سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منبر مکتوب

اشتباه پیامبران چه حکمی دارد؟ مثلا اشتباه حضرت آدم(ع) یا حضرت یوسف(ع) یا قتل غیر عمد حضرت موسی(ع)؟

عصمت پیامبران همگانى است و حضرت آدم(ع) نیز فاقد آن نبوده است؛ لیکن براى روشن شدن این مسأله باید مطالب زیر را به دقت مورد بررسى قرار داد:
اوامر و نواهى الهى دو قسم است: الف. مولوى یا قانونى، ب. ارشادى.
قسم اول تکلیف آور است و خداوند به طور جدى خواستار انجام آن مى باشد و براى انجامش پاداش و در مقابل ترک آن عذاب قرار داده است.
قسم دوم در حقیقت تکلیفى از ناحیه پروردگار نیست،؛ بلکه خداوند بدان وسیله آدمى را به حکم عقل یا واقعیتى تکوینى که نتیجه آن عمل است - ارشاد مى کند؛ مانند طبیبى که به مریض دستور مى دهد فلان غذا را نخور. این دستور یک تکلیف قانونى نیست که اگر خلاف کند او را به مجازات رسانند؛ بلکه به این معنا است که تخلف از آن با بهبودى او ناسازگار است. بهشتى که آدم در آن بوده، مرحله ماقبل تکلیف و تشریع بوده است و نهى جنبه ارشادى داشت؛ زیرا آن درخت داراى ویژگى و اثر تکوینى خاصى بوده که چون از آن خوردند، به فرموده قرآن: «فبدت لهما سواتهما». از این رو شرایط زیستى دیگرى براى آنان لازم شد. بنابراین حضرت آدم مرتکب گناه تکلیفى نشده، ولى درعین حال عمل او متناسب با آن مقام منیع آموزگارى ملائک نبوده است. از این رو هم از آن مقام بلند تنزل یافت و هم دیگر آن بهشت جاى مناسبى براى او نبود. از همین جا معناى آیاتى مثل: «فعصى آدم ربه فغوى»و ... روشن مى شود که این عصیان نه عصیان به معناى گناه است؛ بلکه سرپیچى در مقابل نهى ارشادى است که شایسته جایگاه رفیع او نبوده

.
توبه آدم-علیه السلام-
توبه به حسب حال انسان ها متفاوت است و همه انبیا و اولیا پیوسته در درگاه الهى بر توبه و استغفار مشغول بوده اند؛ زیرا:
الف. توبه و انابه فرد از بهترین شیوه هاى تواضع دربرابر پروردگار است.
ب. اولیاى خدا حتى کارهاى نیکشان را در مقابل جلالت و عظمت پروردگار ناچیز و مایه شرمندگى مى دانستند و توبه مى کردند.
ج. توبه مردم عادى از گناه است؛ ولى اولیا و اوصیا از اینکه ذره اى از خدا غافل شوند توبه مى کردندبراى آگاهى بیشتر ر.ک: هاشمى نژاد، سیدعبدالکریم، رهبران راستین
بهترین دلیل بر اینکه عصیان حضرت آدم در برابر نهى مولوى و قانونى خداوند نبود، این است که بعد از آیه «و عصى آدم ربه فغوى» بلافاصله قرآن مجید مى فرماید: «ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَیْهِ وَ هَدى » سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و [وى را ]هدایت کرد طه (20)، آیه 122 و 123برگزیدگى شخصیتى از سوى خداوند؛ نشانه مقام بلند او است و اگر خطایى از او سر زده، در حد گناه و از بین رفتن عصمت نبوده است. در صورتى که اگر نافرمانى در برابر دستور مولوى و قانونى بود، از ظلم هایى است که با مقام پیامبرى سازگار نیست؛ چنان که درداستان حضرت ابراهیم(ع) خداوند به طور کلى فرموده است: «لاینال عهدى الظالمین»؛ بقره (2)، آیه 24. «پیمان (امامت و پیامبرى) من به بیدادگران نمى رسد». براى آگاهى بیشتر ر.ک: طباطبایى، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، آیه 124 سوره بقره
دلیل دیگر بر اینکه عصیان حضرت آدم(ع) در حد گناه نبوده است، این است که هیچ گاه خداوند وعده عذاب در برابر آن نداده و تنها به مشقت و رنج دنیایى اشاره فرموده است. در «سوره طه» مى خوانیم: «فلا یخرجنکما منالجنة فتشقى»؛ «[شیطان ]شما[=آدم و حوا] را از بهشت خارج نسازد که به رنج و سختى مى افتید» ر.ک: همان، ج 14، ص 222-218.
حضرت موسی-علیه السلام-
آنچه از حضرت موسى سر زد ترک اولائى بیش نبود، و روشن است که ترک اولى به معنى کارى است که ذاتاً حرام نیست بلکه موجب مى شود که کار خوبتر ترک گردد بى آنکه خلافى انجام شده باشد. و موسى(ع) با این عمل، خودش را به زحمت انداخت چرا که قتل یک قبطى بتوسط موسى چیزى نبود که فرعونیان به آسانى از آن بگذرند. و اضافه بر آن اینکه حضرت موسى(ع) در دعواى مرد قبطى و مرد بنى اسرائیل قصد کشتن مرد قبطى را نداشت، و این عدم قصد موسى نه به خاطر آنکه آنها مستحق قتل نبودند بلکه به خاطر پى آمدهایى که این عمل ممکن بود براى موسى و بنى اسرائیل داشته باشد. و اینکه حضرت موسى(ع) بعداز کشته شدن مرد قبطى گفت قالَ هذا مِنْ عَمَلِ اَلشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ{I28:15I} منظور این است که در آن شرایط اقدام به چنین کارى مصلحت نبود، و همانطور هم شد، یعنى همین عمل سبب شد که موسى دیگر نتواند در مصر بماند و راه مدین را پیش گرفت. لذا اصل عمل «کشته شدن قبطى» مسأله مهمى نبوده، چرا که جنایتکاران فرعونى مفسدان بى رحمى بودند که هزاران نوزاد بنى اسرائیل را سربریدند و از هیچگونه جنایت بر بنى اسرائیل ابا نداشتند و به این ترتیب افرادى نبودند که خونشان مخصوصاً براى بنى اسرائیل محترم باشد. تنها مشکلى که براى علماى تفسیر ایجاد شده است این است که چطور حضرت موسى با داشتن مقام عصمت مى گویدقالَ هذا مِنْ عَمَلِ {I28:15I}.... رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی{I28:16I}. جواب این سؤال نیز در توضیح بالا آمد که منظور از جمله«هذا مِنْ عَمَلِ اَلشَّیْطانِ»{I28:15I} که موسى(ع) مى گوید؛ وارد این ماجرا شدن و نزاع و جدال مرد بنى اسرائیلى و مرد قبطى که منجر به کشته شدن مرد قبطى مى شود و اینکه مى گوید {/Bرَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی{I27:44I}...مسلماً موسى(ع) گناهى مرتکب نشد بلکه در واقع ترک اولائى از او سرزد و بى احتیاطى کرد و خود را به مشقت و زحمت و درد سر انداخت. در حدیثى نیز از امام على بن موسى الرضا(ع) در تفسیر این آیات آمده است که امام فرمود: «منظور از جملههذا مِنْ عَمَلِ اَلشَّیْطانِ{I28:15I}نزاع و جدال آن دو مرد با یکدیگر بوده که عمل شیطانى محسوب مى شده، نه عمل موسى، و منظور از جمله رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی{I28:16I} این است که من خود را در آنجا که نباید بگذارم گذاردم، من نباید وارد این شهر مى شدم، و منظور از جمله«فَاغْفِرْ لِی»I28:16I} این است که مرا از دشمنانت مستور دار تا بر من دست پیدا نکنند (و یکى از معانى غفران پوشانیدن است)، (تفسیر نمونه، جلد 16، صفحه 42، 43، 44، 45). بنابراین حضرت موسى(ع) مرتکب گناهى نشد که با مقام عصمت آن حضرت منافات داشته باشد بلکه کشتن مرد قبطى را که در آنجا نیز قصد کشتن نداشت ترک اولى بود و بى احتیاطى از طرف آنحضرت به حساب مى آید. که براى خودش مشکل ایجاد کرد.
[
پایان کد انتخابی]

حضرت یوسف -علیه السلام-
هر چند در این مورد روایتی وجود دارد ولی این مطلب با اصل مستحکم و متقن عصمت انبیا -ع- و از جمله عصمت حضرت یوسف -ع- که در سوره یوسف به این عصمت تصریح شده منافات دارد و چنین عملی از ساحت قدس انبیا -ع- به دور است و به همین خاطر نمی توان این مطلب را پذیرفت . غرور داشتن و عدم رعایت ادب آن هو در برابر پدر بزرگواری همچون یعقوب نبی -ع- از مومنان معمولی نیز سر نمی زند تا چه رسی به پیامبر بزرگی مانند حضرت یوسف -ع- .

 






نوشته شده در تاریخ جمعه 92 دی 13 توسط منبر مکتوب
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin