سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منبر مکتوب

 

مسئله‌ قرض گرفتن حضرت علی (ع) از یک یهودی برایم قابل هضم نیست و دون شأن ایشان می‌دانم.

 در متن سؤال بیان شده است: آنها که خود ثروت داشتند و به دیگران نیز بذل و بخشش می‌نمودند ...، مضافاً بر این که چرا یک یهودی و چرا همان را به دیگران دادند، مگر در بخشش نیز امر به میانه‌وری نشده است « وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَلاَ تَبْسُطْهَا ... »؟

ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: نباید مسائل را فقط از نگاه احساسی مورد مطالعه قرار داد. گاهی از همین راه وارد می‌شوند تا اذهان را نسبت به بسیاری از وقایع تاریخی دچار شک و شبهه کنند. مثلاً می‌گویند: یقیناً امام حسین علیه‌السلام به دشمنان نفرموده که شما با من دشمنی دارید، پس این طفل را ببرید و سیرابش کنید. حال بحث ما این نیست که چنین اتفاقی افتاده یا خیر؟ بلکه می‌گوییم: اگر چنین نموده باشند نیز نه تنها دون شأن ایشان نیست، بلکه به تکلیف امام بودن، پدر بودن و انسان بودن خود عمل کرده‌اند. طفل صغیر است و تأمین آب و خوراک او بر پدر است    .

چه کسی گفته که قرض گرفتن، دون شأن یک امام معصوم [ع] می‌باشد؟ مگر قرض گرفتن یا متقابلاً قرض دادن کار بدی است؟ و حال آن خداوند متعال در قرآن کریم قرض به دیگران را قرض به خود قلمداد نموده است، چنان چه نصرت به دیگران را نصرت به خود محسوب می‌نماید و وعده‌ی نصرت متقابل الهی می‌دهد.

 


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95 دی 12 توسط منبر مکتوب

آتـــــش بگیر تا که ببینی چه می کشم/احساس سوختن یه تماشا نمی شود


بابی انتم و امی و نفسی و مالی و اهلی لکم الفداء یا اهل بیت النبوه


اربعین لاله های  آذربایجانی و شهدای اربعین حسینی در حله زائرین حضرت دوست سلطان صریر ارتزاق آقا جان علی ابن موسی الرضا و قبله العشاق و کعبه المشتاق آقا جان ابا عبد الله الحسین علیه السلام ؛ که در حادثه دلخراش تصادف قطار تبریز - مشهد و انفجار تروریستی در حله عراق ، به مقصد بهشت وصال و قرب حضرت حق جل و اعلی ، را به ساحت مقدس حضرت بقیه الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف ، مقام معظم رهبری ، مراجع عظام  و بازماندگان ایشان و هیات حسینی سراسر ایران اسلامی تسلیت عرض می نماییم. و برای بازماندگان آن مرحومین در جوار امام رئوف ، اجر جزیل و صبر جمیل از خدای مهربان خواستاریم.






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95 دی 12 توسط منبر مکتوب

 

 

طرح شبهه :

مردم مدینه نسبت قومی و خویشاوندی با پیامبر داشتند مادر پیامبر از آنجا بود و مادر عبدالمطلب (سلمی) نیز از قبیله قدرتمند خزرج بود به همین خاطر مردم مدینه (مخصوصا خزرج) خودشان را اخوال رسول (یعنی داییهای پیامبر) می دانستند.

افزون بر همه اینها پیامبر اکرم (ص) توانستند هزارا نفر فدایی تربیت نمایند که حاضر بودند در راه خدا و دفاع از ایشان و خانواده شان جانهایشان را فدا کنند. در صورتی که این مطلب دروغ را که دشمنان اسلام درست کرده اند بپذیریم چه شد که بنی هاشم، سیلی خوردن دختر رسولخدا و آتش گرفتن در خانه، کشته شدن محسن شش ماه و... را ببینید؛ ولی به یک باره لب فرو بسته و کوچکترین اعتراضی ننمایند؟

آنهمه مسلمان مخلص و فدایی و مخصوصا مردم مدینه که با پیامبر رابطه خویشاوندی و قومی داشتند چه شد همه یکپارچه سکوت نموده کوچکترین حرف و اعتراضی ننمودند؟

 

 


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95 دی 5 توسط منبر مکتوب

طرح شبهه

طبق روایت شیعیان، حضرت زهرا رضی الله عنها پس از بازگشت از مسجد و ایراد خطبه در آنجا به علی رضی الله عنه عتاب نمودند که شما مانند جنین در خانه نشسته ای و آن ها حق من و تو را غصب کردند. مگر شما معتقد نیستید که فاطمه زهرا معصوم است، آیا یک معصوم با معصوم دیگر دعوا میکند؟

اصل روایت   :

 فَلَمَّا اسْتَقَرَّتْ بِهَا الدَّارُ، قَالَتْ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَعلیه السلام یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْکَ السَّلامُ اشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِینِ، وَقَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِینِ، نَقَضْتَ قَادِمَةَ الْأَجْدَلِ، فَخَانَکَ رِیشُ الْأَعْزَلِ، هَذَا ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ یَبْتَزُّنِی نَحِیلَةَ أَبِی وَبُلْغَةَ ابْنَیَّ، لَقَدْ أَجْهَرَ فِی خِصَامِی، وَأَلْفَیْتُهُ أَلَدَّ فِی کَلامِی، حَتَّی حَبَسَتْنِی قَیْلَةٌ نَصْرَهَا، وَالْمُهَاجِرَةُ وَصْلَهَا، وَغَضَّتِ الْجَمَاعَةُ دُونِی طَرْفَهَا، فَلا دَافِعَ وَلا مَانِعَ، خَرَجْتُ کَاظِمَةً، وَعُدْتُ رَاغِمَةً، أَضْرَعْتَ خَدَّکَ یَوْمَ أَضَعْتَ حَدَّکَ، افْتَرَسَتِ الذِّئَابُ وَافْتَرَشْتَ التُّرَابَ، مَا کَفَفْتَ قَائِلًا، وَلا أَغْنَیْتَ بَاطِلًا، وَلا خِیَارَ لِی، لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَنِیئَتِی [هَیْنَتِی ]، وَدُونَ زَلَّتِی، عَذِیرِی اللَّهُ مِنْکَ عَادِیاً، وَمِنْکَ حَامِیاً، وَیْلایَ فِی کُلِّ شَارِقٍ، مَاتَ الْعَمَدُ، وَوَهَتِ [وَهَنَتِ ] الْعَضُدُ، شَکْوَایَ إِلَی أَبِی، وَعَدْوَایَ إِلَی رَبِّی، اللَّهُمَّ أَنْتَ أَشَدُّ قُوَّةً وَحَوْلًا، وَأَحَدُّ بَأْساً وَتَنْکِیلًا.

 


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95 دی 5 توسط منبر مکتوب

آیا عرفان شیعی ریشه در عرفان هندی دارد که می‌گوید عرفان همان تصوّف است؟

در پاسخ این سؤال لازم است ابتدا، عرفان شیعی و عرفان هندی مورد بحث قرار گیرد و سپس  وجه تمایز این دو بیان گردد، آن گاه از ارتباط و عدم ارتباط عرفان شیعه با تصوّف سخن به میان آید.

عرفان شیعه:
در مذهب شیعه گروه خاصی به نام «عرفا» که دارای فرهنگ و آداب خاص و مخالف عامه مسلمین باشد دیده نشده و همواره در میان شیعه کسانی بوده و هستند که هیچ امتیاز ظاهری با دیگران ندارند. و در عین حال عمیقاً خداترس و اهل سیر و سلوک عرفانی می‌باشند که بیشتر فقها و مراجع معظم تقلید با پیروی از مکتب اهل بیت  ـ علیهم السلام ـ چنین می‌باشند. ولکن برخی از آنها در این رابطه از دیگران پیشی گرفته و در اوج عرفان به معنی دقیق آن قرار دارند. در این راستا می‌توان به بزرگان ذیل اشاره نمود: علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان، حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی، آیت الله شاه‌‌آبادی، میرزا مهدی آشتیانی، میزرا جواد ملکی تبریزی، مرحوم آقا سیدعلی قاضی، آقا محمدرضا قمشه‌ای، میرزا ابوالحسن جلوه، بهاری همدانی، ملا حسین‌علی همدانی، سید احمد کربلایی، و سید علی شوشتری، هر کدام از این بزرگان در قلة زهد و پاکی نفس بوده و سراسر زندگیشان اُنس با خدا و معنویت بوده و هیچ نقطة ضعفی را کسی در آنان سراغ نداشته و ندارند.

 


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95 دی 5 توسط منبر مکتوب

تکبر و خود بزرگ‌بینی، شهرت طلبی و غرور از جمله بیماری‌های اخلاقی است که هم در دنیا و هم در آخرت پیامدهای منفی و زیانبار برای انسان به همراه دارد. در آیات قرآن و روایات ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ  به آثار و پیامدهای این صفات تصریح شده و آمده است که انسان‌ها در طول تاریخ به دلیل این صفات پست و نامطلوب به چه مشکلاتی در زندگی فردی و اجتماعی خود دچار شده اند.[1] یکی از بارزترین مصداق‌های تکبر و خود بزرگ‌بینی و مبتلا شدن به انحرافات فکری، داستان ابلیس است که در قرآن بارها به آن پرداخته شده و از آن سخن به میان آمده است. انحرافات فکری در واقع زیر بنای این رذایل اخلاقی است. وقتی خداوند از ملائکه خواست تا در برابر آدم سجده کنند، همه سجده کردند جز ابلیس، ابلیس مبتلا به تکبر و خود بزرگ‌بینی شده و فکر می‌کرد که از نظر خلقت و آفرینش از آدم بهتر است.[2]
در واقع زیر بنای تکبر و غرور نیز انحرافات فکری است. این نخستین گناهی است که در جهان به وقوع پیوست، گناهی که سبب شد فردی همچون ابلیس که سالیان دراز و به تعبیر امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ  در خطبة قاصعه شش هزار سال خدا را عبادت کرده بود، به سبب تکبر و غرور و به دلیل انحرافات فکری،  تمام عبادات و اعمال او بر باد رفت و از آن مقام والا که هم نشین با فرشتگان و مقام قرب خدا بود، یکباره سقوط کرد، و درست به همین دلیل خدا او را خوار و ذلیل و پست گردانید.
علی ـ علیه السّلام ـ  در این باره می‌فرماید: «الا ترون کیفَ صغَّرهُ الله بتکبُّره و وضعَهُ بترَفّعِهِ فجعله فی الدنیا مدحوراً و اعدّلهُ فی الآخرةِ سعیراً»[3] آیا نمی‌بینید چگونه او را خداوند به سبب تکبرش، تحقیر کرد و بر اثر غرور و بلند پروازی بی‌دلیلش، وی را پست و خوار گردانید، از همین رو او را در دنیا مطرود ساخت و آتش بر افروختة دوزخ را در آخرت برای او مهیا نمود.
پس تکبر و خود بزرگ‌بینی بزرگ‌ترین گناه محسوب می‌شود. همان گونه که علی ـ علیه السّلام ـ  فرمود: «ایّاک و الکبر فانّهُ اعظمُ الذنوب»[4]. از تکبر بر حذر باش؛ زیرا که آن از گناهان بزرگ است و ریشه اصلی تکبر و خود بزرگ بینی نیز انحراف در عقیده و فکر است. فردی که فکر می‌کند بهتر از دیگران است، نسبت به آنها احساس برتری می‌کند؛ بنابراین باید ریشه‌ها و عوامل تکبر و خود بزرگ‌بینی و غرور را بشناسیم و اگر خواسته باشیم از بروز این صفات جلوگیری کنیم یا در خودمان اصلاح نماییم، باید ریشه‌های آن را قطع نماییم.

 


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95 دی 5 توسط منبر مکتوب

 

چرا گفته می شود:«کوچک ترین آیه قرآن، «مُدْهَامَّتَانِ»[1] است، در صورتی که حروف مقطعه،‌ مانند «ص» ، «طه»،‌«حم»و ... کوچک تر از آن هستند؟

قرآن دارای تقسیمات مختلفی از قبیل: جزء،‌حزب، سوره و آیه می باشد، که سؤال فوق در مورد قسم اخیر (آیه) است؛ بنابر این قبل از پرداختن به اصل بحث و پاسخ سؤال به عنوان مقدمه توضیحاتی درباره آیه ذکر می شود:
آیه در لغت به معنی علامت و نشانه روشن است؛[2]و در اصطلاح علوم قرآنی ‌«به قسمتی از کلمات قرآن که از محلی آغاز و به مقطعی ختم می شود‌، آیه گفته می شود؛ زیرا که آن، از نشانه های خداوند است.»[3] و این اصطلاح ریشه قرآنی دارد و در موارد چندی به کار رفته است؛ مانند: ‌«المر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ ».[4]
صاحب نظران در علوم قرآنی راه شناخت آیات قرآن را توقیفی می دانند؛‌ یعنی این که معتقدند:‌ خود شارع مقدس (پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ ) آیات قرآن را معین کرده است‌و دست دیگران در این امر دخیل نبوده است.[5]

 


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95 دی 5 توسط منبر مکتوب

علت ورود حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ، به مسئله مهاجرت برادر بزرگوارش حضرت امام رضا  ـ علیه السّلام ـ به ایران مربوط است. یعنی در راستای سفر آنحضرت انجام گرفته.
مأمون در سال 200 هـ .ق امام رضا  ـ علیه السّلام ـ را به مرو فرا خواند و بنا به نقلی بعد از استقرار آن حضرت در ایران نامه‌ای خطاب به خواهر گرامی‌اش حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ مرقوم فرمودند و آن را توسط یکی از غلامانش به مدینه منوره ارسال فرموده است. امام  ـ علیه السّلام ـ به غلامش دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن نوشته را به مدینه برساند. غلام خود را به مدینه منوره رسانید و نامه امام هشتم را به خدمت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ تسلیم نمود. و آن حضرت به مجرد رسیدن نامه برادرش خود را آماده سفر نمود. این روایت در کتابهای دست اول و قدیمی ذکر نشده است.[1]

 


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95 دی 5 توسط منبر مکتوب

 

قانون‌گذار ثبت نکاح در دفتر رسمی ازدواج را لازم شمرده است و هدف از این الزام، آسان کردن اثبات نکاح و حمایت از حقوق کودکان و نیز بانوان (حق نفقه ...) است. ثبت نکاح در دفتر اسناد رسمی از بسیاری گفتگوهای ناهنجار و بی‌نظمی دربارة انکار ازدواج و نسب می‌کاهد و به استواری بنیان خانواده و ایجاد نظم در جامعه کمک می‌کند. به همین دلیل، در ماده یک قانون ازدواج سابق مقرر کرده بود: «... هر ازدواج و طلاق و رجوع باید در یکی از دفاتر... به ثبت برسد و چنانچه مرد و عاقدی که از اجرای این تکلیف خودداری کنند از یک ماه تا شش ماه حبس» تأدیبی محکوم می‌شوند.»[1]
چنان‌که ملاحظه می‌شود، قانون ملزم کرده است که، هر ازدواج (دایم و موقّت) باید ثبت شود و چنانچه زوج یا عاقد (سردفتر) از ثبت آن خودداری نمایند به حبس تأدیبی محکوم می‌شود. لکن این مجازات طبق نظریّة شورای محترم نگهبان غیر شرعی تشخیص داده شده و به موجب این نظریّه: «مجازات متعاقدین و عاقد در عقد ازدواج غیر رسمی مذکور در مادّة یک قانون ازدواج ... شرعی نمی‌باشد.»[2] پس طبق نظریّة شورای محترم نگهبان افرادی که واقعة «ازدواج» را در دفتر رسمی ازدواج ثبت نکنند، مجازاتش غیر شرعی است.
امّا با توجّه به اهمیّت ثبت این وقایع و لزوم ضمانت اجرای کیفری آن، نظریّة شورای محترم نگهبان قابل انتقاد بود، لذا قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده) این اشکال را رفع و برای عدم ثبت ازدواج «دایم» حبس تعزیری تا یک سال را مقرر نموده است. لکن این مادّه فقط برای مردی که اقدام به ازدواج «دائم» کرده است مجازات تعیین کرده و شامل عدم ثبت ازدواج «موقّت» نمی‌شود.[3]
لذا قانون‌گذار افراد را به ثبت وقایع و اعمال حقوقی در دفاتر رسمی مربوط ملزم کرده است و در برخی موارد در صورت تخلّف، مجازت‌هایی را تعیین کرده است. امّا در خصوص ثبت ازدواج، طبق قانون مجازات اسلامی، تنها عدم ثبت ازدواج «دائم» پیامد کیفری دارد، امّا عدم ثبت ازدواج «موقّت» با توجّه به نظریّة شورای محترم نگهبان و تصریح قانون مجازات اسلامی، چنانچه از لحاظ شرعی «ازدواج موقّت» درست انجام گرفته باشد, از نظر قانونی هیچ‌گونه مسئولیت کیفری به خاطر ثبت نکردن آن، متوجّه افراد نخواهد بود.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. حقوق مدنی خانواده، ناصر کاتوزیان، ج اول.
2. مختصر حقوق خانواده، سید حسین صفایی و اسدالله امامی، تهران، دادگستر 1376.

پی نوشت ها:
[1] . قانون اصلاح، قانون ازدواج، مصوّب 29 / 2 / 1316 ش، مادة 1.
[2] . روزنامة رسمی، ش 11502، مورّخ 3 / 6 / 1363.
[3] . صفایی، سید حسین، امامی، اسدالله، مختصر حقوق خانواده، تهران: دادگستر 1376، ص51و52.






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95 آذر 21 توسط منبر مکتوب


بی‌تردید یکی از نیرومندترین غرایز، نیروی شهوت و غریزة جنسی است که از ابتدای زندگی در وجود آدمی نهفته است این غریزه تا زمان بلوغ همچنان دوران آرام و بی‌تحرکی را پشت سر می‌گذارد، امّا به مجرد شروع دوران نوجوانی، آرام آرام زمان بیداری و طغیان آن فرا می‌رسد و رفته رفته تمام وجود نوجوان و جوان را در برمی‌گیرد. و همه جوانان کما بیش با این وضعیت روبرو می‌شوند، بزرگترها نیز این دوره را پشت سر گذاشته‌اند. آنچه افراد با هم تفاوت دارند، در این است که برخی با ایمان قوی و عزم و ارادة استوار در برابر نیروی شهوت می‌ایستند و مقاومت می‌کنند، یعنی به شخصیت خود احترام قایل‌اند و لذا خود را به کارهای زشت و ناپسند آلوده نمی‌سازند، امّا عده‌ای هم وجود دارند که نمی‌توانند مقاومت کنند و نیروی شهوت را در خود کنترل نمایند. اگر در دوران جوانی نیروی شهوت قوی است، ارادة جوانان قوی‌تر از آن است.
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95 آذر 21 توسط منبر مکتوب
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin