سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منبر مکتوب

شبهه مسموم نشدن امام صادق(ع) و مرگطبیعی حضرت

آن حضرت علیه السّلام پس از آن که طولانى‏ ترین مدت را- نسبت به سایر امامان- در ارشاد مردم سپرى کرد، در سال 148 رحلت نموده و شیعیان را در غم سنگین و همیشگى ناشى‏ از فقدان‏ خود باقى‏ گذاشت‏. درباره‏ شهادت‏ امام‏

صادق‏ علیه‏ السّلام‏ روایتى‏ از منابع‏ اهل‏ سنت‏ نقل‏ شده‏ (1) اما ابو زهره‏ آن‏ را نادرست‏ شمرده‏ و براى‏ اثبات‏ نظر خود به‏ تمجید منصور از امام‏ صادق‏ علیه‏ السّلام‏ و اظهار تأسفش‏ از رحلت‏ آن‏ حضرت‏- که‏ یعقوبى‏ آن‏ را روایت‏ کرده‏- استناد

جسته‏ است‏. (2) او همچنین‏ این‏ اقدام‏ از طرف‏ منصور را، مخالف‏ روش‏ او در تحکیم‏ پایه‏هاى‏ خلافتش‏ مى‏داند. (3)

ولى باید گفت، هیچ‏کدام از این دو امر، نص تاریخى و دلیل بر عدم شهادت آن حضرت نیست؛ زیرا اظهار تأسف منصور به عنوان یک خلیفه- که نمى‏خواهد به ظاهر بپذیرد، امام صادق علیه السّلام به دستور وى به شهادت رسیده- امرى

کاملا طبیعى است و مشابه آن درباره مأمون نسبت به امام رضا علیه السّلام نیز وجود دارد و اصولا درباره سلاطین و قتلهاى سیاسى که به دستور آنان صورت مى‏گیرد، این رویّه امرى عادى است. همچنین حرکت منصور و کشتن شمار

زیادى از علویان و دشمنى صریح او با آنان که بدون وقفه ادامه داشت با استظهار ابو زهره از رفتار منصور، منافات دارد.

به عکس، فرض کشته شدن امام صادق علیه السّلام به دستور منصور، مطابق روشن حکومتى او بوده، چنانکه رویه معمول او در بر خود با دشمنانش نیز همین بوده‏ است، گرچه اقدامات این چنینى وى، در پس پرده و کاملا محرمانه

انجام مى‏گرفته تا او از عوارض جانبى آن در امان باشد. بنابراین اگر گزارشى تاریخى درباره مسموم شدن آن حضرت به دست منصور وجود داشته باشد، زمینه پذیرش آن بیشتر است تا انکار آن به دلیل اظهار تأسف منصور!(4)

این در حالی است که در منابع خود اهل سنت به کرات اشاره و حتی تصریح به دخالت منصور در قتل امام صادق(ع) شده است تا جایی که بر هر خواننده منصفی راه توجیه را می بندد. در ذیل به تعدادی از این منابع اهل سنت اشاره

می نماییم:

1- المسعودی فی مروج الذهب ج 2 ص 212.

2- ابن حجر فی صواعقه صفحة 120.

3- ابن الصباغ المالکی فی الفصول المهمة صفحة 243.

4- الشبراوی فی الاتحاف لحب الأشراف صفحة 54.

5- الشبلنجی فی نور الأبصار صفحة 144.

6- 7- و القرمانی فی تاریخه، و الخفاجی فی شرح الشفاء و و دیگرانی که ذکرشان موجب تطویل می گردد.(5)

پی نوشت ها:

 (1). الاتحاف بحب الاشراف، ص 147

(2). تاریخ الیعقوبى، ج 3، ص 117؛ الامام الصادق علیه السّلام، ابو زهره ص 67

(3). الامام الصادق علیه السّلام، ص 64

(4) حیات فکرى و سیاسى ائمه، جعفریان،326، امام صادق علیه السلام

(5) الإمام الصادق و المذاهب الأربعة، أسد حیدر،ج‏3،108    


امام صادق(ع)-مقتل-حمله به خانه ایشان و  

حمله شبانه به خانه امام صادق(ع)، نجات حضرت به واسطه پیامبر(ص)

 محمّد پسر ربیع وزیر دربار منصور گفت: منصور روزى در کاخ سبز که قبل از کشته شدن محمّد و ابراهیم آن را کاخ حمراء می نامیدند نشست. او در این محل روز معینى مى‏نشست که آن روز را روز کشتار نام داده بودند. از پى حضرت

صادق(ع) فرستاده بود تا از مدینه ایشان را بیاورند تمام روز را در آن کاخ بسر برد تا شب شد و مدتى نیز از شب گذشت در این موقع پدرم ربیع را خواست. گفت: میدانى که من چقدر به تو علاقه دارم وقتى پیش آمدى میکند هنوز زن و

فرزندم اطلاع ندارند به وسیله تو چاره‏جوئى میکنم. گفتم: این لطف خدا و شما است نسبت بمن و اینکه من نهایت خیرخواهى را نسبت به شما دارم گفت:

صحیح است. هم اکنون برو پیش جعفر بن محمّد پسر فاطمه زهرا علیها السّلام در هر حالى که بود بدون اینکه بگذارى وضع خود را تغییر دهد او را بیاور. با خود گفتم: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. واقعا چه پیش آمد بدى اگر من آن جناب را

بیاورم با این خشم که دارد او را خواهد کشت و آخرتم برباد میرود اگر بهانه‏اى بیاورم و این مأموریت را انجام ندهم من و اولادم را خواهد کشت و اموالم را متصرف مى‏شود اکنون بین دنیا و آخرت قرار گرفته‏ام. ولى دلم به دنیا متمایل شد.

محمّد گفت: پدرم ربیع مرا خواست که از همه فرزندانش سختگیرتر و بى‏رحم‏تر بودم، گفت: برو پیش جعفر بن محمّد درب نزن از دیوار بالا برو که لباس خود را تغییر ندهد ناگهان بر او وارد شو به همان حالى که هست آن جناب را بیاور.

من وقتى رفتم که چیزى از شب باقى نمانده بود نردبان گذاشتم و از دیوار وارد خانه آن جناب شدم وقتى وارد اطاقش شدم مشغول نماز بود و پیراهنى بر تن داشت‏ و حوله‏اى بر کمر بسته بود. نمازش را که

سلام داد عرض کردم بفرمائید امیر المؤمنین شما را میخواهد. گفت بگذار لباسهایم را بپوشم. گفتم: بمن اجازه نداده‏اند فرمود: اجازه بده بروم غسل کنم و خود را تمیز نمایم. گفتم: غیر ممکن است وقت خود را

نگیرید من نمیگذارم این وضع را کوچک ترین تغییرى بدهید.

همان طور سر و پاى برهنه با همان پیراهن و قطیفه‏اى که داشت ایشان را آوردم آن وقت بیش از هفتاد سال داشت. مقدارى که رفت از راه رفتن باز ماند و سخت خسته شد دلم بحال آن جناب سوخت

عرضکردم سوار شو. سوار قاطر یکى از همراهان من شد بالاخره پیش ربیع رفتم شنیدم منصور بپدرم میگفت دیر کرد و پیوسته او را بعجله وارد مینمود. همین که چشم پدرم ربیع بجعفر بن محمّد افتاد بآن حال گریه‏اش گرفت.

ربیع مردى شیعه مذهب بود امام صادق فرمود ربیع میدانم تو بما خانواده علاقه دارى بگذار دو رکعت نماز بخوانم و دعا کنم. عرض کرد بفرمائید. دو رکعت نماز مختصر خواند پس از نماز دعائى کرد که نفهمیدم چه بود ولى دعائى طولانى

بود منصور پیوسته در این مدت ربیع را سرزنش میکرد و بعجله وادار می نمود.

همین که دعاى طولانى امام تمام شد ربیع بازوى آن جناب را گرفته پیش منصور برد داخل ایوان که رسید ایستاد و لبهایش حرکت کرد بدعائى که من نشنیدم. او را وارد کرد مقابل منصور ایستاد. منصور گفت جعفر تو دست از حسد و

ستمگرى خود و آشوب بر بنى عباس بر نمیدارى خداوند پیوسته ترا گرفتار شدت حسد و رنج میکند ولى بآروزى خود نخواهى رسید.  


امام صادق(ع)-مقتل-کفن نمودن امام و...

جزئیات کفن امام صادق(ع) و روشن بودن چراغی در خانه شان

-یونس بن یعقوب از حضرت موسى بن جعفر(ع) نقل کرد که فرمود:

من پدرم را در دو پارچه مصرى معروف به شطوى که در آن ها احرام بسته بود کفن کردم و یکى از پیراهن هاى خود آن جناب و عمامه‏اى که متعلق به على بن الحسین علیه السلام بود و بردى که آن را چهل دینار خریدم.

-کافى- وقتى حضرت باقر(ع) از دنیا رفت حضرت صادق(ع) دستور داد در آن خانه‏اى که مى‏نشست چراغ روشن کنند. تا وقتى که حضرت صادق(ع) از دنیا رفت. موسى بن جعفر (ع) نیز همان کار را نسبت به خانه حضرت صادق(ع) کرد تا

وقتى آن جناب را به طرف بغداد بردند دیگر نفهمیدم چه شد.

متن عربی:

- الکافی سَعْدٌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ‏ أَنَا کَفَّنْتُ أَبِی فِی ثَوْبَیْنِ شَطَوِیَّیْنِ کَانَ یُحْرِمُ فِیهِمَا وَ فِی قَمِیصٍ مِنْ قُمُصِهِ وَ فِی عِمَامَةٍ کَانَتْ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع وَ فِی بُرْدٍ

اشْتَرَیْتُهُ بِأَرْبَعِینَ دِینَاراً.(1)

- الکافی الْعِدَّةُ عَنْ سَهْلٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ: لَمَّا قُبِضَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَمَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِالسِّرَاجِ فِی الْبَیْتِ الَّذِی کَانَ یَسْکُنُهُ حَتَّى قُبِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثُمَّ أَمَرَ أَبُو الْحَسَنِ ع بِمِثْلِ ذَلِکَ فِی بَیْتِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع حَتَّى

خَرَجَ بِهِ إِلَى الْعِرَاقِ ثُمَّ لَا أَدْرِی مَا کَان‏.(2)

منابع:

1.کافى ج 1 ص 475 و بحار الأنوار (ط - بیروت)،ج‏47،7    

2.المصدر السابق ج 3 ص 251 و أخرج الصدوق فی الفقیه ج 1 ص 97 و الطوسیّ فی التهذیب ج 1 ص 289 و بحار الأنوار (ط - بیروت)،ج‏47،7    


امام صادق(ع)-مقتل-وصیت های حضرت

وصیت های امام صادق در هنگام شهادت

-  ابو بصیر گفت خدمت ام حمیده رسیدم که او را به در گذشت‏ حضرت صادق علیه السّلام تسلیت بگویم. شروع به گریه کرد. من نیز از گریه او اشکم جارى شد. گفت اگر هنگام درگذشت حضرت صادق(ع) مى‏بودى چیز عجیبى مشاهده می کردى.

گفت حضرت صادق چشم باز کرد و فرمود هر کس با من خویشاوندى دارد بگوئید بیاید. همه را جمع کردیم. نگاهى به آنها نموده فرمود: «ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاة» به شفاعت ما نخواهد رسید کسى که نماز خود را

سبک شمارد.

- هشام بن احمر از سالمه کنیز حضرت صادق علیه السّلام نقل کرد که گفت من هنگام درگذشت آن جناب حضور داشتم. بی هوش شد همین که به هوش آمد فرمود به حسن بن على بن علی بن الحسین که مشهور بافطس بود هفتاد

دینار بدهید و به فلان کس فلان مبلغ و به فلانى این قدر.

عرض کردم آقا به کسى پول می دهى که با کارد به شما حمله کرد و قصد کشتن شما را داشت؟! فرمود نمی خواهى از کسانى باشم که خداوند درباره آن ها فرموده‏ وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ

الْحِسابِ‏- رعد آیه 21 کسانى که به دستور خدا مراعات حال خویشاوند می کنند و از خدا و حساب بد بیم دارند.- بلى سالمه! خداوند بهشت را آفرید و آن را خوش بو کرد که بوى خوش آن از دو هزار سال راه به مشام می رسد ولى بوى

بهشت را نافرمان پدر و مادر و قطع‏کننده رابطه‏ى خویشاوندى حس نخواهد کرد.


متن عربی:

-ثواب الأعمال مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْکُوفِیِّ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْمِیثَمِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ حَمِیدَةَ أُعَزِّیهَا بِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَبَکَتْ وَ بَکَیْتُ لِبُکَائِهَا ثُمَّ قَالَتْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَوْ رَأَیْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عِنْدَ الْمَوْتِ لَرَأَیْتَ عَجَباً فَتَحَ عَیْنَیْهِ


ثُمَّ قَالَ اجْمَعُوا لِی کُلَّ مَنْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَرَابَةٌ قَالَتْ فَلَمْ نَتْرُکْ أَحَداً إِلَّا جَمَعْنَاهُ قَالَتْ فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ.(1)

-الغیبة للشیخ الطوسی جَمَاعَةٌ عَنِ الْبَزَوْفَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنِ ابْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ أَحْمَرَ عَنْ سَالِمَةَ مَوْلَاةِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَتْ‏ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع

حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ أُغْمِیَ عَلَیْهِ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ أَعْطُوا الْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ هُوَ الْأَفْطَسُ سَبْعِینَ دِینَاراً وَ أَعْطِ فُلَاناً کَذَا وَ فُلَاناً کَذَا فَقُلْتُ أَ تُعْطِی رَجُلًا حَمَلَ عَلَیْکَ بِالشَّفْرَةِ یُرِیدُ أَنْ یَقْتُلَکَ قَالَ تُرِیدِینَ أَنْ لَا أَکُونَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ

اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏- نَعَمْ یَا سَالِمَةُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْجَنَّةَ فَطَیَّبَهَا وَ طَیَّبَ رِیحَهَا وَ إِنَّ رِیحَهَا یُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ أَلْفَیْ عَامٍ وَ لَا یَجِدُ رِیحَهَا عَاقٌّ وَ لَا قَاطِعُ رَحِم‏.(2)

منابع:

1.     ثواب الأعمال ص 205 و  بحار الأنوار (ط - بیروت)،ج‏47،2    

2.     غیبة الشیخ الطوسیّ ص 128و بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏47،2    

امام صادق(ع)-مقتل-آتش زدن درب خانه حضرت

آتش زدن در و خانه امام صادق(ع)

مفضل بن عمر گفت: منصور دوانیقى شخصى را فرستاد پیش فرماندار خود حسن‏ بن‏ زید که فرماندارى مکه و مدینه را به عهده داشت. به او پیغام داد که خانه جعفر بن محمّد(ع) را آتش بزند. خانه امام را آتش زدند. آتش بر در خانه و

اطاق ها رسید. حضرت صادق(ع) پاى بر روى آتش گذاشت و از روى آتش می رفت و می گفت «من پسر ریشه هاى زمین هستم من پسر ابراهیم‏ خلیل اللَّه هستم.»

متن عربی:

بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: وَجَّهَ أَبُو جَعْفَرٍ الْمَنْصُورُ إِلَى الْحَسَنِ بْنِ زَیْدٍ وَ هُوَ وَالِیهِ عَلَى الْحَرَمَیْنِ أَنْ أَحْرِقْ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ دَارَهُ فَأَلْقَى النَّارَ فِی دَارِ

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فَأَخَذَتِ النَّارُ فِی الْبَابِ وَ الدِّهْلِیزِ فَخَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَتَخَطَّى النَّارَ وَ یَمْشِی فِیهَا وَ یَقُولُ أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ‏ الثَّرَى‏ أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ ع‏.

منبع:

الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، 473

اما دل ها بسوزد...

قال المسعودى: فهجموا علیه و أحرقوا بابه، واستخرجواه منه کرهاً، و ضغطوا سیّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً.

پس به خانه علی(ع) حجوم بردند و درب خانه اش را سوزانیدند و در حالی که کراهت داشت او را از خانه بیرون کشیدند و سرور زنان فاطمه(س) را در کنار در زدند تا این که محسن را سقط کرد

  اثبات الوصیة:143.

امام صادق(ع)-مقتل-غسل و کفن حضرت توسط فرزندشان امام کاظم

غسل و کفن نمودن امام صادق(ع) توسط فرزندشان امام کاظم(ع)

یکى از راویان حدیث - و از اصحاب امام موسى کاظم صلوات اللّه و سلامه علیه - حکایت کند:

از آن حضرت شنیدم که فرمود: هنگامى که نشانه هاى مرگ بر پدرم امام جعفر صادق علیه السلام آشکار گردید، خطاب به من اظهار داشت :

اى پسرم ! کسى غیر از تو مرا غسل نمى دهد، همان طور که من خودم پدرم امام محمّد باقر علیه السلام را غسل دادم ؛ و او نیز پدرش امام سجّاد زین العابدین علیه السلام را غسل داد، چون که حجّت خدا را فقط حجّت او باید غسل دهد؛ و من خود، چشمان پدرم را بر هم نهادم و او را کفن کردم.

سپس پدرم ، امام جعفر صادق علیه السلام افزود: اى فرزندم ! پس از فوت من ، برادرت عبداللّه . ادّعاى امامت و خلافت مرا خواهد کرد، او را به حال خود واگذار؛ زیرا او اوّل کسى است که به من ملحق خواهد شد.

و هنگامى که امام صادق علیه السلام به شهادت رسید، فرزندش حضرت موسى کاظم علیه السلام او را غسل داده و کفن نمود.

ابوبصیر گوید: به حضرتش عرض کردم : یاابن رسول اللّه ! امسال شما و برادرت ، عبداللّه مناسک حجّ را انجام دادید؛ ولیکن عبداللّه یک شتر قربانى و نَحر کرد؟

حضرت فرمود: همین که حضرت نوح علیه السلام سوار کشتى شد، از هر موجودى یک جفت نر و مادّه داخل آن قرار داد؛ مگر زنازاده را که سوار کشتى ننمود.

ابوبصیر گوید: با شنیدن این سخن ، گمان بردم که امام علیه السلام خبر از مرگ خود مى دهد؛ ولى بر خلاف فکر و تصوّر من حضرت موسى کاظم علیه السلام اظهار نمود: برادرم عبداللّه ، بیش از یک سال زنده نمى ماند.

اصحاب، تاریخ آن روز را یادداشت کردند؛ و عبداللّه فرزند امام جعفر صادق علیه السلام بیش از یک سال ادامه زندگى نداد؛ و بلکه کمتر از آن قبل از پایان یک سال از دنیا رفت .

متن عربی:

و روى الحسن، قال: أخبرنا أحمد، قال: حدّثنا محمّد بن علیّ الصّیرفی، عن علیّ بن محمّد، عن الحسن، عن أبیه، عن أبی بصیر، قال: سمعت العبد الصالح (علیه السلام) یقول: لما حضر أبی الموت قال: یا بنی لا یلی غسلی غیرک، فإنّی غسّلت أبی، و غسّل أبی أباه، و الحجّة یغسّل الحجّة.

قال: فکنت أنا الذی غمّضت أبی، و کفّنته، و دفنته بیدی.

و قال: یا بنی، إنّ عبد اللّه أخاک یدّعی الإمامة بعدی، فدعه، و هو أوّل من یلحق بی من أهلی. فلمّا مضى أبو عبد اللّه (علیه السلام) أرخى أبو الحسن ستره، و دعا عبد اللّه إلى نفسه.

قال أبو بصیر: جعلت فداک، ما بالک حججت العام‏، و نحر عبد اللّه جزورا؟

قال: إنّ نوحا لما رکب السفینة و حمل فیها من کلّ زوجین اثنین، حمل کلّ شی‏ء، إلّا ولد الزنا، فإنّه لم یحمله، و قد کانت السفینة مأمورة، فحجّ نوح فیها، و قضى مناسکه.

قال أبو بصیر: فظننت أنّه عرّض بنفسه، و قال: أما إنّ عبد اللّه لا یعیش أکثر من سنة. فذهب أصحابه حتّى انقضت السنة. قال: فهذه فیها یموت. قال: فمات فی تلک السنة.

منابع:

إثبات الوصیة: 167

 مناقب ابن شهرآشوب 4: 224

دلائل الإمامة (طبری- الحدیثة)،328    

امام صادق(ع)-مقتل-آخرین سفارش در هنگام شهادت

نماز مهمّترین سفارش در آخرین لحظات

مرحوم شیخ صدوق رضوان اللّه تعالى علیه و دیگر بزرگان آورده اند:

یکى از راویان حدیث و از اصحاب و دوستان امام جعفر صادق علیه السلام به نام ابوبصیر لیث مرادى حکایت کند:

پس از آن که امام جعفر صادق علیه السلام به شهادت رسید، روزى جهت اظهار هم دردى و عرض تسلیت به اهل منزل حضرت ، رهسپار منزل آن امام مظلوم علیه السلام گردیدم .

همین که وارد منزل حضرت شدم ، همسرش حمیده را گریان دیدم ؛ و من نیز در غم و مصیبت از دست دادن آن امام همام علیه السلام بسیار گریستم .

و چون لحظاتى به این منوال گذشت ، افراد آرامش خود را باز یافتند. آن گاه همسر آن حضرت به من خطاب کرد و اظهار داشت :

اى ابوبصیر! چنانچه در آخرین لحظات عمر امام جعفر صادق علیه السلام در جمع ما و دیگر اعضاء خانواده مى بودى ، از کلامى بسیار مهمّ استفاده مى بردى .

ابوبصیر گوید: از آن بانوى کریمه توضیح خواستم ؟

پاسخ داد: در آن هنگام ، که ضعف شدیدى بر امام علیه السلام وارد شده بود فرمود: تمام اعضاء خانواده و آشنایان و نزدیکان را بگوئید که در کنار من حاضر و جمع شوند.

وقتى تمامى افراد حضور یافتند، حضرت به یکایک آنان نگاهى عمیق انداخت و سپس خطاب به جمع حاضر فرمود:

کسانى که نسبت به نماز بى اعتنا باشند، شفاعت ما اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام شامل حالشان نمى گردد.

متن عربی:

ثواب الأعمال مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْکُوفِیِّ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْمِیثَمِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ حَمِیدَةَ أُعَزِّیهَا بِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع

 فَبَکَتْ وَ بَکَیْتُ لِبُکَائِهَا ثُمَّ قَالَتْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَوْ رَأَیْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عِنْدَ الْمَوْتِ لَرَأَیْتَ عَجَباً فَتَحَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ

قَالَ اجْمَعُوا لِی کُلَّ مَنْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَرَابَةٌ قَالَتْ فَلَمْ نَتْرُکْ أَحَداً إِلَّا جَمَعْنَاهُ قَالَتْ فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ.

منابع:

ثواب الا عمال : ص 205

بحار الأنوار (ط - بیروت)،ج‏47،2 


 






نوشته شده در تاریخ دوشنبه 94 مرداد 19 توسط منبر مکتوب
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin