سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منبر مکتوب

حجت الاسلام رفیعی

در این چند روزی که خدمت شما هستم، قرار است مباحثی را دربار? خطبه فدکیه ارائه کنم. عرض کردم حضرت به بیش از 20 آیه از قرآن را در این خطبه استشهاد کرده است. این خطبه به بهان? سرزمین فدک ایراد شده است که در قدیمی ترین منابع ما مثل «بِلاغَاتُ النِّسَاء» و «شافی» اثر سید مرتضی آورده شده است. حضرت در هاله ای از حجاب «لَاثَتْ خِمَارَهَا وَ أَقْبَلَتْ فِی لُمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِها» به مسجد آمد و این خطبه را در دفاع از ولایت الله ایراد فرمود.

یک وقتی خدمت آیت الله صافی بودم، ایشان فرمودند: این خطبه منحصر به فرد و از انحصارات فاطمه زهرا (ع) است و کسی غیر از او نمی توانست آن را ایراد کند.

به امیرالمؤمنین اجاز? دفاع نمی دادند؛ چون طرف نزاع بود و دیگران مثل سلمان، مقداد، ابوذر و هر کس دیگری که می خواست دفاع کند، جلویش را می گرفتند و نمی گذاشتند صحبت کند؛ اما پیغمبر فاطمه زهرا را به قدری احترام کرده بود که دیگر کسی نمی توانست عظمت او را انکار کند. حضرت (ع) با این جایگاهی که در جامعه داشت، وظیف? خود می دانست از حق مظلوم (غصب حکومت) دفاع کند و به نحو احسن نیز دفاع کرد.

از جمله مطالبی که مورد غفلت واقع شده مباحث تفسیری این خطبه است. آیاتی را که حضرت انتخاب کرده و دربار? آن صحبت نموده بی دلیل نبوده است چنان که امام حسین (ع) وقتی نصف شب از مدینه بیرون می آید آی? «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ» را می خواند، وقتی به مکه می رسد آیه «وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْیَنَ» را قرائت می کند، وقتی یارانش می خواهند خداحافظی کنند و وقتی که حضرت بالای سر شهداء قرار می گیرد آیاتی نظیر: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ» را می خواند، وقتی پسر جوانش به میدان می رود آی? «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ» را قرائت می کند، وقتی سرش بالای نیزه قرار می گیرد این آیه را قرائت می کند: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا».

نکت? قابل توجه این است که این آیات گزینش و از روی قصد خاص بیان شده است. اصولاً ائم? ما در مواجهه با حادثه ای که با موقعیتشان ارتباط داشت، آیه ای را قرائت می کردند و دربار? آن سخنانی ایراد می فرمودند.

امیرالمؤمنین (ع) در خطبه هایش نزدیک به 140 آیه از قرآن را قرائت نموده و هر یک از این آیات را به مناسبتی ذکر کرده است. از آنجا که زهرای مرضیه (ع) شارح و مفسر قرآن است بیش از 20 آیه را در خطب? فدکیه اش گنجانده است. ناگفته نماند که سنت و سیر? آن حضرت به نظر شیعه مثل سنت پیغمبر دارای اعتبار و ارزش است.

اولین مطلبی که زهرای مرضیه (ع) بیان فرمود این بود که: «کِتَابُ اللهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ»؛ قرآن جلوی چشم ماست، بدون ملاحظه بیاید قرآن را حَکَم قرار دهیم«زَوَاجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ أَوَامِرُهُ وَاضِحَةٌ» امر قرآن روشن و نهی آن آشکار است، مطالب قرآن مشخص است، «أَنَّی تُؤْفَکُونَ» بیایید طبق قرآن با هم سخن بگوییم و آن را ملاک قرار دهیم.

شایان توجه است که مستقلاً ده – دوازده شرح دربار? آیات خطبه فدکیه نوشته شده است. در ابتدا آیاتی را که حضرت خوانده برای شما عرض می کنم و بعد یکی یکی آنها را معنی و تفسیر خواهم نمود.

اولین آیه ای که حضرت سخن خود را به او استناد کرد آی? 112 سور? آل عمران بود که متن آیه این است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ». عزیزان من! این آیه دو پیام محکم دارد. اگر کسی به این دو پیام دقت کند و در زندگی اش پیاده نماید، بسیاری از مشکلاتش حل خواهد شد و در مسیر و جاد? زندگی راحت خواهد بود.


اولین پیام آیه این است: مردم! تقوا داشته باشید! «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ» نهایت و آخر تقوا و بالاترین مرحل? تقوا را داشته باشید! «حَقَّ تُقاتِهِ». ما در قرآن «إِتَّقُوا الله» زیاد داریم، ولی «حَقَّ تُقاتِهِ» همه جا نداریم، تنها در همین آیه آمده است.

زندگی مثل جاده است، شما وقتی تهران و یا شمال و یا مشهد می روید، مسیر راه گاهی صاف است مثل اتوبان قم – تهران؛ گاهی سربالا است مثل جاد? چالوس؛ گاهی سرپایین است مثل جاده هایی که در درهّ هایی رو به پایین وجود دارد.

جاده گاهی دارای دست اندازهای بزرگی است که سرعت را بایستی در آن کم کنید، تا بتوانید درست از آن عبور کنید. گاهی سرعت گیرها را شهرداری درست کرده تا ماشین ها آهسته بروند، به خاطر مدرسه، کارخانه و افراد زیادی که در این مسیرها رفت و آمد دارند. گاهی هم دست اندازها غیر طبیعی است، به خاطر خرابی جاده ها دست انداز درست شده است. به وجوه چهارگانه مثال توجه کنید تا مطلبی را که ارائه می کنم درست متوجه شوید.

ما در این دنیا گویا در جاده ای در حال حرکت هستیم. روزی به دنیا آمده ایم و روزی هم از آن خواهیم رفت. بنابراین صحن? دنیا محل عبور و مرور است. حال یکی این جاده را پنجاه سال می رود و دیگری چهل سال و کسی نیز هشتاد سال. یکی اول جاده است، یکی وسط جاده و دیگری نیز آخر جاده قرار دارد و فرق نمی کند همه مسافرند.

در حالی که همه سوار بر ماشین دنیا هستیم و از جاد? زندگی می رویم؛ اما اینکه سراشیبی آن کجا و سرپایینی آن کجاست، آیا جاده مستقیم و دارای آسفالت و اتوبان است یا نه، و اینکه دست اندازهایش در کجا واقع شده است؟ اینها را بایستی بدانیم و چگونگی رانندگی در وضعیت های مختلف آن را نیز باید به درستی درک کنیم. اما در این چهار حالتی که گفته شد چه باید کرد؟!

1.     وضع عادی زندگی؛ اگر کسی سالم بود و مریضی ندیده بود، پول، خانه و سلامتی داشت؛ البته این سلامتی بیشتر در نوجوانی و جوانی است. لذا این بخش از جاده قسمت صاف و وضع نرمال زندگی را شکل می دهد. عزیزان! از شما سؤال می کنم: در جاد? صاف مثل اتوبان چه خطری آدمی را تهدید می کند؟ غالباً خواهید گفت که در اتوبان بیشترین خطر از ناحی? خوابی است که بر آدمی غلبه می کند.

همین طور در عافیت و سلامتی نیز آدمی را زود خواب می گیرد لذا در حدیث شریف است که «النَّاسُ نِیَامٌ»؛ مردم خوابند. لذا پیام های دینی بیشتر حاوی این نکته است که جوان! سُکر جوانی تو را نگیرد، ثروتمند! سکر و مستی مال تو را نگیرد.

بنابراین خطر خواب، آدمی را در جاد? صاف تهدید می کند. گاهی این خطر خیلی بیشتر از خطرهایی است که دامن گیر آدمی در دست اندازه ها و مشکلات می شود. لذا در فضای آرام و عافیت و جاده های صاف زندگی لازم است کسی کنارت باشد و با تو حرف بزند تا خوابت نبرد.

بدین جهت، جوان ها و کسانی که دارای مال و مکنت هستند بیش از دیگران به موعظه نیاز دارند. به رفیق خوب، پدر و مادر، قرآن و مسجد بیشتر نیاز دارند، اینها همان رفیق هایی هستند که نمی گذارند خواب بر انسان غلبه کند. «زهیر بن قین» را در جاد? صاف می خواست خوابش ببرد، زنش او را بیدار کرد. گفت: بلند شو این امام حسین (ع) است. کجا داری می روی؟ می خواهی به سمت حجاز بروی در حالی که حسین دارد به سمت عراق می رود؟

ما همان کونه که در زندگی جاده های صاف داریم، خیابان های سربالایی و سرپایینی و دست انداز نیز داریم. همان گونه که ما در جاده های سربالایی و سرپایینی (مشکلات زندگی) ممکن است سقوط کنیم، در عافیت ها و جاده های صاف نیز ممکن است بر اثر خواب و غفلت به نرده بزنیم و تصادف کنیم.

کسی که در جاد? صاف حرکت می کند اگر رفیق بد داشته باشد و مرتب بگوید برویم پای فلان فیلم خراب، قمار، گناه، شراب و زنا، وای به حال کسی که رفیق خواب نصیبش شود. رفیقی که از خودش بدتر باشد، آن وقت است که در روز قیامت خواهد گفت: «یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا»، ای کاش فلانی رفیقم نبود.

در زمان پیامبر «عقبه» آمد مسلمان شد، اما رفیقش «اُبَی» گفت: چرا مسلمان شدی، و دوباره او را به سمت کفر و شرک کشاند. پس از مدتی پیش پیغمبر آمد و اظهار کفر کرد و کافر شد. بعضی ها گفته اند آیه ای که گفته شد در رابطه با او نازل شده است که ادامه اش این است: «یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا»، کاش یک آدم بیدار کنارم می نشست! چگونه پیغمبری را که منبّه، منذر و بیدارگر است نمی توانی درک کنی؟ پیغمبر متذکر، بیدارگر و معلم است، و مدام به ما آگاهی می دهد.

بنابراین عزیران! تقوا در جاده صاف با چه چیزی حاصل می شود؟ به ایم که قدر عافیت را بدانیم، به اینکه به نرده نزنیم «إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى × أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى»، آدم ثروتمند طغیان می کند، آدم سالم دچار غفلت می شود. خطر جاد? صاف غفلت، سُکر، مستی و خواب است.

2. سربالایی ها؛ جاده گاهی سربالایی است، انسان در سربالایی ها باید به ماشین دند? کمکی اضافه کند و یک خورده سنگین تر حرکت کند. مواظب باشد به عقب برنگردد، رانند? ماهر کسی است که در سربالایی ماشین را نگه دارد. گفتیم که زندگی نیز سربالایی دارد. عبادت، دشوار است. بیچاره ساعت یک و نیم شب خوابیده باید ساعت چهار و نیم برای نماز صبح بیدار شود.

نماز صبح همان سربالایی است. چه طور جوان از این رختخواب بلند شود، روزه سربالایی است، آن هم در شهریور که روز، هفده، هجده ساعت طول می کشد، گاهی وقتی ماه رمضان می شود، زخم معده ها عود می کند. در طول سال بدن طرف سالم است، اما در ماه رمضان زخم معده پیدا می شود.

شخصی آمده بود و می گفت: نمی توانم روزه بگیرم گرسنه ام می شود. گفتم: ما هم گرسنه می شویم، گرسنه شدن مجوز روزه خواری نیست. گفت: تشنه می شوم، دلم ضعف می رود. برادر من! روزه اصلاً مال دل ضعف رفتن است.

اینها سربالایی هاست، خمس چقدر سخت است، شخصی صد میلیون زمین فروخته، باید بیست میلیونش را خمس بدهد و این خیلی مشکل است. به همین جهت از دادن خمس فرار می کند. مکه که می خواهد برود حساب می کند کارخانه، ماشین، لباس...، یک دفعه می بیند پنجاه – صد میلیون را باید پاک کند. با خودش می گوید: من که نمی توانم پنج هزار تومان به حقوق یک کارگر اضافه کنم و زورم می آید، حالا چگونه پنجاه میلیون خمس بدهم؟! این همه زمین را با زحمت آبیاری کرده ام، حالا که گندم به دست آمده، بیایم زکات بدهم! لذا در سربالایی ها آدم ماهر باید دنبال کمک بگردد؛ یعنی اگر اتوبوسی جلویش هست، خیلی نزدیک نشود، زیرا ممکن است اتوبوس جلویی برگردد، فاصله را باید رعایت کند و کلاج و دنده اش را کنترل کند تا برنگردد. در سربالایی ماشین خطر برگشت دارد، خدا در قرآن کمک کرده و می فرماید: آدم! ربانگیر! برای اینکه مالت زیاد شود صدقه بده. من معتقدم در این خطب? حضرت زهرا بیست دند? کمکی برای ما معرفی شده و می فرماید: «فَجَعَلَ اللهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزِیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْر»؛ نماز بخوان تا تکبرت از بین برود. «وَ الزَّکَاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نَمَاءً فِی الرِّزْقِ»؛ زکات بده تا روزی ات زیاد شود. «وَالصِّیَامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلا?صِ»؛ روزه بگیر تا اخلاصت زیاد گردد.

خدا در قرآن هم به ما دند? کمکی می دهد. آقا! بهشت داریم، حورالعین داریم. هر کسی را با یک وسیله می شود جذب کرد. یکی می گوید: مرا همان بهشت بس است، دیگری می گوید مرا کاخ و قصر بس است. ولی خداوند می گوید: «رِضْو?انٌ مِنَ اللهِ أَکْبَرُ»؛ رضوان داریم که بسیار بزرگ است. «لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا»، «بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ» خداوند با این آیات فرجه هایی را معرفی می نماید و در پی آن به ما کمک می کند.

سربالایی های زندگی واجبات است، اینکه گفته اند: دنیا، زندان مؤمن است، درست است؛ زیرا کافر در آن راحت است، هر کار که دلش خواست می کند. ولی شما وقتی می خواهید نگاه کنید دین می گوید: نگاه نکن! می خواهی برخی از نوشیدنی ها و خوردنی ها را بخوری می گوید: نخور! می خواهی بخوابی، می فرماید: بلند شو نماز بخوان!

3. سراشیبی ها: در سراشیبی ها گفته می شود مواظب باشید که خطر دارد، می گویند با دند? سنگین راه بروید. کسی که در سراشیبی دنده را خلاص کند خیلی ناشی است. زیرا خلاص کردن دند? ماشین در سرازیری مساوی است با پایین درّه رفتن. اما سراشیبی زندگی کجاست؟

زمانی که عصبانی می شوید رو به سراشیبی قرار گرفته اید. اگر ترمز را رها کنی فحش، اختلاف، درگیری و قتل نتیج? مستقیم آن خواهد بود. در روزنامه ای نوشته شده بود که در تهران خانمی بالای پشت بام 14 طبقه ای می رود تا خودش، و بچه های ده ساله و هفده ماهه اش را پایین پرت کند. بچ? ده ساله از دستش فرار کرده بود؛ اما بچ? خردسالش نیز از دنیا رفته است. چقدر در روزنامه ها گزارش داده می شود که ادمی سوزانده شده و یا مُثله شده است و یا کسی به دست بستگانش قطعه قطعه شده است. بنابراین، سراشیبی زندگی غضب و شهوت است. به خانمی گفته می شود که چرا شوهرت را کشتی؟ می گوید: با پسر خاله ام رفیق شدم، او گفت: اول شوهرت را بکش تا بعد با هم زندگی کنیم. نادان! بچه و همسرش را خفه کرده است. چه کارها و جنایاتی در همین کشور خودمان اتفاق می افتد. حالا کشورهای دیگر بماند که چه وقایعی اتفاق می افتد. شما صفح? حوادث روزنامه را ببینید، هیچ روزی نیست که از این حوادث نباشد.

شیطان به حضرت نوح (ع) گفت: من سه جا هستم که آنجا سراشیبی است و مواظب باش. یکی آن جایی که عصبانی می شوید؛ دیگری جایی که با نامحرم خلوت می کنید؛ و دیگری جایی که می خواهید قضاوت کنید.

4. دست اندازها: زندگی دست اندازهایی نیز دارد. یک وقت در اوج جاد? صاف می بینید چاله ای درست شده است، حالا یا با باران درست شده یا آسفالت چاک خورده، یا شهرداری و ادار? راه مانع گذاشته است. در حالی که سرعتت 120 است یک باره می بینی رو به رویت مانع است. رانند? خوب کسی است که بتواند خودش را در این موضع کنترل کند. در جاد? صاف زندگی می گویند بچ? هجده ساله ات از دنیا رفته است، این دست انداز است. آقا، همسرت مبتلا به تومور مغزی شده است. خانه ات اتش گرفته است. این امور همان دست اندازهایی است که در فضای آرام زندگی برای بسیاری پیش خواهد آمد؛ اما برای چه این امور پیش می آید؟ در جواب قرآن می فرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ»؛ همه برای امتحان بشر است.

حالا با توضیحی که گفته شد تقوا به چه معناست؟ تقوی، یعنی اینکه در صافی، سربالایی، سراشیبی و در دست انداز جاد? زندگی خودت را کنترل کنی. آقایانی که راننده هستند، بدانند که من تقوا را معنی می کنم به رانندگی در جاد? زندگی؛ یعنی اینکه شما در جاد? صاف و اتوبان حواستان جمع باشد تا خوابتان نبرد. در سربالایی حواستان باشد که خسته نشوید و کم نیاورید و عقب گرد نداشته باشید. در سراشیبی حواستان باشد که دنده را خلاص نکنید و تند نروید. در دست انداز نیز حواستان جمع باشد که با سرعت رد نشوید ممکن است فنر بشکند و بالاخره در عافیت ها، خواب نروید و در غفلت نمانید.

در سربالایی ها در عبادات کم نیاور. کوتاهی در نماز، خمس، روزه، حج، زکات را توجیه نکن. در صدد جبران آن باش. در سراشیبی غضب و شهوت خودت را نباز. دند? ماشینت را خلاص نکن. در شهوت اگر کنترل خود را از دست دادی دیگر تمام است، با یک نگاه و یک کلام ممکن است عاقبتت بسوزد و دود گردد.

در دست اندازها نیز مواظب باش تا فنر جریان زندگی ات نشکند. امام حسین (ع) این همه مصیبت دید اما فرمود: «رِضَی اللهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْت»؛ رضای خدا رضای ما اهل بیت است. زهرای مرضیه (ع) این همه سختی کشید فرمود: «الْحَمْدُللهِ عَلَی نَعْمَائِهِ وَ الشُّکْرُللهِ عَلَی آلا?ئِه» بار خدایا! شکر به این نعمت هایی که به من دادی. چنین بود که هجده آیه از سور? «هل اتی» در شأن فاطمه زهرا (ع) و خاندانش نازل شد. شاه بیت سور? هل اتی این جمله است: «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»؛ برای خدا اطعام کردیم. «لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا»؛ ما نه جزایی می خواهیم و نه مزدی، تنها برای خدا آن را انجام دادیم. البته خداوند تبارک و تعالی رها نمی کند. او خودش می داند با کارهای نیک شما چه کند، بنده پروری را جناب حضرتش به نیکی می داند.

از امیرالمؤمنین سؤال کردند که تفسیر آیه: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا». چیست؟ این آیه خیلی عجیب است! در جلد دوم مسند امام علی (ع) که این مسند در چند جلد به چاپ رسیده، دیدگاه های تفسیری حضرت (ع) را یعنی آیاتی را که علی (ع) تفسیر کرده نویسند? محترم مرحوم آقای قبانچی ذکر کرده است.

حضرت علی (ع) فرمود: إِنَّ اللهَ أَعْطَی الْمُؤْمِنَ ثَلا?ثَ خِصَالٍ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤمِنینَ، المَهابَّةَ فِی صُدُورِ النَّاسِ، الفَلَحَ فِی الاخِرَةِ».

امیرالمؤمنین در جواب این طور فرمود: «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْم?نُ وُدًّا»؛ یعنی اگر انسان بین خودش و خدا را اصلاح کند، خداوند تبارک و تعالی سه چیز به او می دهد: 1- او را در دل مردم محبوب قرار می دهد؛ 2- نزد دشمن به او ابهت می بخشد 3- در آخرت رستگارش خواهد نمود.

از تشییع جناز? امام (رضوان الله علیه) معلوم بود که پیش مردم محبوبیت دارد و خود ایشان می فرمود: افسری که من را به تهران می برد از ترس می لرزید، در حالی که او مسلح و من بی سلاح بودم. آن ها ده – بیست نفر بودند و من یک نفر، افسرده می گفت: نمی دانم چیه! در حالی که من آدم های زیادی را دستگیر کرده ام؛ اما من از شما می ترسم. «شوالت نازده» وقتی در جماران خدمت امام آمد و نشست، زمان برگشت از او سؤال کردند: چه چیز امام تو را جذب کرد؟ گفت: ابهتش. این پیرمرد چقدر باعظمت است! چنان که در پایان دیدیم همین امام فرمود: با قلبی آرام و مطمئن از میان شما می روم. بدین روی اگر تقوا در عافیت ها، در سربالایی ها، در سراشیبی ها و مصیبت ها رعایت گردد رحمت الهی قرین اهل آن خواهد شد.

خلاص? عرضم این شد: اولین آیه ای که حضرت زهرا در خطب? فدکیه به آن استشهاد کرده، آی? 102 آل عمران «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ...» است. که در ذیل آن حضرت می فرمایند: مردم! تقوا داشته باشید! اگر تقوا داشتید، حق پیغمبر و وصی او را غصب نمی کردید. اگر تقوا داشتید فدک را غصب نمی کردید، اگر تقوا داشتید حرمت پیغمبر را نگه می داشتید.

دومین پیام زهرای مرضیه (ع) ذیل آی? «اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» این است که مردم! سعی کنید مسلمان بمیرید و عاقبت به خیر از دنیا بروید. چرا حضرت زهرا این آیه را خواند؟ برای اینکه می خواست بفرماید: ای کسانی که در این حادثه سکوت یا عمل خلاف انجام دادید! نه تقوا دارید و نه مسلمانید. علت استشهاد به این آیه این است که اگر کسی حریم تقوا را رعایت کند آزارش به خاندان رسول خدا نمی رسد.



 . آل عمران، 102.

 . این کتاب در قرن سوم توسط ابن طیفور نوشته شده است.

 . بحارالانوار، ج29، ص 216؛ احتجاج، ج1، ص 97.

 . قصص، 21.

 . قصص، 22.

 . احزاب، 23.

 . آل عمران، 33.

 . کهف، 9.

 . بحارالانوار، ج29، ص 223؛ احتجاج، ج1، ص 100.

 . آل عمران، 102.

 . قال ابو عبدالله (ع): قَالَ الْمُنْجِیَاتُ إِطْعَامُ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءُ السَّلامِ وَ الصَّلاةُ بِاللَّیْلِ وَ النَّاسُ نِیَامٌ (کافی، ج4، ص 51).

 . فرقان، 28.

 . تفسیر نمونه، ج15، ص 68.

 . فرقان، 27.

 . علق، 7 – 6.

 . بحارالانوار، ج29، ص 223؛ احتجاج، ج1، ص 97.

 . واقعه، 25.

 . انبیاء، 26.

 . بحارالانوار، ج11، ص 318.

 . بقره، 155.

 . بحارالانوار، ج44، ص 366.

 . بحارالانوار، ج43، ص 85؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3.

 . انسان، 9.

 . مریم، 96.

 . الکافی، ج8، ص 234؛ بحارالانوار، ج65، ص 16؛ الخصال، ج1، ص 139.

 






نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92 اسفند 26 توسط منبر مکتوب
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin