.
به عنوان نمونه، آن حضرت هنگام بازى با امام حسن علیه السلام این اشعار ادیبانه را مى خواند:
1. اَشْبِهْ اَباکَ یا حَسَنُ
وَاخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ
2. وَاعْبُدْ اِلهاً ذَا الْمِنَنِ
وَلا تُوالِ ذَا الْاِحَنِ(44)
«حسن جان! مانند پدرت على علیه السلام باش و ریسمان را از گردن حق بردار! خداى احسان کننده را پرستش کن و با افراد کینه توز دوستى مکن!»
یکى از دانشمندان درباره آثار سازنده بازى پدر و مادر با کودک خویش مى نویسد: «رمز و کلید تربیت کودک در این است که پدر و مادر از نو بتوانند مانند کودکان بشوند و از مقام و درجه اى که دارند پایین بیایند و با برابرى خالصانه با کودک خود بازى کنند. شاید با این صمیمیتى که از روى فروتنى است، بتوانیم اطمینان و محبّت کامل کودک را که سنگ بناى تربیت است، به دست آوریم.» (45)
چونکه با کودک سر و کارم فتاد
هم زبان کودکان باید گشاد(46)

9. رعایت عدالت میان فرزندان 
هر جا عدالت رعایت شود، پى آمدهاى نیکى به دست مى آید. و در مقابل، هر وقت در حق کسى ستم شود، آثار ویران گرى به جاى خواهد گذاشت.
رعایت عدالت در محبت ورزى و توجه به فرزندان و پرهیز از تبعیض در حق آنان، نمونه هاى والاى عدالت به شمار مى رود که اثر بسیار سازنده اى در حفظ تعادل روحى فرزندان، وجلوگیرى از کینه توزى و احساس حقارت در آنان دارد.
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله در این باره مى فرمایند: «اِعْدِلُوا بَیْنَ اَوْلادِکُمْ بِالنُّحْلِ کَما تُحِبُّونَ اَنْ یَعْدِلُوا بَیْنَکُمْ فِى الْبِرِّ وَاللُّطْفِ؛(47) میان فرزندانتان در بخشش، به عدالت رفتار کنید؛ همان گونه که دوست دارید در نیکى و محبت، با شما به عدالت رفتار کنند.»
باز از آن حضرت است که: «اِتَّقُوا اللَّهَ وَاعْدِلُوا بَیْنَ اَوْلادِکُمْ کَما تُحِبُّونَ اَنْ یَبَرُّوکُمْ؛(48) از خدا بترسید و میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید؛ همان طور که مى خواهید با شما به نیکى رفتار کنند.»
نقل شده است که روزى حضرت رسول صلى الله علیه وآله مردى را دید که یکى از دو کودک خود را بوسید و دیگرى را نبوسید. حضرت فرمود: «فَهَلَّا ساوَیْتَ بَیْنَهُما؛ چرا میان دو کودک مساوات برقرار نکردى؟»(49)
استاد شهید مرتضى مطهرى درباره پى آمدهاى ناگوار تبعیض و بى عدالتى میان فرزندان مى گوید: «پدر و مادرى در میان فرزندانشان هستند. در آن خانه، غذا و میوه و شیرینى و لباس، میان اهل خانه تقسیم مى شود. فکر و قضاوت بچه ها و تأثیراتى که در این گونه موارد پیدا مى شود، با فکر و قضاوت پدر و مادر و نوع تأثرى که به آنها دست مى دهد، فرق دارد. آن احساسى که بچه ها نسبت به یکدیگر دارند، این است که از آنها، هر کدام ببیند سهم او از میوه یا غذا یا شیرینى یا لباس، از سهم دیگرى کمتر است، ناراحت مى شود، قهر مى کند، گریه مى کند و چون احساس مظلومیت و محرومیت مى کند، در صدد انتقام برمى آید؛ بنابراین، لازم است پدران و مادرانى که به سعادت فرزندانشان علاقمند هستند و میل دارند بچه هایشان از کودکى روحیه سالم داشته باشند، از اوّل هیچ گونه تبعیضى میان آنها قائل نشوند. تبعیض، تخم اختلاف کاشتن است، تخم حسادت کاشتن است، تخم انتقام کاشتن است. تبعیض موجب مى شود هم روح آن بچه محروم، فشرده و آزرده و ناراحت بشود و هم آن بچه عزیز کرده، متّکى به غیر، ضعیف النفس، زودرنج، لوس و نُنُر بار بیاید.» (50)
در سیره تربیتى حضرت زهراعلیهاالسلام نیز مى خوانیم که آن حضرت اهتمام ویژه اى نسبت به رعایت عدالت میان فرزندان و پرهیز از تبعیض در بین آنان مى ورزیدند، و در این باره حتى ظریف ترین رفتارها را از خود نشان مى دادند. حکایت زیباى زیر در این باره شنیدنى است:
«روزى [امام ] حسن علیه السلام و [امام ]حسین علیه السلام هر کدام به طور جداگانه چیزى را بر صفحه اى نوشتند و آن گاه آن را براى داورى نزد مادرشان حضرت فاطمه علیهاالسلام آوردند.
حضرت زهرا که دوست نداشت یکى از آنها را برنجاند، فرمود: بروید از پدرتان داورى بخواهید. حضرت على علیه السلام نیز آنها را براى داورى نزد رسول خداصلى الله علیه وآله فرستاد. رسول خداصلى الله علیه وآله هم فرمود: من بین شما قضاوت نمى کنم تا آنکه خداوند متعال داورى نماید. و خداوند نیز - از طریق وحى - داورى بین آن دو را به مادرشان فاطمه علیهاالسلام ارجاع داد. در این هنگام حضرت زهراعلیهاالسلام گفت: خدایا! اینک داورى مى کنم. و آنگاه گردن بندى برداشت و فرمود: بچه هاى من! من دانه هاى این گردن بند را بر روى زمین مى ریزم، هر کس که بیشترین دانه ها را جمع کند، خط او بهتر است. حضرت چنین کرد، و آنها نیز شروع به جمع نمودن دانه هاى گردن بند نمودند، و سرانجام معلوم شد که هر دو به یک اندازه آن دانه ها را جمع کرده اند.»


پی نوشت:

 

(2) دیوان اقبال لاهورى، سنایى، تهران، 1376، چاپ هفتم، ص 142.
(3) سعدى.
(4) نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدى، خطبه 133.
(5) کلیات سعدى، ص 383.
(6) نهج الحیاة، محمد دشتى، مؤسسه فرهنگى تحقیقاتى امیر المؤمنین علیه السلام، قم، 1385، چاپ سوم، ص 91.
(7) کلیات سعدى، ص 723.
(8) شاهنامه فردوسى، براساس چاپ مسکو، به کوشش: دکتر سعید حمیدیان، قطره، تهران، 1379، چاپ پنجم، ج 7، ص 183.
(9) فرهنگ فشرده سخن، دکتر حسن انورى، سخن، تهران، 1382، ج 1، ص 881.
(10) سفینة البحار، شیخ عباس قمى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1416 ه. ق، چاپ اوّل، ج 1، ص 828.
(11) لذّات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، 1385، چاپ هجدهم، ص 128 و 129.
(12) ر. ک: بحار الانوار، محمد باقر مجلسى، دار احیاء التراث، بیروت، 1403 ه. ق، چاپ سوم، ج 43، ص 91.
(13) نهج الحیاة، محمد دشتى، ص 84 و 85.
(14) ر. ک: بحار الانوار، ج 43، ص 55.
(15) شاهنامه فردوسى، ج 9، ص 287.
(16) مثنوى معنوى، مولوى، تصحیح: نیکلسون، پژوهش، تهران، 1378، چاپ پنجم، دفتر اوّل، بیتهاى 88 و 89.
(17) فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانى، دکتر سید جعفر سبحانى، طهورى، تهران، 1375، چاپ سوم، ص 68.
(18) تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، مصطفى درایتى و حسین درایتى، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، 1378، چاپ دوم، ص 248.
(19) همان.
(20) تفسیر نور الثقلین، الحویزى، تصحیح: سید هاشم رسولى محلاتى، دار الکتب العلمیة، قم، ج 5، ص 392.
(21) میزان الحکمة، محمدى رى شهرى، دار الحدیث، قم، 1379، چاپ دوم، ج 1، ص 104.
(22) نور/63.
(23) بحار الانوار، ج 34، ص 31، به نقل از: فى سیرة النبى وآله الاطهار، عباس الحسن الموسوى، انصاریان، قم، 1384، چاپ اوّل، ص 127.
(24) دیوان حافظ، تصحیح: غنى - قزوینى، ققنوس، تهران، 1377، چاپ اوّل، ص 199.
(25) کلیات سعدى، ص 653.
(26) احیاى تفکر اسلامى، شهید مطهرى، صدرا، تهران، چاپ بیست و یکم، 1383، برگرفته از صفحات: 90، 91، 95، 97 و 98.
(27) خطبه هاى عید فطر، 15 آذر 1381، به نقل از باربى،اکبر مظفرى، شاکر، قم، 1384، چاپ اوّل، ص 114 و 115.
(28) ر.ک: بحار الانوار، ج 8، ص 303؛ به نقل از: نهج الحیاة، ص 144 و 145.
(29) ر.ک: سفینة البحار، ج 1، ص 555، (ماده حدث).
(30) شکوفه هاى عرفان، حکیم الهى قمشه اى، امیر کبیر، ص 57.
(31) داستان راستان، شهید مطهرى، صدرا، تهران، 1377، چاپ بیست و هفتم، ص 87 و 88.
(32) فرهنگ فلسفى، دکتر جمیل صلیبا، ترجمه منوچهر صانعى درّه بیدى، حکمت، تهران، 1385، چاپ سوم، ص 180 و 181.
(33) غرر الحکم و درر الکلم، آمدى، انتشارات دانشگاه تهران، 1373، چاپ چهارم، ج 3، ص 421، ح 4953.
(34) همان، ج 1، ص 372، ح 1419.
(35) عوارف المعارف، شهاب الدین سهروردى، ترجمه: ابو منصور بن عبد المؤمن اصفهانى، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، 1386، چاپ چهارم، ص 112.
(36) نهج الحیاة، ص 119 و 120.
(37) همان، ص 119.
(38) شکوفه هاى عرفان، حکیم آیة اللّه الهى قمشه اى، ص 60.
(39) ر.ک: بحار الانوار، ج 43، ص 81.
(40) احقاق الحق، قاضى نور اللّه شوشترى، ج 10، ص 266؛ به نقل از: نهج الحیاة، ص 146.
(41) مطلع عشق، (گزیده اى از رهنمودهاى حضرت آیت اللّه سید على خامنه اى به زوجهاى جوان)، گردآورنده: محمدجواد حاج على اکبرى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1384، چاپ پنجم، ص 82.
(42) مطلع عشق، ص 82 و 83.
(43) ر.ک: بحار الانوار، ج 43، ص 76؛ به نقل از: اخلاق حضرت فاطمه علیهاالسلام، مهدى تاج لنگرودى، ممتاز، تهران، 1377، چاپ هفتم، ص 32 و 33.
(44) نهج الحیاة، ص 156.
(45) لذّات فلسفه، ص 188.
(46) مثنوى معنوى، دفتر چهارم، بیت 2577.
(47) نهج الفصاحة، گردآورنده: مرتضى فرید تنکابنى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1380، چاپ ششم، ص 447.
(48) همان.
(49) مکارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسى، ترجمه سید ابراهیم میرباقرى، فراهانى، تهران، 1381، ج 1، ص 432.
(50) بیست گفتار، شهید مطهرى، صدرا، تهران، 1377، چاپ چهاردهم، ص 102.






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 94 فروردین 4 توسط منبر مکتوب
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin