سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منبر مکتوب

حجة الاسلام فاطمی نیا

در شب هاى جمعه زیارت آقا امام حسین علیه السلام مستحب است ، انجام بدهیم .

 دیگر دور و نزدیک هم براى آقا فرقى ندارد.

 نیت مى کنیم به نیت امام ، شهداء اموات ، ذوى الحقوق و هر کس به شما التماس دعا گفته ، معلمتان بوده ، چیزى به شما رسانده ، حقى بر شما دارد و همسرانتان و فرزندانتان ، خواهر و برادرتان و از جانب همه نیت بفرمایید.

 السلام علیک یا ابا عبدالله و ادامه زیارتنامه تا حضرت زهرا .


آن عالم سنى چه نقطه سفیدى در زندگى داشت ؟ عالم سنى منزل عالم شیعه آمد و گفت چه خبر است که این قدر زیارت حسین علیه السلام مى روید؟

 نعوذ بالله گفت : این بدعتها چیست ؟ گفت : بدعت نیست ، سنت است ، مستحب است .

 تمام انبیاء زیارت ابى عبدالله علیه السلام مى روند.

 بحث شان طولانى شد.

 خلاصه ، پاسى از شب گذشت و عالم سنى گفت : من مى روم منزلم مى خوابم تو هم استراحت کن ، نماز صبح که خواندى بیا منزل ما بحث را دنبال کنیم ، با همین قرار خوابیدند و عالم شیعى بعد از نماز، در خانه آن عالم سنى رفت ، در زد، اهل بیتشان آمدند.

 گفت بگویید فلانى هستم ، با ایشان قرار دارم .

 گفتند: آقا! پدر ما در منزل نیست . گفت : کجاست ؟ دیشب با من قرار داشت .

 گفتند ایشان رفته کربلا. ظاهرا آن شهر در نزدیکى کربلا بوده است .

 چون این مسئله براى آن عالم شیعه خیلى عجیب بود، او هم روانه کربلا مى شود.

چه شده خدایا؟ دیشب ما هر چه حرف زدیم نتوانستیم قانعش کنیم ، چه شده پس ؟ رفت ، دید که نشسته پاى ضریح ابى عبدالله .

حالا تفسیرش و نقل به معنایش این است که مى گوید: آقا! من غلط کردم . نفهمیدم .

 من تا حالا نفهمیده بودم حالا فهمیدم . آنچنان گرم زیارت بود که متوجه این نبود.

 او هم رفت و اشاره اى به او کرد و خودش را متوجه او کرد. گفت : چطور شد تو آمدى زیارت ؟

 تو که قانع نمى شدى ! تو که زیر بار نمى رفتى !

گفت : خدا من را هدایت کرده . خدایا! به حق ابى عبدالله ما را، تواءم با عافیت ، هدایت کن .

تواءم با عافیت متنبه کن . یک نقطه سفید، در زندگى است ممکن است بیاید و به دادت برسد دستت را بگیرد.

 این نقطه سفید در زندگى ات باشد، یک دلى را شاد کرده باشى ، گره اى را باز کرده باشى ، این ها از نظر خدا دور نمى شود. گفت : چطور شد؟ گفت : از شما جدا شدم ، رفتم خوابیدم دیدم که کجاوه اى بین زمین و آسمان حرکت مى کند. دیدم ، دو بانوى مجلله در داخل کجاوه نشسته اند و کاغذهاى کوچکى از کجاوه فرو مى ریزد.

 پرسیدم این دو تا خانم کى اند؟

 گفتند: یکى خدیجه کبرى علیهاالسلام است ، یکى فاطمه زهراست علیهاالسلام .

گفتم کجا مى روند؟

 گفت : مگر نمى دانى که شب جمعه است  کربلا زیارت ابى عبدالله علیه السلام مى روند؟

 مى گوید: دیدم که نامه هاى کوچکى فرو مى ریزد، برداشتم یکى از آن ها را خواندم دیدم نوشته :

 این امان نامه اى است که مادر حسین علیه السلام به زوارش ‍ مى دهد.

 یا اباعبدالله ! ما که الان راه نداریم برویم . اگر راه باز شود ما هجوم مى بریم . انسان ها که سهل است ، حیوانات هم این معنا را مى دانند.

آن زمانى که قبر نازنین آقا را، متوکل ملعون خراب کرده بود. مى دانید که چند دفعه قبر آقا را تا حالا خراب کردند در تاریخ داریم که دو نفر از شیعیان ، به زحمت و آهسته به زیارت ابى عبدالله رفتند. چون متوکل ملعون نگهبان مى گذاشت تا کسى نرود آقا را زیارت کند. قضیه این جورى است . مظلومیت آقا که یکى دو تا نیست . نزدیک قبر نورانى بودند که مشاهده مى کنند یک شیرى در کنار قبر است ؛ یکى از این ها وحشت کرده بود، گفته بود، که ما این همه زحمت کشیدیم و آمدیم ، حالا شیرآمده که حیوان درنده است و ما نزدیک نمى توانیم برویم .

 خب ! بالاخره آن وقت ها در اطراف کربلا خانه اى نبوده و بیابان بوده است .

 یک بقعه اى براى ابى عبدالله علیه السلام ساخته بودند و بقیه باز بود و بیابان بود.

 یک مرتبه آن ها ترسیده بودند.

یکى از اینها گفته بوده که این قدر بدان که این شیر هم مثل من و تو زائر است .

کارى با ما ندارد.

 این را یکى از اولیاء به من گفته است .

 مى گوید: نزدیک رفته بودند دیده بودند که شیر آمده ، پایش زخم است .

 این زخم را به قبر آقا مى مالد. چند دفعه پایش را به قبر آقا مالید و راه افتاد رفت

آقا! آن حیوان بوده ، شیعیان تو که انسانند، گل سرسبد آفرینش اند.

 آقا! یک شفاعتى بکن ! که حسرت به دل ما نماند.

 یک قبر شش گوشه شنیدیم ؛ با این آرزو از دنیا نرویم

 






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 93 آبان 25 توسط منبر مکتوب
طبقه بندی: زیارت شب جمعه خواب مستبصر امان نامه
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin