سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منبر مکتوب

5-غیرت دینی در برابر بی‌حرمتی‌های دشمنان

گاهی وقت‌ها باید مقابله به مثل کرد. یاری کنیم پیغمبر را. همین حماسه‌ها یاری است. ما باید حساس باشیم، غیرت دینی داشته باشیم.

شاه گفت: اسم امام را نبرید. ما گفتیم: حالا که شاه گفت اسم امام را نبرید، ما اسم امام را می‌بردیم، سه صلوات می‌فرستیم. برای پیغمبر یکی می‌فرستادیم، چون شاه روی پیغمبر حساس نبود، روی امام حساس بود. گفتیم: حالا به کوری چشم تو برای امام سه تا صلوات می‌فرستیم.

معاویه بخش‌نامه کرد، اسم علی روی بچه‌هایتان نگذارید. امام حسین فرمود: همه بچه‌هایم را علی می‌گذارم. علی اکبر، علی اوسط... وقتی آمریکا یا اسرائیل یا هر جنایتکار دیگر می‌خواهد به پیغمبر ما جسارت کند، ما باید مثلاً امسال سال 91، حالا من پیشنهاد می‌کنم. سال 91، 92، هر زنی پسر زایید اسمش را محمد بگذارد.

نیم میلیون محمد داشته باشیم. چون آنها، گاهی وقت‌ها می‌خواستند حضرت علی را مسخره کنند، یک مناطقی مثلاً می‌گفتند: علی وَرجه! که علی را... عَلی یُک، کوچه‌ی علی چَم... چه؟ علی چَم... علی چَم، علی وَرجه، اینها را خوب روی نقشه بود. در مقابل اینها روستاییان ایران سعی می‌کردند، اسم هم جا را علی آباد بگذارند. ما مثلاً در لغت نامه دهخدا سه هزار تا علی آباد داریم. وقتی او می‌گوید: علی ورجه، ما باید بگوییم: علی آباد. وقتی او برای پیغمبر کاریکاتور می‌کشد، هر زنی پسر زایید، این هم ذخیره‌ی قیامت، حالا نگو برادرم محمد است، پسر برادرم محمد است. هرچه باشد. در همه خانه‌ها باشد.

یکی از کارهایی که سابقه هم دارد.من این را قبلاً در تلویزیون گفتم. امام سجاد پسری به نام زید داشت. او را کشتند. زید هم پسری به نام یحیی داشت،او را هم کشتند. زن‌های خراسان گفتند: به کوری چشم بنی امیه که امام حسین که شهید شد، امام سجاد شهید، امام زید شهید، یحیی شهید، امسال در استان خراسان، هر زنی پسر زایید اسمش را یحیی می‌گذاریم. سال 91 هر زنی پسر زایید اسمش را محمد بگذارد. (صلوات حضار)

در قرآن هروقت به پیغمبر، حالا هروقت می‌ترسم یک وقت خلاف باشد. بسیاری از وقت‌هایی که یک نیشی به پیغمبر می‌زدند، فوری خدا از پیغمبر دفاع می‌کند. «إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّه‏» (توبه/40) شما حمایتش نمی‌کنید، خدا او را حمایت می‌کند.

6-لزوم احترام به پیامبر و نام مبارکش

وظیفه چهارم، احترام پیامبر، «تُوَقِّرُوه‏» (فتح/9) احترام بگذارید. نمی‌شود دست بی‌وضو را روی اسم پیغمبر گذاشت. کسانی که پیشانی بند دارند، یا زنجیری گردن کردند، اگر اسم الله، علی، اسم یکی از چهارده معصوم باشد، بدنشان با وضو نباشد، دائماً در حال گناه هستند. یک مسأله‌ی فقهی، زنجیر الله است. می‌گوییم آقا تو که وضو نداری، دائماً با وضو نیستی. خوب این الله به بدن تو می‌چسبد، تو به اسم الله داری ضد الله راه می‌روی. یا در پلاستیک بگذار، یا در نایلون بگذار، یا روی زیر پیراهنی بگذار که به بدنتان نچسبد. احترام کردن، خدا به پیغمبرش احترام می‌گذارد. «یا أَیُّهَا النَّبِی‏»، «یا أَیُّهَا الرَّسُول‏» (مائده/41). اصلاً دو جای قرآن می‌گوید: فقط به خاطر گل روی تو این کار را کردم. قبله را عوض کردم، «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها» (بقره/144) قبله را عوض کردم که تو راضی باشی. «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏» (ضحی/5) مقامی به تو می‌دهم، شفاعت کنی که تو راضی باشی. وظیفه پنجم، بیعت کردن. حالا وقتی پیغمبر نیست، با جانشین پیغمبر بیعت می‌کنیم. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ» (فتح/10) کسانی که با پیغمبر بیعت می‌کنند، با خدا بیعت می‌کنند. «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه‏» (نساء/80) اطاعت از رسول، اطاعت از خداست.

حضرت مهدی(ع) به ما پیغام داد، به شیعه پیغام داد. فرمود: زمانی که دست شما به امام نمی‌رسد، امام زمان(ع) غایب است. مجتهد عادل بی هوس، مجتهد جامع‌الشرایط، جامع الشرایط یعنی چه؟ یکی از شرایط عدالت، یکی هم نداشتن هوس، فقیه عادل بی‌هوس.

وظیفه ششم، الگو پذیری، «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة» (احزاب/21) دوبار کلمه‌ی اسوه در قرآن آمده است. یکی راجع به ابراهیم، یکی راجع به... منتها ابراهیم مقید است. ابراهیم و اینهایی که با ابراهیم هستند اسوه هستند، در چه؟ در اینکه در مقابل مشرکین قد علم کردند. اسوه بودن، الگو بودن ابراهیم در قاطعیت، در مقابل شرک است. با شرک کوتاه نمی‌آییم. محکم ایستادند در مقابل شرک و مشرک. ولی پیغمبر، «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة» هردو اسوه هستند، ابراهیم اسوه هست، پیغمبر هم اسوه هست. منتها خصوصیات دارد. یکی کلمه‌ی «لَ» دارد، «و لَقَد» این «لَ» یعنی حتماً. این تأکید در اسوه بودن ابراهیم نیست. باز کلمه‌ی «قَد»، «قَد» یعنی به تحقیق، یعنی حتماً، «و لَقَد» لام یعنی حتماً، «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة» اسوه بودنش زمان بردار هم نیست. در یک موضوع خاص هم اسوه نیست. در همه چیز اسوه است.

«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة»

وظیفه بعدی، رجوع به پیغمبر، قرآن یک آیه دارد می‌گوید: هر وقت اختلاف دارید، «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُول‏» (نساء/59) اگر اختلاف دارید که حق با چه کسی است، ببینید رسول چه می‌گوید؟ هرچه رسول گفت. داور باید او باشد. ما بعد از پیغمبر سراغ چه کسی برویم. ببینیم رسول چه گفته است؟ در غدیر خم رسول اکرم، چه کسی را معرفی کرده؟ «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ» اگر نزاع دارید، در اینکه بعد از پیغمبر چه کسی است، چه باید بکنیم، ببینید پیغمبر چه گفته است؟ آیه قرآن است. «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُول‏».

7-پرداخت خمس، برای حمایت‌ مالی از دین پیامبر

حمایت مالی، پرداخت خمس، حالا بگذارید من اینجا بگویم. برادرها و خواهرها، اولاً من سید نیستم که بگویید خمس را برای خودش می‌خواهد. دوم اینکه فقیر هم نیستم. خمس را هم بدهند برنمی‌دارم. سوم اینکه از هیچ مرجعی اجازه‌ی گرفتن خمس ندارم. وکیل هیچ مرجعی نیستم. چهارم اینکه خودم هم خمس می‌دهم. ولی خمس را جدی بگیرید. با مال خمس نداده تجارت نکنید. دود می‌شود. دود می‌شود. میلیاردر هم شوید، خیرش را نمی‌بینید. برکت را خدا برمی‌دارد. همه امام رضا را قبول داریم. سال تحویل می‌رویم آنجا، در طول سال دوست داریم برای زیارتش برویم. امام رضا فرمود: کسانی که خمس نمی‌دهند، ما اهل بیت به آنها دعا نمی‌کنیم و به حال خودشان رها می‌کنیم.

امام جواد فرمود: به شیعیان بگویید، من ضامن هستم خمس بدهید مال شما کم نشود. مثل درخت انگور، شاخه‌هایش را بزنی، انگورش بهتر می‌شود. خمس هم مشکلی نیست. خیلی چیزها اصلاً خمس ندارد. خانه، ماشین، تلفن، نیازهای زندگی، او می‌خواهد عروس شود، جهازیه تهیه کند. او می‌خواهد داماد شود مسکن تهیه کند. ماشین بخرد، اینها خمس ندارد. چیزی نمی‌ماند، ولی خوب است آدم حساب و کتاب داشته باشد. من که حالا خدا یک میلیون به من داده، دویست هزار تومانش را خمس بدهم. خمس هم باید به دست مرجع تقلید برسد. مرجع تقلید را هم خودت انتخاب کن. گاهی آدم به یک آخوندی دلش نمی‌چسبد خمس بدهد، مجبور نیستی به این آخوندی که دلت نمی‌چسبد خمس بدهی. برو یک آخوندی که دلت می‌چسبد، خمس بدهد. منتها باید خمس را داد.

اگر یک مورد خاصی است، به آقا بگو: آقا، من خمس بدهکار هستم، اما فلانی و فلانی یک مشکل حادی دارند.شما به من اجازه بدهید خمس را خرج او کنم. اجازه‌ی آقا را بگیر و برو خرج آن جا که می‌خواهی بکن. منتها باید با اجازه باشد. معلوم باشد که این پول‌ها برای امام زمان(ع) است.

اگر کسی خمس ندهد در ردیف کسانی است که فدک را خوردند، او هم خمس را می‌خورد. فدک برای حضرت زهرا بود، خمس برای پسر زهراست، امام زمان(ع). چه فرقی می‌کند؟ مسأله‌ی خمس و حمایت مالی از پیغمبر. اگر مردم خمس بدهند، فقیری نمی‌ماند. یک زمانی امام می‌فرمود: خمس بازار بغداد، برای همه فقرا کافی است. معاملات می‌کنند، میلیاردی، ولی خمس نمی‌دهند. معتقد هم هستند، مسلمان هستند، ولی همت نمی‌کنند. «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْض‏» (اعراف/176) قرآن می‌گوید: بعضی‌ها به زمین چسبیدند. بعضی‌ها هم اول زندگی‌شان می‌گویند: انشاءالله رشد کنم خمس خواهم داد. رشد که می‌کنند، دل نمی‌کنند.

در قرآن یک آیه داریم خیلی آیه‌ی تندی است. می‌گوید: یک کسی کشاورزی داشت، نزد پیغمبر آمد. مثل اینکه صعلبه بود. گفت: یا رسول الله من کشاورزی دارم، دعا کن وضع من خوب شود. حضرت فرمود: همین مقدار که هستی برایت بس است. گفت: نه من می‌خواهم ترقی کنم. گفت: بس است الآن زندگی تو روی فرم است. بس است! گفت: نه می‌خواهم ترقی کنم. گفت: به نفع تو نیست. گفت: شما دعا کن. اصرار کرد که من می‌خواهم ترقی کنم. خوب ایشان ترقی کرد. دیگر مدینه برای کشاورزی و دامداری تنگ بود. بیرون مدینه رفت. توسعه در توسعه، حضرت فرستاد یک کسی را که زکات بدهد. گفت: من زکات نمی‌دهم. عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. «لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ» اگر خدا از فضلش به ما کمک کند، وضع من خوب شود، «لَنَصَّدَّقَنَّ» (توبه/75) حتماً صدقه می‌دهم و زکات می‌دهم. «فَلَمَّا ءَاتَئهُم مِّن فَضْلِهِ بخَِلُوا» (توبه/76) وقتی به او دادیم، «بَخِلوا» بخل کرد و نداد. قرآن می‌گوید: می‌دانید با او چه کردیم؟

«فَأَعْقَبهَُمْ نِفَاقًا فىِ قُلُوبهِِم‏» (توبه/77) بذر و تخم نفاق را در قلبش کاشتیم.

یعنی انسان سر از نفاق درمی‌آورد.

یکبار پیغمبر در مسجد آمد و به مسجدی‌ها نگاه کرد. «قُم» بلند شو بیرون برو. «قُم»، «قُم» چند نفری را بیرون کرد و گفتند: یا رسول الله چرا اینها را بیرون می‌کنی؟ فرمود: اینها نماز می‌خوانند و زکات نمی‌دهند. ما که عاشق امام زمان هستیم باید امام زمان را یاری کنیم. کمک به امام زمان، کمک به اسلام‌شناسان متقی است. از صد کشور در قم طلبه جمع شده است. بیست هزار طلبه از صد کشور، بالاخره این حرکت باید امکانات داشته باشد، رشد کند و اسلام را معرفی کند. ما خیلی در تبلیغ عقب هستیم. این قرآن ما به چهل، پنجاه زبان ترجمه شده است. کتاب مسیحی‌ها به دو هزار زبان ترجمه شده است. ما عقب هستیم. ما در تبلیغ عقب هستیم.

این را خیلی زمان‌های قبل شنیدم. شاید بیست، سی سال پیش شنیدم. از آیت الله مکارم که می‌فرمود: یک رفیقی داشتیم تاجر بود، پولدار بود، پسرهایش هم پولدار بودند. مریض شد. آن زمان هم مثل الآن نبود. بعد از انقلاب پزشکی در ایران خیلی رد کرده است. ولی آن زمان پزشکی ایران متوسط بود. خیلی از دکترهای ما هم در روستاها، پاکستانی و اینها بودند. می‌گفت: چون این پولدار بود، بچه‌هایش او را خارج بردند، بهترین بیمارستان، بهترین اتاق، بهترین و بهترین. پیرمرد را خواباندند. پیرمرد از خواب بیدار شد دید بالای سر او نوشته است، بیمار ایرانی چنانچه از خواب بیدار شدی، شماره را بگیر با شما صحبت می‌کنیم. شماره را گرفت.

گفت: ایرانی هستی؟ گفتم: بله. گفت: بیدار شدی؟ گفتم: بله. گفت: مشکلی داری؟ گفتم: نه! شما نگفتی اگر بیدار شدی و مشکلی داشتی، گفتی اگر بیدار شدی، زنگ بزن، من هم بیدار شدم و زنگ زدم. گفت: وقت داری با شما صحبت کنم. نمی‌دانستم می‌خواهد چه بگوید. گفتم: صحبت کن. گفت: چقدر؟ باز نمی‌دانستم می‌خواهد چه بگوید. گفتم: پنج دقیقه. می‌گفت: در پنج دقیقه، یک شعر خواند و یک جوک گفت و دو دقیقه هم از مسیحیت تبلیغ کرد. می‌دانید چه می‌گویم؟ یعنی دنیای مسیحی، برای پیرمرد ایرانی که دو بعد از نصف شب از خواب بپرد، پنج دقیقه وقت داشته باشد از این پنج دقیقه‌ها استفاده می‌کند. ولی ما چه؟ ما از همه امکانات استفاده کردیم؟

دیگر بس است می‌گویند: وقت تمام شد. دعای من بحث من باشد. همین بحثی که کردم دعا کنم.

خدایا تو را به حق محمد و آل محمد ما را نسبت به پیغمبر اعلی درجه‌ی ایمان، قوی‌ترین یاری، قوی‌ترین دفاع، قوی‌ترین احترام، قوی‌ترین همکاری، قوی‌ترین پیروی، قوی‌ترین الگو بودن، قوی‌ترین رجوع در نزاع‌ها و اختلاف‌ها، قوی‌ترین حمایت مالی، قوی‌ترین نوع تسلیم را نسبت به پیغمبر به همه ما مرحمت بفرما و ما را امت خوبی برای پیغمبر قرار بده.

جنایتکارانی که با انواع برنامه‌ها پیغمبر اسلام را نشانه کردند، «فَأَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلینَ» (صافات/98) قرآن می‌گوید: خواستند پیغمبر را نابود کنند، ابراهیم را خواستند نابود کنند، در آتش بسوزانند، آتش برای او گلستان شد. آنها هرچه بر علیه اسلام تیراندازی می‌کنند اسلام شکوفاتر می‌شود.

نمی‌دانم من در تلویزیون گفتم یا در سخنرانی‌های دیگر، من بعد از ماجرای دانمارک که کاریکاتور برای پیغمبر کشیدند رفتم دانمارک. رفتم خانه امام جمعه‌ی دانمارک. گفتم: وضع چطور است؟ گفت: قبلاً سالی چهار پنج نفر مسلمان می‌شدند. بعد از آنکه توهین به پیغمبر کردند سالی صد نفر مسلمان می‌شوند. عدو شود سبب خیر، هرچه بیشتر جسارت کنند، عصمت پیغمبر، مظلومیت پیغمبر و حمایت‌های مردمی بیشتر پرده از اسلام برمی‌دارد. «یَدْخُلُونَ فی‏ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً» (نصر/2) به کوری چشم دشمن.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

 






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 بهمن 2 توسط
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin